حق و تکلیف

عباس پسندیده

نسخه متنی -صفحه : 41/ 26
نمايش فراداده
‌صفحه‌ى 24

خودش ظلم كرد. مدرسه خواست او را به كمال برساند، خودش نخواست كامل شود و به خود ظلم كرد. پس حقيقت ماجرا يكى است. درهر دو صورت دبيرانه يا حكيمانه سخن گفتن، حقى وجود دارد كه براى خود فرد مطرح است و راه رسيدن به آن نيز تكاليفى است كه مدرسه مقرر كرده است، نه اين‏كه برنامه‏هاى ياد شده تكليف، بر كسى باشد و حق براى كس ديگر. در موضوع رابطه ميان انسان و خدا نيز اين‏گونه است. گاهى خداوند آمرانه سخن مى‏گويد كه فلان چيز واجب است و فلان چيز حرام و گاهى حكيمانه تحليل مى‏كند و مى‏فرمايد: كسانى كه معصيت كردند، به ما ظلم نكردند، به خودشان ستم روا داشتند: (ولكن كانوا أنفسهم يظلمون).(54) كسانى كه مى‏گويند بشر حق دارد نه تكليف، خيال مى‏كنند تكليف دينى بشر، بار زايدى است كه وى براى ديگرى به دوش مى‏كشد و حال آن‏كه حقيقت امر اين گونه نيست.

بشرِ دينْ‏مدار، بار زايدى براى ديگران بر دوش نمى‏كشد بلكه بار خود را به دوش دارد تا به حق خود دست يابد.

جشن تكليف

تاكنون ثابت شد كه تمام تكاليف دينى به حقوق بشر بر مى‏گردد و به لحاظ ارزيابى نهايى سختى در كار نيست؛ زيرا گنج حاصل از آن بيش از رنج انجام آن است. مردان بزرگى كه فهميدند دستور دينى حق است نه تكليف و با امتثال آن به حق اصيل خود مى‏رسند، سالروز بلوغ‏شان را جشن گرفتند. آنچه در اين عصر به عنوان جشن تكليف و جشن تشريف و جشن عبادت كه به بركت انقلاب اسلامى رواج پيداكرد، از سنت‏هاى عالم ربّانى سيد بن طاوس(ره) است. اين بزرگان علم و عمل نه تنها در مسائل فكرى مجتهد بودند، بلكه در مسائل اجرايى هم اجتهاد مى‏كردند البته اين‏گونه اجتهادها اندك است. مبناى برگزارى مراسم جشن كسانى كه مى‏گويند بشر حق دارد نه تكليف، خيال مى‏كنند تكليف دينى بشر، بار زايدى است كه وى براى ديگرى به دوش مى‏كشد و حال آن‏كه حقيقت امر اين گونه نيست. بشرِ دينْ‏مدار، بار زايدى براى ديگران بر دوش نمى‏كشد بلكه بار خود را به دوش دارد تا به حق خود دست يابد.