از شعراى قرن هشتم هجرى است كه در سال 738 هـ . ق. درگذشته و در مراغه مدفون است. او در تركيب بندى اشتياق زايدالوصف خود را به زيارت خانه خدا و مرقد حضرت رسول بيان كرده و گفته است: در اين راه تدارك آب و نان و مركب موجب نگرانى است، در اين راه بايد از خود و هستى خود دست شست، نخوت و خودخواهى را از سربدر كرد:
اوحدى معتقد است كه در حج و اعمال و مناسك آن رموز و فلسفه هايى عميق نهفته است كه ممكن است كسى قادر به درك دقيق آن ها نباشد او گفته است:
در مثنوى «منطق العشّاق» از ده نامه كه بين عاشق و معشوق ردّ و بدل شده سخن به ميان آمده، در آخرين نامه به مناسبت حكايتى در ارتباط با حج و كعبه آورده است:
در ادامه مى گويد همه اين سختيها را به جان ودل مى خرند تا به وصال حرم معبود برسند و چون به وصال رسيدند تمام سختى راه را از ياد مى برند.
اثر بسيار ارجمند اوحدى مثنوى جام جم است. او در اوايل اين مثنوى با تضرّع به مقدسات سوگند ياد مى كند; از جمله به كعبه، زمزم، مقام ابراهيم، صفا، مروه و...
اوحدى به كرامات كعبه توجه داده است او در همين مثنوى جام جم خود در اين باره گفته است:
اوحدى به جريانات تاريخى و حوادثى در ارتباط با كعبه اشاره كرده است. از سخن او چنين بر مى آيد كه حضرت سليمان مى خواسته است كعبه را عمارت كند ولى چون خود به دست خويش مرغى را كشته بوده اين توفيق واجازه را به او نداده اند.
اوحدى عبادت را نشانه بندگى و اطاعت صِرف مى داند و معتقد است كه اگر كسى موفّق به انجام وظيفه خود شد نبايد به خود ببالد. او به حجّاج بيت الله هشدار مى دهد كه: