انسان, اساساً موجودى است اجتماعى و ناگزير از ارتباط با همنوعان خود است و از طرفى ديگر, موجودى است انتخابگر. انسان در نوع گزينش ها و ارتباطات خود, مى تواند به سراغ نيكان و پاكان رفته, نامى نيك از خود به يادگار نهد؛ همچنين مى تواند با انسانهاى پستْ ارتباط داشته, در خدمت طاغوتها باشد.
از بهترين اسباب شناخت افراد, بررسى گذشته و خطّ سير فكرى آنان و نيز نوسانات موجود در زندگى شان است و اين خود, وسيله مناسبى است در نقد و بررسى آنان. على(ع) در عهدنامه خود خطاب به مالك اشتر, او را از گزينش افرادى كه با طاغوتها رابطه داشته اند, منع مى كند؛ چرا كه همواره احتمال انحراف اين اشخاص وجود دارد:
إنّ شَرَّ وُزَرائِكَ مَنْ كانَ لِلأشْرارِ قَبْلكَ وَزيراً وَمَنْ شَرَكَهُمْ فِىالآثام, فلايَكُونَنَّ لك بِطانَةً.[35]
همانا بدترين وزيرانت, آنانى هستند كه پيش از تو وزارت اشرار را به عهده داشته و در جنايتشان شريك بوده اند؛ پس به هيچ وجه همرازشان مگير.
امام خمينى نيز با آگاهى كامل, چنين شرطى را در مورد كارگزاران نظام اسلامى لازم شمرده, نه تنها قطع و يقين به عدم انحراف را كافى نمى داند, بلكه احتمال انحراف در اشخاص را نيز خطرناك مى خواند:
بايد به اشخاصى كه احتمال انحراف در آنان مى رود, رأى ندهند؛ احتمال انحراف عقيدتى, اعمالى يا اخلاقى, باعث مى شود كه به چنين اشخاصى اعتماد نمى شود كرد و رأى به آنان, موجب مسئوليت خواهد بود.[36]
افراد[ى كه انتخاب مى شوند], بايد… سوابق انحراف و سوء نداشته باشند… و مخالف با طاغوت باشند.[37]
امام على(ع), در ادامه نصيحت خود به مالك اشتر, به او سفارش نموده تا با نيكانْ رابطه برقرار سازد و آنها را بشناسد, تا كارگزاران نظام را از ميان آنانى كه از حُسن سابقه برخوردارند و از خانواده هاى مذهبى و ريشه دار هستند, انتخاب نمايد:
ثُمّ الْصَقْ بِذَوِى الْمُرُوئاتِ وَالأحْسابِ وََأهْلِ الْبُيُوتاتِ الصّالِحَةِ وَالسَّوابِقِ الْحَسَنَةِ… ثُمَّ انْظُرْ فى أمُورِ عُمّالِكَ… وتَوَخَّ مِنْ أهْلِ البُيُوتاتِ الصالِحَةِ والْقَدَمِ فِى الإسْلامِ المُتَقَدِّمَةِ.[38]
با كسانى در پيوند تنگاتنگ باش كه از خانواده هاى ريشه دار و شايسته و داراى پيشينه اى درخشان اند… سپس در امور كارگزارانت, ژرف بنگر… و براى كارهايت كسانى را برگزين كه از تجربه و نجابت بهره مندند و از خانواده هاى ريشه دار و شايسته و پيشتازِ پيش از پيروزى اسلام هستند.
على(ع) در ادامه سخن, علّت اين نوع انتخاب را چنين بيان مى فرمايد:
فَإنَّهُمْ جِماعٌ مِنَ الكَرَمِ وشُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ… فَإِنّهُم أكْرَمُ أخْلاقاً وَأصَحُّ أعْراضَاً وأقَلُّ فِى الْمَطامِعِ إشْرافاً وَأبْلَغُ في عَواقِبِ الأُمُورِ نَظَراً.[39]
اينان به مجموعه اى از بزرگوارى ها آراسته اند و ريشه در ارزش ها و نيكى ها دارند… چنين كسانى, در اخلاقْ برترند و در آبرومندى, سالمتر؛ به آزمندى هاى مادّى كمتر چشم دارند و به پايان كارها بيشتر مى انديشند.
امام امّت(ره) نيز بر همين اساس, حُسن سابقه را در ميان كارگزاران و مديران, يكى از شرايط انتخابْ معرّفى نموده است:
اميد است ملّت مبارزِ متعهّد, با مطالعه دقيق در سوابق اشخاص و گروه ها, آراى خود را به اشخاصى دهند كه… به حُسن سابقه و تعهّد به قوانين اسلام… معروف و موصوف باشند.[40]
از نكات قابل توجّه در ميان هشدارهاى آن حكيم الهى, توصيه به مراقبت و فريب نخوردن از سياست بازان و منافقان است:
خوف آن دارم كه تبليغات براى اشخاصى كه به اسلام و جمهورى اسلامى اعتقاد ندارند و اعمال و گفتار آنان در اين يك سال, شاهد آن است و اكنون براى راه پيدا كردن به مجلس و براى كارشكنى و جنجال در محيط مقدّس مجلس شوراى اسلامى, خود را هوادار اسلام و مسلمان جا مى زنند, در قشرى از ملّت و جوانان پاكدل, تأثير كند و آراى مقدّس خود را به كسانى دهند كه به نفع اجانب, با اسلام و جمهورى اسلامى مخالفت اساسى دارند.[41]
اين هشدارهاى دلسوزانه نيز برگرفته از تعاليم مكتب على(ع) است كه مى فرمايد:
ثُمَّ لا يَكُنْ اخْتِيارُكَ إيّاهُمْ عَلَى فَراسَتِكَ وَاسْتِنامَتِكَ وَحُسْنِ الظَّنِّ مِنْكَ, فَاِنَّ الرِّجالَ يَتعَرَّفُونَ لِفِراساتِ الْوُلاةِ بِتَصَنُّعِهِمْ وَحُسْنِ خِدْمَتِهِمْ وَلَيْسَ وَراءَ ذلِكَ مِنَ النَّصيحَةِ وَالأمانَةِ شَيْءٌ وَلكِن اخْتَبرْهُمْ بِما وُلُّوْا لِلصّالِحينَ قَبْلَكَ, فَاعْمِدْ لأحْسَنِهِمْ كانَ فِى الْعامَّةِ أثَراً وَ أعْرَفِهِمْ بِالأمانَةِ وَجْهاً فَإنّ ذلِكَ دَليلٌ عَلى نَصيحَتِكَ لِلّهِ وَ لِمَنْْ وُلّيتَ أمْرَهُ.[42]
مبادا در گزينش مسئولان و كارگزاران خود, بر تيزهوشى و شناخت شخصى و خوش باورى خويش تكيه كنى كه فرصت طلبان جامعه, مى كوشند تا با تصنّع و خوش خدمتى, خود را در نگاه زمامداران بيارايند؛ در حالى كه در پسِ آن نقاب تزوير, نشانى از امانت و دلسوزى ندارند. آنچه مى تواند در شناختت ملاك آزمون باشد, چگونگى همكارى آنان با شايستگانِ پيش از توست. پس بر كسانى تكيه داشته باش كه از خود در ميان انبوه مردم, خاطره هايى زيباتر به يادگار گذاشته اند و به امانت, شهره ترند, كه اين باريك بينى, خيرخواهى تو را براى خدا و وليّت به اثبات رساند.