ديوان شعرشان به چاپ نرسيد. شعرشان مانند اشعار شيخ الرئيس, ميرداماد و مرحوم جلوه سنگين و با هيبت و ثقيل بود مثل شعرهاي شيخ الرئيس, فارسيش, عربيش, مثل آن قصيده غرّاء نونّيه فخر رازي در مدح امام هشتم (ع). وقتي آن قصيده را ديدم عقيدهام نسبت به فرموده شيخ بهائي درباره فخر رازي بيشتر شد؛ چون شيخ بهائي در تفسير حمدش ميفرمايد: اگر كسي در نوشتههاي فخر رازي توغّل بفرمايد, زير و رو كند, ميبيند كه فخر رازي مايل به تشيع است.
بعد از آنكه اين فرمايش را شنيدم, چند جا من فرمايشاتي از فخر رازي پيدا كردم كه ديدم كه حق با جناب شيخ بهائي است مثلاً فخر رازي با آنكه امام المشكّكين است و از مبدأ تا معاد را زير سؤال برده, اما بيدغدغه حضرت فاطمه را معصومه ميداند صلوات الله عليها. قصيدهاي دارد قصيده نونيّه در مدح امام هشتم و اين قصيده را يكي از علماء پيشين به نام عبداللطيف شيرواني معروف به افلاطون شرح كرد و هنوز به چاپ نرسيده. گفتم من اين را تصحيح كنم و يك كلمه از اين هزار و يك كلمه قرار بدهم. بيش از صد رساله را جمع آوري كردم تنظيم كردم, كه از كلمات اين هزار و يك كلمه قرار بدهم و يكي از آنها همين قصيده جناب آقاي فخر رازي است. قصيده نونيه است قصيده فارسي است شرحش هم به فارسي و خيلي شيرين و چقدر سنگين. مطلعش اين است:
63 بيت شعر است در مدح امام هشتم به اين سنگيني, مرحوم شعراني اشعارش اينطوري است, شعر سنگين است.
از خصائص ديگر ايشان اين بود كه دست به هر كتابي دراز نميكرد, حتّي المنجد در ميان كتابهايش نبود و خودش صريحاً فرمود: اين كتاب منجد را براي دانشجوهاي مدارس نوشتهاند نه براي عالم روحاني. ملاّ دست ميبرد به كتابهاي علمي اساسي لغت, به جمهره ابن دُريد, تاج العروس و صحاح, به اين جور كتابهاي كه كتاب است نه به منجدي كه براي بچه هاى مدرسه نوشتهاند.
يكي از محسَّنات ايشان اين است كه به افكار و آراء قدماء در مسائل فقهي خيلي عنايت داشت, بسيار. اصلاً اعتنا داشت به افكار قدما؛ زيرا كه آنها قريب العهد بودند, شرائطي و آدابي كه برايشان بود, پختگي و كار كشتگي ايشان ـ حالا يك حديثي را آنها قبول كردند ما يك رجالي را سلسله سندي را دغدغه و وسوسه پيش ميآوريم ـ آنها قبول كردند, قبولشان اهميتي دارد. ما نميتوانيم به فلان رجالش آقايان قدما ايراد كنيم.