(متوفّاى سال 604 هـ . ق.) از شاعران بزرگ داستانسراى قرن ششم است. نظامى دل را كعبه واقعى مى داند و در مخزن الأسرار مى گويد:
و در مثنوى خسرو و شيرين گفته است:
از شعر نظامى پيداست كه بسيار مشتاق زيارت كعبه بوده ولى گويا توفيق زيارت نيافته است.
در خسرو و شيرين ضمن آمرزش خواستن گفته است:
او حتّى در مدح طغرل و رفتن به نزد او و بازگشتنش اين اشتياق به زيارت كعبه را در اشعارش گنجانده كه كاملا محسوس است:
نظامى كه سراينده داستانهاى عالى عاشقانه است، هميشه دم از عشق و مستى زده و گويى خود را لايق كعبه نمى دانسته:
و به فتواى عشق عمل مى كند كه :
نظامى خدا را در همه جا مى جويد. براى او كعبه و دير فرقى نمى كند:
نظامى معتقد است خداوند از همه فارغ است و همه در كعبه و بتخانه او را مى جويند از اين رو مى بينيم كه نظامى وسيع المشرب است:
نظامى به اهميّت وارزش زمزم واقف است و شعر خود و ديگران را به كوثر و زمزم ماننده كرده و گفته است:
نظامى در قصايد مدحّيه خود نيز به مناسبت مدح از كعبه و مكّه و متعلّقات آن سود جسته و به مناسك و اعمال حج اشاره كرده است: