اگر از حيث تجردش فاعل است ، چه سنخيتي بين تجرد و زماني بودن است ؟ سنخيت بين علت و معلول چه مي شود ؟ پاسخ : اين كلمه سنخيت يك كلمه غلط اندازي است .
هيچ وقت فلاسفه در باب سنخيت فرمول بدست نمي دهند كه مثلا اگر گفتيم بين دو چيز سنخيت وجود دارد يعني ماهيتشان بايد يكي باشد يا هر دو بايد مادي باشند و يا هر دو بايد مجرد باشند و مثلا بين مادي و مجرد سنخيت نيست . در باب سنخيت ، آن مقداري كه فلسفه سنخيت ثابت مي كنديك معني كلي و مبهمي است در همين حد كه : هر چيزي نمي تواند علت هر چيزي باشد و نيز يك امري كه از نظر وجود در كمال شدت است نمي تواند علت يك موجودي باشد كه از نظر وجود در كمال ضعف است ، بين اينها از نظر مراتب وجود نمي تواند خلاء واقع باشد ، ولي ديگر نمي گويد كه مجرد نمي تواند فاعل مادي باشد ، خصوصا با فلسفه مرحوم آخوند كه بين مجرد و مادي فصلي وجود ندارد و
وقتي كه مرحوم آخوند اين بحث را درباره مشخص بودن زمان مي كنند ، قهرا درباره مشخصات ديگر مثل وضع ، مكان ، كم و كيف هم مي آيد . آيا همينطور كه اينجا گفتيد علت زمان نمي تواند خودش زماني باشد ،درباره كم و كيف و وضع و مكان هم مطلب همين است ؟ يعني مي گوئيد علت مكان هم نمي تواند مكاني باشد ؟ علت وضع هم نمي تواند وضعي باشد ؟ علت كيف هم نمي تواند كيفي باشد ؟ علت كم هم نمي تواند كمي باشد ؟ ايشان مي فرمايد :عين همين حرف را در آنجا هم بايد بگوئيم . ولي البته در اينجا يك اشكالي است كه بعدا متعرض مي شويم . ايشان مي فرمايد : به عين همان بيان كه در علت زمان گفته ايم در مشخصات ديگر هم مطرح است . در آنجا مي گوئيم علت زمان نمي شودزماني باشد چون زمان را وقتي معلول يك شي ء دانستيم ، آن را در مرتبه فعل شي ء دانسته ايم و حال آنكه اگر زماني باشد خود زمان بايد در مرتبه وجودش و در مرتبه حقيقتش باشد ،