عرض كردم كه اگر آثار قلمي علامه شعراني يكجا جمع بشود دائره المعارفي خواهد شد. از صفات ايشان اين كه در برابر اساتديش خيلي خاضع بود, خيلي متواضع بود و آنها را به بزرگي اسم ميبرد و ميفرمود: كسي كه درباره بزرگان دين, بيان و قلم و روش ناروا داشته باشد اولين جايزهاي كه از خدا ميگيرد اين است كه از بركات انفاس آنها مرحوم ميشود. و خيلي بزرگان دين را احترام ميكرد.
ترجمه كشف المراد و تعليقات اسرار الحكم
يكي از كتابهاي ايشان ترجمه و شرح كشف المراد است كه خيلي اعتنا به كشف المراد, و تجريد جناب خواجه طوسي داشتند و اهتمام ايشان بر اين بود كه طلبه, حتماَ كشف المراد را بخواند. آشنا بشود به كلام اماميّه. و فرمايششان اين بود كه الآن تنها كتابي كه كتاب درسي است و بايد باشد, همين كتاب است. و خودشان آنقدر علاقه داشتند و ما را تشويق ميكردند كه بنده خودم در تهران, كشف المراد درس ميگفتم. و اين كشف المراد كه تصحيح و تحسيه كرديم كه بحمدالله چند بار به طبع رسيد حقيقتش اين است كه يكي از بركات اصرار و ابرام و تشويق ايشان بود, اعتنايي كه به اين كتاب داشتند كه بحمدالله بهرهمند شديم. درباره اسرار الحكم مرحوم حاجي سبزواري اگر ملاحظه فرموده باشيد آنجا كه مرحوم شعراني تحشيه فرموده: راجع به مقام حكمت, فرمايشي دارد و در اين كتاب (كشف المراد) راجع به عرفان فرمايشي دارد. ميفرمايد: در كشف المراد هيچ مطالب عرفاني نياوردهام. اينطور عذرخواهي ميكند كه: اميدواريم هيچ تعصب ننموده باشيم و از جاده عفاف علمي هم خارج نشده (و خيلي هم در قلم و بيان مؤدب بود) در مقام بيان حقايق دين كينه با كسي اظهار نكرده و جز به اصول بديهيه و ظاهر، تمسك ننموده, از مسائل فلسفي همان كه مطابق ديديم يا مخالف نديديم, نقل كرديم و از مسائل عرفا هيچ نياورديم, چون بناي كلام بر عقل است و عرفان فوق عقل است لذا بحث عرفاني را در اين كتاب عنوان نكرديم. اين فرمايشي كه ايشان درباره كشف المرادش دارد. درباره حكمت در ابتداي اسرارالحكم كه به حواشي و تصحيح ايشان چاپ شده ميفرمايد كه, خداوند تعالي براي تجليل حكمت و حكما در قرآن كريم سوره لقمان را فرستاد و او را چون شاخصي در حكمت نام برد و نمونهاي از اقوال لقمان را در ترغيب به خداشناسي و اخلاق حسنه نقل فرموده و در اخبار آمده است كه بر لقمان حكمت و نبوت عرضه كردند, او حكمت را برگزيد. البته اين بزرگوار, بزرگمرد, حرف دارد مطلب دارد, كتابها, رسالهها و نوشتههاي ايشان به دستخط مباركشان پيش بنده است. اميدوارم كه بتوانم به وظيفه خود عمل كنم يك روزي انشاءالله اين مجموعه نوشتهها ـ مخطوط و غير مخطوط ـ در چند مجلّد هماهنگ چاپ شود كه يك دوره معارفي ميشودد انشاء الله تعالي. وليكن كار ميخواهد. مثلاً حواشي كه بر طهارت شيخ مرتضي دارد, حواشي كه بر قواعد علامه دارد, حواشي كه بر رسائل دارد و كفايه را به صورت قال ـ اقول شرح كرده از اول تا آخر كه به چاپ نرسيده ويك مدخل الأصول نوشته در فن اصول، رسائل ايان يكي دو تا نيست، مرحوم شعراني در اين موضوع خيلي پافشاري داشتند كه دين, دين دليل است. برهان بخوانيد, با برهان حرف بزنيد. يك وقتي آدم به خطابه صحبت ميكند, ميخواهد مردم را ارشاد بكند آن هم سعي بكند كه واقع باشد همانطوري كه قرآن به ما فرمود: ادع إلي سبيل ربّك بالحكمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالّتي هي أحسن[6].