ادعیه و زیارات عتبات مقدسه همراه با ترجمه

بعثه مقام معظم رهبری

نسخه متنی -صفحه : 37/ 6
نمايش فراداده

كه براستى تو بر هرچيز توانايى

خواندن اين زيارت در روز غدير نيز توصيه شده است در زيارت ديگر امامان، بجاى «يا امير المؤمنين» بايد نام آن امامى را كه زيارت مىشود، ذكر كرد، مثلا در زيارت حضرتامام حسين(عليه السلام) بايد عرض كرد: «السلام عليك يا حسين بن على».
زيارت وداع اميرالمؤمنين(عليه السلام)
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، اَسْتَوْدِعُكَ اللهَسلام و رحمت خدا و بركاتش بر تو، تو را مىسپارم به خداوَاسْتَرْعيكَ، وَاَقْرَأُ عَلَيْكَ السَّلامَ، آمَنّا بِاللهِ وَبِالرُّسُلِو از تو سرپرستى امورم را مىخواهم، و بر تو سلام فرستم، ايمان داريم به خدا و به رسولان اووَبِما جاءَتْ بِهِ وَدَعَتْ اِلَيْهِ وَدَلَّتْ عَلَيْهِ، فَاكْتُبْنا مَعَو بدانچه آنان از جانب خدا آورده و بدان دعوت و بر آن راهنمائى نمودند، خدايا ما را در زمرهالشّاهِدينَ اَللّـهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيارَتى اِيّاهُ،شهادت دهندگان بنويس، خدايا قرار مده اين زيارت را آخرين زيارت من از اين بزرگوارفَاِنْ تَوَفَّيْتَنى قَبْلَ ذلِكَ فَاِنّى اَشْهَدُ فى مَماتى عَلى ماو اگر مرا پيش از آن بميرانى گواهى دهم در مردنم همانشَهِدْتُ عَلَيْهِ فى حَياتى، اَشْهَدُ اَنَّ اَميرَ الْمُؤْمِنينَ عَلِيّاًگواهى را كه در زندگيم بدان گواهى دادهام، گواهى دهم كه امير مؤمنان علىوَالْحَسَنَ وَالْحُسَيْنَ وَعَلِىَّ بْنَ الْحُسَيْنِ وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّو حسن و حسين و على بن الحسين و محمد بن علىوَجَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّد وَمُوسَى بْنَ جَعْفَر وَعَلِىَّ بْنَ مُوسىو جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و على بن موسى
وَمُحَمَّدَ بْنَ عَلِىٍّ وَعَلِىَّ بْنَ مُحَمَّد وَالْحَسَنَ بْنَ عَلِىٍّو محمد بن على و على بن محمد و حسن بن علىوَالْحُجَّةَ بْنَ الْحَسَنِ صَلَواتُكَ عَلَيْهِمْ اَجْمَعينَ اَئِمَّتىو حجة بن الحسن كه درودهاى تو بر همگى ايشان باد امامان من هستندوَاَشْهَدُ اَنَّ مَنْ قَتَلَهُمْ وَحارَبَهُمْمُشْرِكُونَ، وَمَنْ رَدَّ عَلَيْهِمْو گواهى دهم كه قاتلان و جنگ كنندگان با آنان مشركاند، و هر كه ردّ كند آنان رافى اَسْفَلِ دَرَك مِنَ الْجَحيمِ، وَاَشْهَدُ اَنَّ مَنْ حارَبَهُمْ لَنادر پايينترين طبقه دوزخ است، و گواهى دهم كه هر كه با ايشان بجنگداَعْدآءٌ، وَنَحْنُ مِنْهُمْ بُرَءاءُ، وَاَنَّهُمْ حِزْبُ الشَّيْطانِ،دشمن ما است، و ما از آنها بيزاريم، و آنان از دار و دسته شيطان هستندوَعَلى مَنْ قَتَلَهُمْ لَعْنَةُ اللهِ وَالْمَلائِكَةِ وَالنّاسِ اَجْمَعينَ،و بر كشندگانشان لعنت خدا و فرشتگان و همه مردم بادوَمَنْ شَرِكَ فيهِمْ، وَمَنْ سَرَّهَ قَتْلَهُمْ، اَللّـهُمَّ اِنّى أسْأَلُكَوبر كسانىكه شريك در خون آنها شده واز كشتنشان شادگشتند، خدايا پسازصلواتو درود بر آنهابَعْدَ الصَّلاةِ وَالتَّسْليمِ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّد وَعَلىٍّاز تو خواهم كه تو درود فرستى بر محمد و علىوَفاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَيْنِ وَعَلِىٍّ وَمُحَمَّد وَجَعْفَرو فاطمه و حسن و حسين و على و محمد و جعفروَمُوسى وَعَلِىٍّ وَمُحَمَّد وَعَلِىٍّ وَالْحَسَنِ وَالْحُجَّةِ، وَلاو موسى و على و محمد و على و حسن و حضرت حجت و قرار ندهى
تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِيارَتِهِ، فَاِنْ جَعَلْتَهُ فَاحْشُرْنى مَعَاين زيارت را آخرين بارِ زيارتم از اين بزرگوار، و اگر چنين كنى پس مرا با اين نامبردگان كههؤُلاءِ الْمُسَمّينَ الاَْئِمَّةِ، اَللّـهُمَّ وَذَلِّلْقُلُوبَنا لَهُمْ بِالطّاعَةِامامان منند محشور گردان، خدايا رام گردان دلهاى ما را به فرمانبردارى ايشانوَالْمُناصَحَةِ وَالْمَحَبَّةِ وَحُسْنِ الْمُوازَرَةِ وَالتَّسْليمِ.
و خيرخواهى و دوستى و خوش خدمتى و تسليم در برابر آنها
فضيلت زيارت امير مؤمنان(عليه السلام):
ابن مارد مىگويد: خدمت امام صادق(عليه السلام) بودم، آن حضرت از اميرمؤمنان(عليه السلام) ياد كرد و فرمود:
اى ابن مارد، كسى كه جدّم (على بن ابىطالب(عليه السلام)) را با شناخت به حق او زيارت كند خداوند براى هر گامى كه او در مسير زيارتش برمىدارد، ثواب حج و عمره مقبول مىنويسد.
اى ابن مارد، به خدا سوگند دمى كه به غبار راه زيارت او آلوده گردد ـ سواره يا پياده ـ خداوند آن را به آتش جهنّم نخواهد سوخت.
ابن مارد! اين حديث را با آب طلا بنويس. (بحار97: 260/10)
زيارت امير مؤمنان(عليه السلام) در روز غدير
اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّد رَسُولِ اللهِ، خاتَِمِ النَّبِيّينَ، وَسَيِّدِسلام بر محمد رسول خدا خاتم پيمبران و آقاىالْمُرْسَلينَ، وَصَفْوَةِ رَبِّ الْعالَمينَ، اَمينِ اللهِ عَلى وَحْيِهِرسولان، و برگزيده پروردگار جهانيان، امين خدا بر وحيشوَعَزآئِمِ اَمْرِهِ، وَالْخاتِمِ لِما سَبَقَ، وَالْفاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَو بر فرمانهاى حتمىاش، و ختم كننده شرايع گذشته و گشاينده شريعت پس از آنوَالْمُهَيْمِنِ عَلى ذلِكَ كُلِّهِ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ وَصَلَواتُهُو گواه و نگهبان بر همه آنها، و رحمت خدا و بركاتش و درودهاوَتَحِيّاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلى اَنْبِيآءِ اللهِ وَرُسُلِهِ، وَمَلائِكَتِهِو تحياتش بر او و سلام بر پيمبران خدا و رسولانش و بر فرشتگانالْمُقَرَّبينَ، وَعِبادِهِ الصّالِحينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَميرَمقربش و بر بندگان شايستهاش، سلام بر تو اى اميرالْمُؤْمِنينَ، وَسَيِّدَ الْوَصِيّينَ، وَوارِثَ عِلْمِ النَّبِيّينَ، وَوَلِىَّمؤمنان، و آقاى اوصياء، و وارث دانش پيمبران، و ولىّرَبِّ الْعالَمينَ، وَمَوْلاىَ وَمَوْلَى الْمُؤْمِنينَ، وَرَحْمَةُ اللهِپروردگار جهانيان، و سرور من و سرور مؤمنان و رحمت خدا و
وَبَرَكاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ، يابركاتش بر تو، سلام بر تو اى مولاى من اى امير مؤمنان اىاَمينَ اللهِ فى اَرْضِهِ، وَسَفيرَهُ فى خَلْقِهِ، وَحُجَّتَهُ الْبالِغَةَامين خدا در زمين، و سفيرش در ميان خلق و حجت رساى اوعَلى عِبادِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا دينَ اللهِ الْقَويمَ، وَصِراطَهُبر بندگانش، سلام بر تو اى آئين محكم خدا، و راهالْمُسْتَقيمَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا النَّبَأُ الْعَظيمُ الَّذى هُمْ فيهِراستش، سلام بر تو اى خبر عظيمى كه مردم در آنمُخْتَلِفُونَ، وَعَنْهُ يُسْأَلُوْنَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَميرَاختلاف كرده و از آن بازخواست شوند، سلام بر تو اى اميرالْمُؤْمِنينَ آمَنْـتَ بِـاللهِ وَهُـمْ مُشْـرِكُونَ، وَصَدَّقْتَمؤمنان، ايمان آوردى به خدا در آن وقت كه مردم مشرك بودند، و تصديق كردىبِالْـحَقِّ وَهُـمْ مُكَذِّبُـونَ، وَجاهَدْتَ وَهُمْ مُحْجِمُونَ،حق را در هنگامى كه آنها تكذيب كردند، و پيكار كردى آنگاه كه آنان خود را واپس كشيدندوَعَبَدْتَ اللهَ مُخْلِصاً لَهُ الدّينَ، صابِراً مُحْتَسِباًحَتّى أَتَاكَو پرستش كردى خدا را مخلصانه در دين، شكيبا و پاداش جو تا آنگاه كه مرگالْيَقينُ، اَلا لَعْنَةُاللهِ عَلَى الظّالِمينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَيِّدَفرا رسيد، لعنت خدا بر ستمكاران، سلام بر تو اى آقاىالْمُسْلِمينَ وَيَعْسُوبَ الْمُؤْمِنينَ، وَاِمامَ الْمُتَّقينَ، وَقآئِدَمسلمانان، و رهبر مؤمنان، و پيشواى پرهيزكاران، و مقتداى
