نزديك
به 10سال پيش بخش هايي از يك سند پر اهميت توسط روزنامه نيويورك تايمز انتشار يافت
كه مطابق معمول نه در تلويزيون هاي پر بيننده انعكاس يافت و نه در راديوهاي پر
شنونده , و روزنامه هاي پر خواننده.اين سند زير نظر مستقيم
پال ولفوويتز طراح استراتژي هاي پنتاگون در دولت ريگان و بوش اول و معاون كنوني
وزارت جنگ آمريكا تهيه شده بود .
سند هنگامي به روزنامه نيويورك تايمز درز پيدا كرد
كه حدود يكسال از جنگ خليج فارس مي گذشت و شوروي , تازه از هم فرو پاشيده بود . به
قول خبرنگار روزنامه نيويورك تايمز اين سند , " بياني مشروع در توجيه برنامه نظامي
-
تسليحاتي امريكا در 5 سال آينده با خرج 2/1 تريليون دلار در اين راه است .
چنين برنامه نظامي به طور ضمني بيانگر آن است كه امريكا چنان ترتيبات امنيتي در
جهان برقرار خواهد كرد كه از قدرت گيري نظامي ژاپن و آلمان و بخصوص از اتمي شدن اين
دو كشور در آينده جلوگيري خواهد كرد.
چند نكته اساسي در اين سند هست كه توجه
به آنها اهميت فوق العاده اي دارد:
1- بر خلاف تصور شايع ,
هدف كينه توزي و جنگ طلبي امريكا فقط كشورهاي كوچكي چون عراق , ايران ,
سوريه , ليبي , كره شمالي , و سودان نيست .
2- تهديد مستقيم و بي
پرده اين كشورهاي ضعيف و يا حمله به كشور عراق يا افغانستان گر چه اهداف اقتصادي ,
جغرافيايي و سياسي مشخصي دارد ( منابع نفت , مسير امن لوله هاي نفت و گاز و يا
برقراري پايگاه نظامي براي تسلط بر كشورهاي ديگر ) به نوعي ميدان آزمايش سياست جديد
امريكا است.
3- پيام غير مستقيم سند
, بي ترديد متوجه " رقباي احتمالي " چون چين , روسيه , آلمان و ژاپن و اروپاي متحد
است ؛ به اين معنا كه امريكا مطلقاً رقيب نظامي ديگري را نه تنها نمي پذيرد ؛ چنين
رقابتي را نبايد در سر بپروراند.
4- امريكا نه تنها هيچ
رقيبي را كه قدرت نظامي اش به پاي او رسد تحمل نخواهد كرد ؛ بلكه برتري او بايد
چنان سهمگين باشد كه " در صورت عدم امكان ايجاد اتحاد يا ائتلاف با ديگران بتواند
مستقلاً براي سركوب هر كشوري كه اراده كند اقدام نمايد ."
5- نكته پر اهميت
ديگراين است که گر چه امريكا بعد از جنگ دوم جهاني , خود از بنيان گذاران سازمان
ملل متحد بود و در چند دهه اول به دليل تسلط كامل بر آن به عنوان ابزاري مفيد براي
پياده كردن برنامه هايش عليه " خطر كمونيسم " از آن استفاده مي كرد ؛ اما اكنون كه
اقدامات اين كشور
در سطح جهان مغاير با ابتدايي ترين موازين حقوق بين المللي و حقوق بشر است و
از اين رو در بسياري رأي گيري هاي اجلاس عمومي اين سازمان – و حتي در رأي گيريهاي
شوراي امنيت سازمان ملل در اقليت مطلق قرار دارد , ديگر خود را ملزم به تن دادن به
اين نهاد بين المللي و قطعنامه هاي آن نمي بيند و يك تنه دست به جنگ و
اقدامات ديگر مي زند .