معجزات قول معصومان - جلوه هایی از حیات علمی علامه شعرانی (قدس) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جلوه هایی از حیات علمی علامه شعرانی (قدس) - نسخه متنی

حسن حسن زاده آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • من و دينداري از تقليد هيهات
    خداوندم يكي گنجينه صدر
    در اين گنجينه عرفان است و برهان
    چو تقليد است يك نوعِ گدايي
    مرا چون نور خورشيد است روشن
    ز نسل فاطمه بنت رسول است
    سَمِيِّ حضرت خيرالأنام است
    در او جمع آمد از آيات كبري
    ز خضر و يونس و ادريس و الياس
    حسن باب است و نرجس هست مامش
    حسن بادا فداي خاك پايش
    كه باشد خاك پايش توتيايش



  • برون آي از دعابات و خيالات
    ببخشوده است رخشنده‌تر از بدر
    در اين گنجينه اخبار است و قرآن
    نزيبد با چنين لطف خدايي
    كه عالم از وجود اوست گلشن
    همان امّ ابيهاي بتول است
    قيامش در جهان حسن ختام است
    ز موسي و ز عيسي و ز يحيي
    امام عصر خود را نيك بشناس
    ميم و حاء و ميم و دال است نامش
    كه باشد خاك پايش توتيايش
    كه باشد خاك پايش توتيايش



دين، دين برهان و استدلال است و جزيره برمودا كوه مغناطيسي دارد. كشتي را مي‌كشد، پيش از اسلام هم همين طور بوده است. روي صفا و خوشبيني و سادگي نبايد اينها را به حساب دين آورد.

اجازه بفرماييد يكي از فرمايشات مرحوم شعراني را كه يادداشت كرده‌ام به عرض شما برسانم. ايشان مرد دليل و برهان بود و در اصول معارف به ذوقيات متعارف, به استحسانات متعارف, يك مقداري تَاَبّى داشت. دليل مي‌خواست و به ما هم مي‌فرمود: كه برهان مي‌خواهد.

معجزات قول معصومان

از فوائد بسيار مفيد و ارزشمند محضر مبارك بزرگان اينكه كتاب روائي را پيش دو بزرگوار ديديم يكي خدمت آقاي طباطبائي چند جلد بحار را خوانديم و يكي وافي را خدمت آقاي شعراني. و گاهي كه در محضرشان وافي خوانده مي‌شد مي‌فرمود كه ببين آقا اين همه صحابه با پيغمبر بودند, يك نفر پيدا نشد كه بيان اميرالمؤمنين (ع) را داشته باشد و اين همه تابعين بعد از آن آمدند, نشد كه يكي نفر بيان حضرت سجاد (ع) , مثل صحيفه سجّاديه, يا كسي بيان امام صادق (ع) را داشته باشد يا ديگر بزرگواران ائمه صلوات الله عليهم اجمعين. مفاد فرمايششان اين بود آنها, و الاّ اين همه دانشمندان, اين همه نويسندگان, اين همه صاحبان مقامات, حريري‌ها, بديع الزّمان‌ها, و كيع‌ها چرا نتوانستند چيزي در رديف آن آثار بياورند؟

اين نهج البلاغه است, اين كلمات قصار, كلمات علمي است.

بيان و تبيين جاحظ يكي از كتب اربعه ادبي است. در رساله «انسان كامل از ديدگاه نهج البلاغه» آورده‌ام كه جاحظ در بيان و تبيين, اين عبارت اميرالمؤمنين را نقل كرده: قيمه كلّ امرء ما يحسنه.[5]بعد آنقدر از اين حرف لذّت مي‌برد كه مي‌گويد: اگر در اين بيان و تبيين, حرفي نداشته باشم, همين يك جمله براي ارزش كتابم كافي است. مرحوم شعراني مي‌فرمود خود همين فرموده‌ها, همين روايات حجت بالغه است براي حجت بودنشان, آخر كساني كه استاد نديده‌اند, مكتب نديده‌اند, مدرسه نديده‌اند, اين حرفها را بزنند, اين جور حرفي داشته باشند كه ملاصدراها و شيخ‌الرئيس‌ها و فيض‌ها در مقابل فرمايششان زانو به زمين بزنند. در ابتداي وافي مرحوم فيض دست طلب دراز مي‌كند كه بارالها توفيق فهم اين حقائق را به من مرحمت كن.

كمتر كسي است كه بتواند روايات كافي را بفهمد. و هيچ كس نقل نكرد كه استادشان كي بود؟ اين كدام استاد بود كه امام صادق (ع) را اين همه ياد داد و از او هيچ حرفي نيست؟ اين كدام استاد بود كه به پيغمبر اكرم (ص) قرآن ياد داد و از وي هيچ حرفي نيست؟

/ 11