الْغُرِّ الْمُحَجَّلينَ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ، اَشْهَدُ اَنَّكَ اَخُوسفيد رويان، و رحمت خدا و بركاتش بر تو، گواهى دهم كه براستى توئى برادررَسُولِ اللهِ وَوَصِيُّهُ وَوارِثُ عِلْمِهِ وَاَمينُهُ عَلى شَرْعِهِ،رسول خدا و وصىّ او و وارث دانشش و امين او بر شريعتوَخَليفَتُهُ فى اُمَّتِهِ، وَاَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللهِ، وَصَدَّقَ بِما اُنْزِلَو جانشين او در امتش، و نخستين كسى كه ايمان آورد به خدا، و تصديق كرد آنچه را بر پيامبرشعَلى نَبِيِّهِ، وَاَشْهَدُ اَنَّهُ قَدْ بَلَّغَ عَنِ اللهِ ما اَنْزَلَهُ فيكَ،نازل گشت، و گواهى دهم كه او بخوبى رساند آنچه را خدا دربارهات نازل فرموده بودفَصَدَعَ بِاَمْرِهِ، وَاَوْجَبَ عَلى اُمَّتِهِ فَرْضَ طـاعَتِكَو دستورش را (در مورد ولايت تو) با صداى بلند به مردم رساند، و واجب كرد بر امتش لزوم پيروى تووَوِلايَتِكَ، وَعَقَدَ عَلَيْهِمُ الْبَيْعَةَ لَكَ، وَجَعَلَكَ اَوْلىو ولايتت را، و عقد بيعت تو را براى آنها بست، و تو را نسبت به مؤمنانبِالْمُؤْمِنينَ مِنْاَنْفُسِهِمْ كَما جَعَلَهُ اللهُ كَذلِكَ، ثُمَّ اَشْهَدَ اللهَسزاوارتر از خودشان قرار داد چنانچه خدا مقرر كرده بود، و سپس خداى تعالى را بر اينتَعالى عَلَيْهِمْ، فَقالَ: لَسْتُ قَدْ بَلَّغْتُ، فَقالُوا: اَللّـهُمَّمطلب گواه گرفت، و فرمود: آيا بخوبى نرساندم؟ گفتند: خدايا تو مىدانى كهبَلى، فَقالَ: اَللّـهُمَّ اشْهَدْ وَكَفى بِكَ شَهيداً وَحاكِماً بَيْنَآرىرساند، سپسگفت: بار خدايا گواه باش (بر اعترافشان) و كافى است گواه بودن تو و حكم تو در ميانالْعِبادِ، فَلَعَنَ اللهُ جاحِدَ وِلايَتِكَ بَعْدَ الاْقْرارِ، وَناكِثَبندگان، پس لعنت كند خدا منكر ولايت و فرمانروائى تو را پس از اقرار و شكننده
عَهْدِكَ بَعْدَ الْميثاقِ، وَاَشْهَدُ اَنَّكَ وَفَيْتَ بِعَهْدِ اللهِ تَعالى،پيمانت را پس از بستن پيمان، و گواهى دهم كه تو براستى به عهد خداى تعالى وفا كردىوَاَنَّ اللهَ تَعالى مُوف لَكَ بِعَهْدِهِ }وَمَنْ أَوْفى بِمَا عَاهَدَوبهحقيقتخداىتعالىوفاكنندهاستدربارهتوبهعهدخويش وهركس وفاكندبدانپيمانىكهباخدابسته است
عَلَيْهُ اللهَ فَسَيُؤْتِيهِ أَجْراً عَظِيماً{ وَاَشْهَدُاَنَّكَاَميرُالْمُؤْمِنينَپس خدا پاداش بزرگى به او خواهد داد، و گواهى دهم كه براستى توئى امير مؤمنانالْحَقُّ الَّذى نَطَقَ بِوِلايَتِكَ التَّنْزيلُ، وَاَخَذَ لَكَ الْعَهْدَبر حق كه قرآن ولايتت را بيان كرده، و رسول خدا از امتعَلَى الاُْمَّةِ بِذلِكَ الرَّسُولُ، وَاَشْهَدُ اَنَّكَ وَعَمَّكَخود در اين باره پيمان گرفت، و گواهى دهم كه به حقيقت تو و عمويت (حمزه)وَاَخاكَ الَّذينَ تاجَرْتُمُ اللهَ بِنُفُوسِكُمْ، فَاَنْزَلَ اللهُ فيكُمْ:و برادرت (جعفر) سودا كرديد با خدا جانهاى خود را پس خدا دربارهتان نازل كرد:}إِنَّ اللهَ اشْتَرَى مِنْ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمْ«همانا خدا خريد از مؤمنان جانها و مالهاشان راالْجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فىسَبِيلِاللهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِكه (در عوض) بهشت از آنها باشد، كارزار كنند در راه خدا، پس بكشند و كشته شوندحَقّاً فِي التَّوْرَاةِ وَالاِْنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِوعدهاى است كه تضمين گرديده در تورات و انجيل و قرآن، و كيست كه وفادارتر باشد به عهد خودمِنْاللهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُمْ بِهِ وَذَلِكَ هُوَاز خدا، پس شادمان باشيد به معامله خويش كه انجام داديد كه اين
الْفَوْزُ الْعَظِيمُ* التَّائِبُونَ الْعَابِدُونَ الْحَامِدُونَكاميابىبزرگىاست، (مؤمنانهمانا) توبهكنندگان، پرستشكنندگان وستايشگران وروزهداران (ياسفرالسَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الاْمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِكنندگان براى طلبعلم) و ركوع كنندگان و سجدهگزاران و و امركنندگان به معروفوَالنَّاهُونَ عَنْ الْمُنكَرِ وَالْحَافِظُونَ لِحُدُودِ اللهِ وَبَشِّرْو بازدارندگان از منكر و نگهبانان حدود خدا مىباشندالْمُؤْمِنِينَ« اَشْهَدُ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ أَنَّ الشّآكَّو مؤمنان را نويد ده»، گواهى دهم اى امير مؤمنان كه هر كهفيكَ ما آمَنَ بِالرَّسُولِ الاَْمينِ، وَاَنَّ الْعادِلَدرباره تو شك و ترديد به خود راه دهد به رسول امين ايمان نياورده، و