اى خرد را جمال و جان را زينبه دو وزنم ستوده در يك بيتمن ز شعر تو ديده موسي واربلبلم خوانده اى و سيمرغمپيش چشم و دل عزيز توامگر نيايم بگو سنايى كوواحدم خوانده اى گرم بيندتوبه كردم كه پيش كس نشومتوبه مشكن مرا كه شيطانىآب حيوان چو يافت آتش خضرآب حيوان چو يافت آتش خضر
ذكر و شعر توام چو دين و چو دينبه دو بحر آب داده از يك عيندر يكى بيت مجمع البحرينمن خود از ناقصى غرب البينچون همى بينيم به راى العينكه كسى عين را نگويد اينپشت ايام خواندم انينخاصه در حربگاه بدر و حنينباشد از زاده ى شهابى شينكم گرايد به باد ذوالقرنينكم گرايد به باد ذوالقرنين