قصاید و قطعات

ابو النجم احمد بن قوص منوچهری دامغانی

نسخه متنی -صفحه : 105/ 69
نمايش فراداده

در مدح وزير سلطان مسعود غزنوي

  • بنات النعش كرد آهنگ بالا رسيدم من فراز كاروان تنگ به گوش من رسيد آواز خلخال جرس دستان گوناگون همي زد عمارى از بر تركى تو گفتى جرس ماننده ى دو ترگ زرين ز نوك نيزه هاى نيزه داران چو ديدم رفتن آن بيسراكان نجيب خويش را گفتم سبكتر بچر كت عنبرين بادا چراگاه بيابان در نورد و كوه بگذار فرود آور به درگاه وزيرم به عالى درگه دستور، كو راست وزيرى چون يكى والا فرشته وزيران دگر بودند زين پيش حدي او معانى در معانى همي نازد به عدل شاه مسعود درآيد پيش او بدره چو قارون شود از پيش او سائل چو بدره بلرزند از نهيب او نهنگان بلرزند از نهيب او نهنگان
  • بكردار كمر شمشير هرقل چو كشتى كو رسد نزديك ساحل چو آواز جلاجل از جلاجل بسان عندليبى از عنادل كه طاوسي ست بر پشت حواصل معلق هر دو تا زانوى بازل شده وادى چو اطراف سنابل بدان كشى روان زير محامل الا يا دستگير مرد فاضل بچم كت آهنين بادا مفاصل منازلها بكوب و راه بگسل فرود آوردن اعشى به باهل معالى از اعالى وز اسافل چه در ديوان، چه در صدر محافل همه ديوان به ديوان رسايل رسوم او فضايل در فضايل چو پيغمبر به نوشروان عادل درآيد پيش او سائل چو عايل رود از پيش او بدره چو سائل بلرزد كوه سنگين از زلازل بلرزد كوه سنگين از زلازل