من و دينداري از تقليد هيهات
خداوندم يكي گنجينه صدر
در اين گنجينه عرفان است و برهان
چو تقليد است يك نوعِ گدايي
مرا چون نور خورشيد است روشن
ز نسل فاطمه بنت رسول است
سَمِيِّ حضرت خيرالأنام است
در او جمع آمد از آيات كبري
ز خضر و يونس و ادريس و الياس
حسن باب است و نرجس هست مامش
حسن بادا فداي خاك پايش
كه باشد خاك پايش توتيايش
برون آي از دعابات و خيالات
ببخشوده است رخشندهتر از بدر
در اين گنجينه اخبار است و قرآن
نزيبد با چنين لطف خدايي
كه عالم از وجود اوست گلشن
همان امّ ابيهاي بتول است
قيامش در جهان حسن ختام است
ز موسي و ز عيسي و ز يحيي
امام عصر خود را نيك بشناس
ميم و حاء و ميم و دال است نامش
كه باشد خاك پايش توتيايش
كه باشد خاك پايش توتيايش