ما نميكشيديم, ميرفت اتاق ديگر قليان ميكشيد, ميآمد براي درس مكاسب. درس مكاسب گفته ميشد, مكاسبيها ميرفتند و بعضيها مينشستند كه بنده هم باز از آن نشستگان بودم اسفار ميفرمود يا شفا ميفرمود يا اشارات ميفرمود. اين درسهاي فلسفي بود. آقايان ميرفتند, باز بنده مينشستم. به تعبير شريف ايشان, ميفرمود كه حالا نوبت اين كفريات شده, رياضيات و هيئت و اينها را به مطايبه ميگفت, كفريات است. چه بسا روزها ـ خداي عليم لطيف خبير گواه ـ كه ما در بين الطلوعين ميآمديم براي درس كفايه و سردرس آخري مثلاً مجسطي, زيج بهادري و كفريات به تعبير ايشان, اذان ظهر ميگفتند و ايشان از صبح تا ظهر به ترتيب، كفايه بود, اسفار بود به ترتيب تا اذان ظهر. [1] براي اطلاع بيشتر درباره نسبت اين تفسير به امام حسن عسكري (ع), رك: رسالة حول التفسير المنسوب إلي الإمام العسكري, مرحوم علامه محمد جواد بلاغي, نور علم, ش 13, ص 137؛ بحث درباره تفسير امام حسن عسكري (ع), رضا استادي, نور علم, ش 13, ص 118 (نور علم). [2] . در متن اصلي چيزي نيامده است. [3] . سوره اسراء (17): 88 [4] . سوره بقره (2): 111. [5] . نهج البلاغه, حكمت 81. [6] . سوره نحل (16): 125. [7] . سوره بقره (2): 195