براستى كسى كه عدول كندبِكَ غَيْرَكَ عانِدٌ عَنِ الدّينِ الْقَويمِ الَّذِى ارْتَضاهُاز تو بديگرى معاند است در دين محكم و استوارىكه پسنديده استلَنا رَبُّ الْعالَمينَ، وَاَكْمَلَهُ بِوِلايَتِكَ يَوْمَ الْغَديرِ،براى ما پروردگار جهانيان، و كامل كرد آن را بوسيله ولايتت در روز غديروَاَشْهَدُ اَنَّكَ الْمَعْنِىُّ بِقَوْلِ الْعَزيزِ الرَّحيمِ:و گواهى دهم كه توئى مقصود از گفتار خداى عزيز و مهربان:»وَأَنَّ هَذَا صِرَاطِي مُسْتَقِيماً فَاتَّبِعُوهُ وَلاَ تَتَّبِعُوا السُّبُلَ«و براستى اين است راه مستقيم من پس از آن پيروى كنيد و از راههاى ديگر پيروى نكنيدفَتَفَرَّقَ بِكُمْ عَنْ سَبِيلِهِ{ ضَلَّ وَاللهِ وَاَضَلَّ مَنِ اتَّبَعَكه شما را از راه او جدا كند»، گمراه است به خدا و گمراه كرده هر كس كه پيروى كند جز تو را
سِواكَ، وَعَنَدَ عَنِ الْحَقِّ مَنْ عاداكَ، اَللّـهُمَّ سَمِعْناو عناد ورزيده از حق كسىكه با تو دشمنى كند، خدايا ما فرمان تو رالاَِمْرِكَ وَاَطَعْنا وَاتَّبَعْنا صِراطِكَ الْمُسْتَقيمَ، فَاهْدِنا رَبَّنا،شنيديم و اطاعت كرديم و راه راست تو را پيروى كرديم پس ما را هدايت كن پروردگاراوَلا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ اِذْ هَدَيْتَنا اِلى طـاعَتِكَ، وَاجْعَلْنا مِنَو منحرف مكن دلهاى ما را پس از آنكه به طاعت خود هدايتمان كردى و قرارمان ده ازالشّاكِرينَ لاَِنْعُمِكَ، وَاَشْهَدُ اَنَّكَ لَمْ تَزَلْ لِلْهَوى مُخالِفاً،سپاسگزاران نعمتهايت، و گواهى دهم كه براستى تو پيوسته با هواى نفس مخالفت كردىوَللِتُّقى مُحالِفاً، وَعَلى كَظْمِ الْغَيْظِ قادِراً، وَعَنِ النّاسِو ملازم پرهيزكارى بودى، و بر فرونشاندن خشم خويش توانا، و از (رفتار جاهلانه) مردمعافِياً غافِراً، وَاِذا عُصِىَ اللهُ ساخِطاً وَاِذا اُطيعَ اللهُعفو وگذشت مىكردى، وهنگامى كه خدا را معصيتمىكردندخشمناك وچون اطاعت مىكردندراضياً، وَبِما عَهِدَ اِلَيْكَ عامِلا، راعِياً لِمَا اسْتُحْفِظْتَ،خوشنود مىگشتى، و به پيمانى كه با تو بسته بود عمل، و آنچه را مأمور حفظش بودى رعايت كردىحافِظاً لِمَا اسْتُودِعْتَ، مُبَلِّغاً ما حُمِّلْتَ، مُنْتَظِراً ماو نگهدارى كردى آنچه به تو سپرده شده بود، و رساندى آنچه را به عهده داشتى، و چشم براهوُعِدْتَ، وَاَشْهَدُ اَنَّكَ مَا اتَّقَيْتَ ضارِعاً، وَلا اَمْسَكْتَوعده(شهادت) بودى كه بهتو داده شده بود، وگواهى دهم كه تقيه تونه اززبونى بود، و خوددارى نكردىعَنْ حَقِّكَ جازِعاً، وَلا اَحْجَمْتَ عَنْ مُجاهَدَةِ غاصِبيكَاز گرفتن حق خود بخاطر عجز و بىتابى، و كنارهگيرى نكردى از پيكار با غاصبين حق خود
ناكِلا، وَلا اَظْهَرْتَ الرِّضا بِخِلافِ ما يُرْضِى اللهَ مُداهِناً،از جهت سستى و چنان نبود كه بر خلاف خواست خدا براى سازش با دشمن اظهار رضايت كنىوَلا وَهَنْتَ لِما اَصابَكَ فى سَبيلِ اللهِ، وَلا ضَعُفْتَ وَلاَو نه اينكه سستى كنى در برابر آنچه در راه خدا به تو رسيد، و نه اينكه ناتوان باشى و نه اينكهاسْتَكَنْتَ عَنْ طَلَبِ حَقِّكَ مُراقِباً، مَعاذَ اللهِ اَنْ تَكُونَدرمانده شده باشى از مطالبه حق خود بخاطر ترس از غاصبين حقت، پناه به خدا كه چنان بوده باشىكَذلِكَ، بَلْ اِذْ ظُلِمْتَ احْتَسَبْتَ رَبَّكَ، وَفَوَّضْتَ اِلَيْهِبلكه چون به تو ستم كردند تو صبر بر آن را به حساب پروردگارت گذاردى، و كارت را به او واگذاراَمْرَكَ وَذَكَّرْتَهُمْ فَمَا ادَّكَروُا، وَوَعَظْتَهُمْ فَمَا اتَّعَظُوا،كردى، و ستمكارانت را پند دادى ولى پند نگرفتند و موعظهشان كردى ولى سودشان ندادوَخَوَّفْتَهُمُ اللهَ فَما تَخَوَّفُوا، وَاَشْهَدُ اَنَّكَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَو از خدا آنها را ترساندى و نترسيدند، و گواهى دهم كه تو اى امير مؤمنانجاهَدْتَ فِىاللهِ حَقَّ جِهادِهِ، حَتّى دَعاكَ اللهُ اِلى جِوارِهِ،جهاد كردى در راه خدا آنطور كه بايد تا اينكه خداوند تو را به جوار خويش فراخواندوَقَبَضَكَ اِلَيْهِ بِاخْتِيارِهِ، وَاَلْزَمَ اَعْداءَك الْحُجَّةَ بِقَتْلِهِمْو به اختيار خود جان شريفت را قبض فرمود و ثابت كرد حجت را بر دشمنانت بواسطه اينكه تو رااِيّاكَ، لِتَكُونَ الْحُجَّةُ لَكَ عَلَيْهِمْ، مَعَ ما لَكَ مِنَ الْحُجَجِكشتند تا حجت تو بر آنها تمام باشد با تمام حجتهاىالْبالِغَةِ عَلى جَميعِ خَلْقِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَميرَرساى ديگرى كه بر تمام خلق خدا داشتى، سلام بر تو اى امير
