5- تعريف‏پذيري اسم جلاله‏ - نقد برهان ناپذیری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقد برهان ناپذیری - نسخه متنی

عسکری سلیمانی امیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گويي نخواهد بود. بنابراين، با تصور كامل مطلق و وضع لفظ جلاله بر آن، شنوندگاني كه اين لفظ را مي ‏شنوند بر مسمايي دلالت مي ‏شوند كه شخص اول لفظ را بر آن مسمّا وضع كرده بود با اين تفاوت كه شخص اول آن ذات را به عنوان كامل مطلق تصور كرد و لفظ را بر آن ذات قرار داد، صرف نظر از كمال مطلق او ولي ديگران چنين تصوري از آن ذات ندارند، بلكه تنها تصوري كه از آن ذات دارند همان وضع شخص اول است ، يعني ذاتي كه چيستي او نامعلوم است.

5- تعريف‏پذيري اسم جلاله‏

آيا لفظ جلاله را مي ‏توان تعريف كرد؟ اگر لفظ جلاله اسم عام باشد تعريف آن به مفهوم عام و خاص ممكن است و اين در صورتي است كه اولاً، معناي اسم عام بسيط نباشد و ثانياً، لفظ را نيز براي مفهوم مركب قرار داده باشند، اما اگر لفظ جلاله اسم خاص باشد و يا دست كم در مواردي به صورت اسم خاص به كار رود، آيا مي ‏توان آن را تعريف كرد؟ براي پاسخ به اين پرسش لازم است ابتدا راه‏هاي شناسايي يك اسم خاص معمولي را بررسي كنيم:

راه‏هاي شناسايي مسماي خاص‏

اگر مسماي اسم خاصّي معلوم نباشد، براي شناسايي آن مي ‏توان از يكي از سه راه زير كمك گرفت:

1- با اسم خاص ديگري آن را معلوم كرد. اين راه در صورتي امكان‏پذير است كه مسماي مورد نظر داراي اسم خاصِ شناخته شده ديگري باشد كه جايگزين اسم مورد بحث شود.

2- با اشاره به مسمّا آن را معرفي كنيم؛ مثلاً در پاسخ شخصي كه مي ‏گويد: «علي كيست»، بگوييم: مقصودم آن شخص است، در حالي كه با دست به شخص اشاره مي ‏كنيم.

3- با توصيفي كه شخص را به طور انحصاري معين مي ‏كند، او را معرفي كنيم، مانند «نويسنده گلستان» براي معرفي «سعدي » يا «زننده اولين گل تيم ملي ايران به تيم ملي آمريكا در جام جهاني 1998 فرانسه» براي معرفي حميد استيلي .

شناسايي مسماي لفظ جلاله

آيا براي شناسايي مسماي لفظ جلاله مي ‏توان از هر سه راه استفاده كرد؟ بايد گفت كه در خصوص لفظ جلاله ما نمي ‏توانيم از راه دوم استفاده كنيم، زيرا خداوند طبق ادّعاي الهيون موجود مادي نيست كه بتوان با اشاره حسيّه او را نشان داد. اما مي ‏توان او را از راه اسم خاص ديگري معرفي كرد. البته مهم راه سوم است. آيا مي ‏توان خداوند را توصيف كرد؟ آيا توصيف خود نوعي تعريف است؟ بنابراين، آيا خدا را مي ‏توان تعريف كرد؟ براي پاسخ به پرسش‏هاي فوق لازم است اين پرسش‏ها را به طور مشخص‏تر و دقيق‏تر مطرح كنيم؛ يعني به اين صورت كه آيا به طور كلي اسم خاص را مي ‏توان تعريف كرد؟

ابتدا بايد مرادمان را از تعريف روشن كنيم. اگر مراد از تعريف شناساندن مسمّا باشد، راه اول و دوم هم نوعي تعريف‏اند و اگر مراد شناساندن مسمّا از راه مفهوم عام و خاص باشد، بايد گفت كه تعريف به مفهوم عام و خاص، گاهي به اين صورت است كه معرِّف يا مركب از اين دو است و لفظ را به ازاي ذات مقيد به اين معناي عام و خاص وضع كرده‏اند و يا دست كم يكي از آن معاني جزء ذات مسمّا است و لفظ را براي آن ذات وضع كرده‏اند. گاهي هم تعريف به مفهوم عام و خاص به اين صورت است كه ادعا نمي ‏شود لفظ براي ذات داراي مفهوم عام و خاص به قيد دارا بودن اين دو، وضع شده است، بلكه لفظ براي ذاتي وضع شده كه داراي خصوصياتي است كه مي ‏توان از اين خصوصيات در معرفي ذات كمك گرفت نه اين كه لفظ به ازاي آن خصوصيات هم قرار گرفته باشد.

اسامي خاص را مي ‏توان به صورت دوم تعريف و توصيف كرد، نه به صورت اول. اگر لفظ جلاله اسم خاص باشد، مانند ساير اسامي خاص مي ‏توان آن را توصيف كرد. توصيفاتي كه براي اسامي خاص ذكر مي ‏شود ممكن است براي مسمّا نيز ضروري باشند، ولي جزء معناي لفظ به حساب نمي ‏آيند. بنابراين، نوع تعريفات و توصيفات

/ 219