بهار نیکان

جویا جهانبخش

نسخه متنی -صفحه : 12/ 4
نمايش فراداده

براى ناگوار ساختنِ دنيا ترا، همين بسنده است كه در آن، خداىْ را، عصيان كنند[39].

حجاج[40]خطبه‏اى خواند و بگفت: خداىْ ما را به طلبِ آخرت امر كرده و توشه دنيا را بر عهده گرفته؛ اى كاش توشه آخرت را بر عهده گرفته و ما را به طلب دنيا امر كرده بود!؛ پس حسن[41] گفت: گمشده مؤمن نزد فاسقى است؛ كه بايد [مؤمن] آن را برگيرد[42].

على - رضى اللّه عنه - مثالى مى‏آورد:


  • و من يصحب الدنيا يكن مثل قابض على الماء خانته فروج الأصابع[43]

  • على الماء خانته فروج الأصابع[43] على الماء خانته فروج الأصابع[43]

هر كه با دنيا صحبت ورزد چون كسى است كه آب را در مشت مى‏گيرد و رخنه‏هاى انگشتان به او خيانت مى‏كنند.

مأمون[44] اگر از دنيا درباره خودش بپرسى، جز همان كه ابونواس[45] گفت در وصف خود نمى‏گويد:


  • اذا امتحن الدنيا لبيب تكشفت له عن عدو فى ثياب صديق[46]

  • له عن عدو فى ثياب صديق[46] له عن عدو فى ثياب صديق[46]

چون خردمندى دنيا را بيازمايد، دشمنى در جامه دوست، براى او آشكار مى‏شود[47].

ابن مسعود از پيامبر - عليه السلام - - نقل كرده: دنيا را دشنام مدهيد؛ چه خوبست مَرْكَبِ مؤمن كه بر آن به خير برسد، و به وسيله آن از شر برهد[48].

از پيامبر - عليه السلام - - نقل شده: هنگامى كه مرد مى‏گويد: خداوند لعنت كناد دنيا را، دنيا مى‏گويد: خدا هر يك از ما را كه نسبت به پروردگارش عصيانگرتر است لعنت كناد!

و (شاعر) در همين مورد گفته است:


  • يقولون الزمان زمان سوء و هم فسدوا و ما فسد الزمان[49]

  • و هم فسدوا و ما فسد الزمان[49] و هم فسدوا و ما فسد الزمان[49]

مى‏گويند: روزگار، بد روزگارى است؛ حال آن كه ايشان فاسدند و روزگار فاسد نيست.

عيسى - عليه السلام -: دنيا را در صورتِ پير زنى مى‏بينم كه دندانهاىِ پيشينش از بيخ شكسته است و هر گونه زيورى داراست؛ به او گفته شد: چند بار شوىْ كردى؟ گفت: از بسيارى نمى‏توانم شمارد. گفته شد: به واسطه تو مردند يا طلاقت دادند؟ گفت: بلكه من همگيشان را كشتم! گفته شد: مرگ بر آن همسران تو باد كه باز مانده‏اند! چگونه از همسران در گذشته‏ات پند نمى‏گيرند؟! چگونه از تو حذر نمى‏كنند؟ ![50].