الْمُؤْمِنينَ، عَبَدْتَ اللهَ مُخْلِصاً، وَجاهَدْتَ فِى اللهِ صابِراً،مؤمنان، پرستش كردى خدا را از روى اخلاص، و پيكار كردى در راه خدا بردبارانهوَجُدْتَ بِنَفْسِكَ مُحْتَسِباً، وَعَمِلْتَ بِكِتابِهِ، وَاتَّبَعْتَ سُنَّةَو بذل جان كردى به حساب خدا، و به قرآنش عمل كردى، و از سنتنَبِيِّهِ، وَاَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكاةَ، وَاَمَرْتَپيغمبرش پيروى كردى، و نماز را برپاداشتى، و زكات را پرداختى، و به معروفبِالْمَعْرُوفِ، وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ مَا اسْتَطَعْتَ، مُبْتَغِياً ماامر كردى، و از منكر نهى كردى تا توانستى، و در اين كار جويا بودى آنچه راعِنْدَ اللهِ، راغِباً فيـما وَعَدَ اللهُ، لا تَحْفِلُ بِالنَّوائِبِ وَلانزد خدا است، و رغبت داشتى بدانچه خدا وعده داده بود، باكى از پيش آمدها نداشتى و درتَهِنُ عِنْدَ الشَّدآئِدِ، وَلا تُحْجِمُ عَنْ مُحارِب، اَفِكَ مَنْبرابر سختيها سستى نكردى، و رو نگرداندى از جنگجويان، هر كه جز ايننَسَبَ غَيْرَذلِكَ اِلَيْكَ، وَافْتَرى باطِلا عَلَيْكَ، وَاَوْلى لِمَنْبه تو نسبت دهد تهمت زده، و افتراى دروغى را به باطل بر تو بسته، و دشمنت را كمكعَنَدَ عَنْكَ، لَقَدْ جاهَدْتَ فِى اللهِ حَقَّ الْجِهادِ، وَصَبَرْتَكرده چه آنكه تو براستى جهادكردى در راه خدا آنطور كه بايد، و در برابرعَلَى الاَْذى صَبْرَ احْتِساب، وَاَنْتَ اَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِاللهِ،آزار دشمنان بردبارى كردى به حساب خداوند، و تو نخستين كسى بودى كه به خدا ايمان آوردىوَصَلّى لَهُ وَجاهَدَ وَاَبْدى صَفْحَتَهُ فى دارِ الشِّرْكِ،و براى او نماز خواندى و جهاد كردى و خود را آشكار ساختى در مركز شرك
وَالاَْرْضُ مَشْحُونَةٌ ضَلالَةً، وَالشَّيْطانُ يُعْبَدُ جَهْرَةً،در زمانى كه زمين پر بود از گمراهى، و شيطان را آشكارا مىپرستيدندوَاَنْتَ الْقائِلُ: لا تَزيدُنى كَثْرَةُ النّاسِ حَوْلى عِزَّةً وَلاو تو بودى كه مىگفتى زيادى مردم در گِرد من به عزت من نيفزايد وتَفَرُّقُهُمْ عَنّى وَحْشَةً، وَلَوْ اَسْلَمَنِى الْنّاسُ جَميعاً لَمْ اَكُنْپراكنده شدنشان نيز بر ترس من افزوده نكند، و اگر همه مردم نيز مرا واگذارندمُتَضَرِّعاً، اِعْتَصَمْتَ بِاللهِ فَعَزَزْتَ، وَآثَرْتَ الاْخِرَةَ عَلَىبه زارى درنيايم، به قدرت خدا تكيه كردى عزيز گشتى و آخرت را بر دنياالاُْولى فَزَهِدْتَ، وَاَيَّدَكَ اللهُ وَهَداكَ وَاَخْلَصَكَبرگزيدى و زهد ورزيدى و خدا نيز كمكت كرد و راهنمائيت فرمود و انتخاب كرده و برگزيدت،وَاجْتَبَاكَ، فَما تَناقَضَتْ اَفْعالُكَ، وَلاَ اخْتَلَفَتْ اَقْوالُكَ،در كارهاى تو تناقضى نبود و گفتارت اختلاف نداشتوَلا تَقَلَّبَتْ اَحْوالُكَ، وَلاَ ادَّعَيْتَ وَلاَ افْتَرَيْتَ عَلَى اللهِو حالات تو متغير و دگرگون نگشت و ادعائى بر خلاف حق نداشتى و نه بدروغ بر خدا افتراءكَذِباً، وَلا شَرِهْتَ اِلَى الْحُطامِ، وَلا دَنَّسَكَ الاْثامُ، وَلَمْبستى و نه آزمند متاع ناقابل دنيا گشتى، و نه گناهان تو را آلوده كردتَزَلْ عَلى بَيِّنة مِنْ رَبِّكَ وَيَقين مِنْ اَمْرِكَ، تَهْدى اِلَىوپيوستهروشتروىبرهانىآشكارازپروردگارتبودودركارتيقينداشتىبسوىحق،وبهراهراست راهنمائىالْحَقِّ وَاِلى صِراط مُسْتَقيم، اَشْهَدُ شَهادَةَ حَقٍّ، وَاُقْسِمُمىكردى، گواهى دهم از روى حقيقت و سوگند ياد كنم به
