تقرير اول: واجب الوجود بودن خدا - نقد برهان ناپذیری نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقد برهان ناپذیری - نسخه متنی

عسکری سلیمانی امیری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كافي باشد. ممكن است معناي فطري بودن علم به خدا اين باشد كه قضيه «خداوند موجود است» از اوّليّات است. از اولي بودن اين قضيه مي ‏توان دو تقرير ارائه كرد:

تقرير اول: واجب الوجود بودن خدا

در صورتي انسان به اثبات وجود خدا نياز دارد كه مقدمات برهان از گزاره «خداوند وجود دارد» واضح‏تر باشند، در حالي كه گزاره‏اي واضح‏تر از «خداوند وجود دارد» نداريم، گويا در نظر كسي كه در صدد اثبات وجود خدا است، ممكن‏الوجودها يقيني ‏تر از واجب الوجوداند، در حالي كه وجود واجب‏الوجود، ضروري و حتمي است و اين ممكن الوجود است كه معلوم نيست وجود داشته‏باشد.(1)

در نقد استدلال فوق آمده است: اين كه مقدمات برهان بايد واضح‏تر از نتيجه باشند، سخن درستي است، ليكن نبايد نتيجه بگيريم كه نتايجِ واضح‏تر از مقدمات به استدلال نياز ندارند، بلكه بايد نتيجه بگيريم استدلال بر نتايجي كه واضح‏تر از مقدمات برهان‏اند، ممكن نيست و در بحث خودمان بايد نتيجه بگيريم اثبات وجود خداوند ممكن نيست نه اين كه نيازي به اثبات وجود خدا نيست.(2)

به نظر مي ‏رسد در اين‏جا بايد بين استدلال و هدف از استدلال تفكيك قائل شويم. استدلال آن است كه با پذيرش مقدمات به نتيجه برسيم، خواه اين نتيجه از قبل معلوم ما باشد، خواه نباشد. لزومي ندارد كه در استدلال همواره از معلوم به مجهول برسيم. فرض كنيد شخصي كه از راهي مطلوب خود را ثابت كرده است دوباره تلاش كند كه همان مطلوب را از راه ديگر اثبات كند، در اين حالت نمي ‏توان گفت كه او در اين‏جا استدلال نكرده است. بله، درست است كه او مجهولي را كشف نكرده، ولي استدلال بر معلوم خود كرده است. پس گاهي هدف از استدلال كشف مجهول است و گاهي چنين نيست.(3) بنابراين، اگر مقدمات واضح باشند و ما را به نتايجي واضح‏تر از خود برسانند، در اين صورت، اقامه دليل ضرورتي ندارد، نه اين كه استدلال ممكن نباشد. تنها در صورتي مي ‏توان گفت استدلال ممكن نيست كه در تعريف استدلال، رسيدن به مجهول قيد شده باشد. لازمه پذيرفتن چنين تعريفي اين است كه با اولين برهاني كه بر مطلبي اقامه مي ‏شود، ساير براهين برهان به حساب نيايند، مگر براي كسي كه برهان اول را نپذيرفته باشد.البته در اين صورت نيز فقط عنوان برهان صادق نخواهد بود،

1. همان، ص 3-4.

2. همان، ص 4-5.

/ 219