مشکل قربانی در منی و راه حل فقهی آن

سیدابراهیم سید علوی

نسخه متنی -صفحه : 12/ 11
نمايش فراداده

ملاحظه

به نظر نگارنده يكي از نكاتي كه از بحث ميان اين دو دانشمند استفاده مي شود، اين است كه: امكان خوردن و اطعام گوشت قرباني، از قبيل «شرط واجب» است يا «شرط وجوب»، از سخنان شلتوت چنان برميآيد كه امكان خوردن در قرباني «شرط واجب» است همانند طهارت نسبت به نماز كه مكلّف بايد نماز بخواند و براي اداي اين تكليف تحصيل طهارت كند و وضو بگيرد و نگرفتن وضو يا نداشتن طهارت، نماز را از گردن مكلّف ساقط نمينمايد.

ولي از كلمات مغنيّة چنان استفاده ميشود كه امكان خوردن و احكام قرباني از قبيل «شرط وجوب» است و همانند استطاعت مسأله حج، كه تحصيل آن براي مكلّف لازم نيست، ليكن اگر استطاعت تحقق يافت حج واجب مي شود. پس به نظر مغنيّه: اگر با اقدام ثروتمندان و يا حاكمان مقتدر كشورهاي اسلامي، زمينه استفاده از قربانيها فراهم شود، ذبح در مني واجب است، ليكن اگر اين كار انجام نگيرد اصلاً تكليف منتفي است.

نكته سوّم كه در اينجا به نظر ميآيد، فرض واجب عيني و يا كفايي است. هرگاه فرضاً امكان خوردن و اطعام قرباني، از قبيل شرط وجوب باشد نه شرط واجب، آيا آن، بر آحاد حاجيان بطور انفرادي و تعييني واجب است يا به شكل اجتماعي و به اصطلاح كفايي؟ چنانكه مستفاد از روايات حج آنست كه اگر يكسال فرضاً مستطيعي وجود نداشته باشد و خانه خدا بيزائر بماند، بر مسلمانان و حاكم اسلامي واجب است از بيت المال، عدهاي را به حج اعزام كند و اين نوعي واجب كفايي را مطرح ميسازد.

پس احداث سردخانه و ايجاد تأسيسات و انجام كاري كه امكان استفاده از گوشت قرباني را فراهم ميسازد، در بعد تكليف فردي، واجب نيست همانند استطاعت حج كه بر افراد تحصيل استطاعت واجب نميباشد، ليكن براي عامّه مسلمانان بطور واجب كفايي، اقدام به ايجاد چنين شرايطي فرض است و اگر احدي به آن عمل نكند و گوشتها روي زمين بماند و فاسد شود همه مقصّرند و مسؤول، ليكن اگر عدهاي ثروتمند و دارا و برخي حاكمان و رؤساي توانا، چنين وضع را ايجاد كنند از گردن بقيّه ميافتد و موضوع تكليف عمومي منتفي ميگردد.

خاتمه: با ملاحظه آيات قرآني و تأكيد آنها به اطعام و احسان به بينوايان و سائلان و با در نظرگرفتن روايات و لحن آنها هماهنگ با قرآن بر صدقه و احسان واطعام محرومان و با وجود فتاوا و كلمات فقها و دانشمندان اسلامي از دورترين زمان، مبني بر احتياط در بيرون نبردن گوشت قربانيها و متعلّقات آنها و سعي در به مصرف رساندن همه آنها براي نيازمندان و درماندگان در كنار بيت خدا و سرزمين مني آيا وقت آن فرا نرسيده كه مسلمانان متعهد و ملتزم به شرع، در زمينه حسن استفاده از گوشت قربانيهاي مني، اقدامي اساسي و تصميم و عزمي شايسته و نهايي اتّخاذ كنند؟ بخصوص كه سال به سال آمار حاجيان فزوني مييابد و گوشتها، بيشتر تضييع ميشود.

حقيقت آنست كه هدايت ائمه دين طي روايات، هماهنگ با قرآن و اوضاع جاري در هر عصر بوده و با دقّت در سير تاريخي مسأله و كلمات فقها و نظرات ابراز شده توسط آنان در طي كتب مفصّل فقهي به اين نتيجه ميرسيم كه ملاك قرباني حج و فلسفه تشريع اضحيّه، احكام فقرا و تغذيه بينوايان است و صرف ريختن خون، هدف شارع نيست و در صورت تزاحم «واجب» و «حرام» يعني: وجوب ذبح قرباني و حرمت تضييع مال و يا دو واجب (وجوب ذبح و وجوب حفظ مال)، فقيه مانند يك جرّاح متخصّص و حاذق بايد وارد عمل شده و تصميم مقتضي بگيرد.

آيا وقت آن نشده كه فقهاي بزرگوار ما با در نظرگرفتن همه جوانب مسأله و با شجاعت و حرّيت تمام فتوايي مناسب و شايسته صادر فرمايند و اين مشكل حكمي و مسأله مستحدث عصر را حل كنند؟ «اللهم اني لا اريد الاّ الإصلاح ما استطعت» تهران ـ سيد ابراهيم سيد علوي 10/4/1371