بِاللهِ قَسَمَ صِدْق، اَنَّ مُحَمَّداً وَآلَهُ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْهِمْخدا براستى كه همانا محمد و آلش صلواتالله عليهمساداتُ الْخَلْقِ، وَاَنَّكَ مَوْلاىَ وَمَوْلَى الْمُؤْمِنينَ،آقايان خلق بودند و تو مولاى من و مولاى مؤمنانىوَاَنَّكَ عَبْدُ اللهِ وَوَلِيُّهُ، وَاَخُو الرَّسُولِ وَوَصِيُّهُ، وَوارِثُهُو تو براستى بنده خدا و ولىّ او و برادر رسول و وصى و وارثش هستىوَاَنَّهُ الْقآئِلُ لَكَ: وَالذَّى بَعَثَنى بِالْحَقِّ ما آمَنَ بىو او به تو فرمود: سوگند بدانكه مرا به حق برانگيخت ايمان نياورده به منمَنْ كَفَرَ بِكَ، وَلا اَقَرَّ بِاللهِ مَنْ جَحَدَكَ، وَقَدْ ضَلَّآن كس كه به تو كافر است، و اقرار نكرده به خدا كسى كه تو را انكار كند، و گمراه استمَنْ صَدَّ عَنْكَ، وَلَمْ يَهْتَدِ اِلَى اللهِ وَلا اِلَىَّ مَنْ لا يَهْتَدىكسى كه مردم را از تو باز دارد، و راه بسوى خدا و بسوى منبِكَ، وَهُوَ قَوْلُ رَبّى عَزَّوَجَلَّ: }وَإِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تَابَنيافته آنكس كهبوسيله تو رهبرىنيافته، واين گفتار پروردگار منعزوجل استكه فرمود: «ومن آمرزگارموَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحاً ثُمَّ اهْتَدَى{ اِلى وِلايَتِكَ، مَوْلاىَبراى آن كس كه توبه كند و ايمان آورده و كار شايسته كند و راه يابد بسوى ولايت تو» اى سرور منفَضْلُكَ لا يَخْفى، وَنُورُكَ لا يُطْفَأُ وَاَنَّ مَنْ جَحَدَكَفضل تو مخفى نيست، و نور تو خاموش نگردد، و هر كه تو را انكار كندالظَّلُومُ الاَْشْقى، مَوْلاىَ اَنْتَ الْحُجَّةُ عَلَى الْعِبادِ،ستمكار و بدبخت است، مولاى من توئى حجت بر بندگان
وَالْهادى اِلَى الرَّشادِ، وَالْعُدَّةُ لِلْمَعادِ، مَوْلاىَ لَقَدْ رَفَعَو راهنماى به راه راست و ذخيره روز معاد مولاى من براستى خداوند مقام تو را در دنيا بلند كرده،اللهُ فِى الاُْولى مَنْزِلَتَكَ، وَاَعْلى فِى الاْخِرَةِ دَرَجَتَكَ،و والا گردانيد درجهات را در آخرتوَبَصَّرَكَ ما عَمِىَ عَلى مَنْ خالَفَكَ، وَحالَ بَيْنَكَ وَبَيْنَو بينايت كرد بدانچه پوشيده ماند بر مخالفين تو، و بر آنكس كه حائل شد ميان تو و ميانمَواهِبِ اللهِلَكَ، فَلَعَنَاللهُ مُسْتَحِلِّى الْحُرْمَةِ مِنْكَ وَذائِدِىبهرههائى كهخدا به تو داده بود پس خدا لعنت كند آنكس كه حرمت تو را حلال پنداشت، و حق راالْحَقِّعَنْكَ،وَاَشْهَدُاَنَّهُمُالاَْخْسَرُونَالَّذينَتَلْفَحُ وُجُوهَهُمُاز تو گرداند، و گواهى دهم كه آنان زيانكارند كه آتش چهرهشان را بسوزاندالنّارُ وَهُمْ فيها كالِحُونَ، وَاَشْهَدُ اَنَّكَ ما اَقْدَمْتَ، وَلاو در آنجا زشت منظر باشند، و گواهى دهم كه تو اقدام نكردى، و نه از عمل باز ايستادىاَحْجَمْتَ، وَلانَطَقْتَ،وَلااَمْسَكْتَاِلاّبِأَمْرمِنَاللهِ وَرَسُولِهِ،و نه لب به سخن گشودى و نه سكوت اختيار كردى جز به دستور خدا و رسولش،قُلْتَ: وَالَّذى نَفْسى بِيَدِهِ، لَقَدْ نَظَرَ اِلَىَّ رَسُولُ اللهِ صَلَّىتو خود فرمودى: «سوگند بدانكه جانم بدست او است همانا نگريست بسويم رسول خدا صلىاللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ اَضْرِبُ بِالسَّيْفِ قُدْماً فَقالَ: يا عَلِىُّ اَنْتَاللّه عليه و آله در هنگامى كه پيشقدمانه شمشير مىزدم و به من فرمود: اى على موقعيت تومِنّى بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى اِلاّ اَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعدْى،نسبت به من به منزله موقعيت هارون نسبت به موسى است جز آنكه پيمبرى پس از من نيست
وَاُعْلِمُكَ اَنَّ مَوْتَكَ وَحَياتَكَ مَعي وَعَلى سُنَّتى، فَوَاللهِو تو را آگاه كنم كه مرگ و زندگيت با من و بر روش و طريقه من است، و به خدا سوگندماكَذِبْتُ وَلاكُذِبْتُ، وَلاضَلَلْتُ وَلا ضُلَّ بى، وَلا نَسيتُدروغ نگويم و دروغ به من نگفتهاند، و گمراه نشدم و گمراهم نكردند، و نه آنكه فراموش كردمما عَهِدَ اِلَىَّ رَبّى، وَاِنّى لَعَلى بَيِّنَة مِنْ رَبّى بَيَّنَها لِنَبِيِّهِآنچه را پروردگارم با من پيمان بسته، و براستى من بُرهانى آشكار از پروردگارم دارموَبَيَّنَهَاالنَّبِىُّلي، وَاِنّي لَعَلَى الطَّريقِ الْواضِحِ اَلْفِظُهُ لَفْظاً،كه براى پيامبرش گفته و او برايم بيان كرده، و من در طريق واضحى هستم و صريح آنرامىگويم»صَدَقْتَوَاللهِوَقُلْتَالْحَقَّ،فَلَعَنَاللهُمَنْ ساواكَ بِمَنْ ناواكَ،به خدا گفتهات راست و حق بود، پس خدا لعنت كند آنكس كه تو را برابر دانست با دشمنانتوَاللهُجَلَّ اسْمُهُ يَقُولُ: }قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَدرصورتى كهآن خدائىكه نامشبرجستهاستفرمايد:آيايكسانندكسانىكهمىدانندباكسانىكه نمىدانند؟»وَالَّذِينَ لاَيَعْلَمُونَ« فَلَعَنَ اللهُ مَنْ عَدَلَ بِكَ مَنْ فَرَضَ اللهُپس خدا لعنت كند كسى را كه در رديف تو قرار داد آن كس را كه خدا ولايت تو راعَلَيْهِ وِلايَتَكَ، وَاَنْتَ وَلِىُّاللهِ، وَاَخُورَسُولِهِ،وَالذّآبُّعَنْبر او واجب كرده بود با اينكه تو بودى ولى خدا، و برادر رسول او، و دفاع كننده از دينشدينِهِ، وَالَّذى نَطَقَ الْقُرْآنُ بِتَفْضيلِهِ، قالَ اللهُ تَعالى:و آنكس كه قرآن به برتريش گويا است، خداى تعالى فرمايد: «و برترى داد خدا»وَفَضَّلَ اللهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْراً عَظِيماً *جهاد كنندگان را بر غير جهاد گنندگان، به پاداشى بزرگ كه مرتبتها و آمرزش
دَرَجَات مِنْهُ وَمَغْفِرَةً وَرَحْمَةً وَكَانَ اللهُ غَفُوراً رَحِيماً«و رحمت او است، و خدا آمرزنده و مهربان است»،وَقالَ اللهِ تَعالى: »أَجَعَلْتُمْ سِقَايَةَالْحَاجِّ وَعِمَارَةَ الْمَسْجِدِو فرمود خداى تعالى: «آيا قرار دادهايد آب دادن حاجيان و آباد كردن مسجد الحرام راالْحَرَامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللهِ وَالْيَوْمِ الاْخِرِ وَجَاهَدَ فِي سَبِيلِمانند آن كس كه ايمان آورده به خدا و روز جزا و در راه خدا جهاد كرده؟اللهِ لاَ يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللهِ وَاللهُ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ*آنها نزد خدا برابر نيستند و خدا هدايت نمىكند گروه ستمكار را،الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللهِ بِأَمْوَالِهِمْآنانكه ايمان آورده و هجرت كرده و در راه خدا جهاد كردهاند با مالهايشانوَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللهِ وَأُوْلَئِكَ هُمْ الْفَائِزُونَو جانهايشان در مرتبت نزد خدا برترند و اينان كامياب شدگاننديُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَة مِنْهُ وَرِضْوَان وَجَنَّات لَهُمْ فِيهَاكه نويدشان دهد پروردگارشان به رحمتى از او و خوشنودى و بهشتهائى كه در آنجانَعِيمٌ مُقِيمٌ * خَالِدِينَ فِيهَا أَبَداً إِنَّ اللهَ عِنْدَهُ أَجْرٌنعمتهائى دائم دارند و هميشه در آنجا جاويدانند براستى كه او را نزد خدا پاداشى بزرگ است»عَظِيمٌ{ اَشْهَدُ اَنَّكَ الْمَخْصُوصُ بِمِدْحَةِ اللهِ،گواهى دهم كه به حقيقت توئى مخصوص به مدح خداالْمُخْلِصُ لِطاعَةِ اللهِ، لَمْ تَبْغِ بِالْهُدى بَدَلا، وَلَمْو مخلص در طاعت خدا كه جايگزينى براى هدايت نجستى، و
تُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّكَ اَحَداً، وَاَنَّ اللهَ تَعالَى اسْتَجابَشريك نساختى در پرستش پروردگارت هيچكس را، و براستى خداى تعالى اجابت فرمودلِنَبِيِّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ فيكَ دَعْوَتَهُ، ثُمَّ اَمَرَهُ بِاِظْهارِدعاى پيامبرش صلى اللّه عليه و آله را درباره تو، سپس دستورش داد به آشكار كردنما اَوْلاكَ لاُِمَّتِهِ إعْلاءً لِشَأْنِكَ، وَاِعْلاناً لِبُرْهانِكَ،آن مقامى را كه به تو داده براى امتش تا مرتبهات را بالا برده و برهانت را اعلان كندوَدَحْضاً لِلاَْباطيلِ وَقَطْعاً لِلْمَعاذيرِ، فَلَمّا اَشْفَقَ مِنْو اباطيل را از ميان بردارد، و عذر و بهانهاى بجاى نماند، و چون بيمناك گشت ازفِتْنَةِ الْفاسِقينَ، وَاتَّقى فيكَ الْمُنافِقينَ، اَوْحىآشوب و فتنه فاسقان، و بترسيد در مورد تو از منافقان، وحى كرداِلَيْهِ رَبُّ الْعالَمينَ }يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَبه او پروردگار جهانيان: «اى پيغمبر برسان آنچه را از پروردگارت بر تومِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ يَعْصِمُكَنازل شده و اگر ابلاغ نكنى پيام او را نرساندهاى و خدا تو را حفظ مىكندمِنَ النَّاسِ إِنَّ اللهَ لاَ يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ{ فَوَضَعَاز مردم به درستى كه خداوند گروه كافران را هدايت نمىكند.»عَلى نَفْسِهِ أوْزارَ الْمَسيرِ، وَنَهَضَ فى رَمْضاءِ الْهَجيرِ،بر خود هموار كرد بارهاى سنگين سفر را، و بپاخواست در نيمه روز سوزان در آن بيابانفَخَطَبَ وَاَسْمَعَ وَنادى فَاَبْلَغَ، ثُمَّ سَأَلَهُمْ اَجْمَعَ فَقالَ:و خطبه خواند و با صداى بلند به آنها رسانيد، سپس از همگى آنها پرسيد
هَلْ بَلَّغْتُ فَقالُوا: اللّهُمَّ بَلى فَقالَ: اللّهُمَّ اشْهَدْ، ثُمَّآيا رساندم؟ گفتند خدايا آرى، پس فرمود: خدايا گواه باش سپسقالَ: لَسْتُ اَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ اَنْفُسِهِمْ؟ فَقالُوا: بَلى،فرمود: آيا من سزاوارتر به مؤمنين از خودشان نيستم؟ گفتند: چرا،فَاَخَذَ بِيَدِكَ وَقالَ: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ،پس دست تو را گرفت و فرمود: هر كه من مولاى او هستم پس اين على مولاى او استاَللّـهُمَّ والِ مَنْ والاهُ، وَعادِ مَنْ عاداهُ، وَانْصُرْ مَنْخدايا دوستدار هر كه دوستش، دارد و دشمندار هر كه دشمنش دارد، و يارى كن هر كهنَصَرَهُ، وَاخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ، فَما آمَنَ بِما اَنْزَلَ اللهُ فيكَياريشكند و خوار كن هر كه دست از ياريش بردارد، پس ايمان نياورد بدانچه خدا درباره تو بر پيغمبرشعَلى نَبِيِّهِ اِلاّ قَليلٌ، وَلا زادَ اَكْثَرَهُمْ غَيْرَ تَخْسير، وَلَقَدْنازل فرمود جز اندكى، و نيفزود بيشترشان را جز زيانكارى و پيشاَنْزَلَ اللهُ تَعالى فيكَ مِنْ قَبْلُ وَهُمْ كارِهُونَ: }يَا أَيُّهَااز آن نيز خدا دربارهات نازل فرمود با اينكه آنها خوش نداشتند كه: «اىالَّذِينَ آمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَكسانىكه ايمان آوردهايد هر كه از شما بازگردد از دين خود پس بزودىيَأْتِي اللهُ بِقَوْم يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّة عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةخدا بياورد گروهى را كه دوستشان دارد و دوستش دارند با مؤمنان افتادهعَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللهِ وَلاَ يَخَافُونَو با كافران سركشند كارزار كنند در راه خدا و از سرزنش ملامت كننده نهراسند،
لَوْمَةَ لاَئِم ذَلِكَ فَضْلُ اللهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللهُ وَاسِعٌاين فضل خدا است كه به هر كه خواهد دهد و خدا وسعت بخش و دانا است،عَلِيمٌ* إِنَّمَا وَلِيُّكُمْ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَجز اين نيست كه سرپرست شما خدا و رسول او و كسانى هستند كه ايمان دارنديُقِيمُونَالصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَوَهُمْ رَاكِعُونَ* وَمَنْ يَتَوَلَّآنانكه بپا دارند نماز را و بدهند زكات را در آن حال كه ركوع مىگزارند، و هر كهاللهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللهِ هُمْ الْغَالِبُونَ«،دوستى كند با خدا و رسولش و كسانىكه ايمان دارند پس براستى كه حزب الله چيره شوندگانند»}ربّناآمنّابِماأَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَاالرَّسُولَفَاكْتُبْنَامَعَ الشَّاهِدِينَ{،پروردگاراماايمانآورديمبدانچهنازل فرمودى، وپيروى ازپيامبرتكرديمپسبنويسماراباگواهان پروردگارا»رَبَّنَا لاَتُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْهَدَيْتَنَاوَهَبْلَنَامِنْلَدُنْكَ رَحْمَةًمنحرف مكن دلهاى ما را پس از آنكه هدايتمان كردى، و ببخش به ما از نزد خودت رحمتىإِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ{، اَللّـهُمَّ اِنّا نَعْلَمُ اَنَّ هذا هُوَكه براستى توئى بخشايشگر، خدايا ما بخوبى مىدانيمالْحَقُّ مِنْ عِنْدِكَ، فَالْعَنْ مَنْ عارَضَهُ وَاسْتَكْبَرَ وَكَذَّبَ بِهِكه اين (گفتار) حقى است از نزد تو پس لعنت كن هر كه با او مخالفت كرد و تكبّر ورزيدوَكَفَرَ }وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَظَلَمُواأَىَّ مُنقَلَبيَنقَلِبُونَ{ اَلسَّلامُواو را تكذيب كرده كفر ورزيد، و بزودى مىدانند آنانكه ستم كردند به چه سرنوشتى دچار گرديدهاندعَلَيْكَ يااَميرَ الْمُؤْمِنينَ، وَسَيِّدَالْوَصِيّينَ وَاَوَّلَ العابِدينَ،سلام بر تو اى امير مؤمنان، و آقاى اوصياء، و سرسلسله