«... وقتى پسربچه به هفت سال كامل رسيد به او گفته مىشود: صورت و دو دستت را بشوى، وقتى شُست به وى گفته مىشود: نماز بخوان [تا تمرينى براى او باشد]، سپس كارى به كارش ندارند تا آنكه به سن نُه سالگى برسد. هنگامى كه نُه سالگىاش را كامل كرد، كيفيّت وضو به وى آموخته مىشود ... .»
كودك نيازمند آن است كه با سخنان معصومان ـ عليهمالسلام ـ آشنا گردد تا اين سخنانِ هدايتگر، او را از جريانهاى فكرى انحرافى باز دارد.
حضرت امام جعفر صادق ـ عليهالسلام ـ فرموده است:
«بادِرُوا اولادَكُمْ بِالحديثِ قَبْلَ ان يسبقكم اليه المُرْجِئَةُ.»[25]
«پيش از آنكه مرجئه به فرزندانتان دسترسى پيدا كنند، آنان را با احاديث آشنا سازيد.»
حضرت امام حسن مجتبى ـ عليهالسلام ـ در مقام شرح آموختههايش از رسول خدا ـ صلىالله عليه وآله وسلم ـ فرمود:
«عَلَّمَنى جدّى رسولُ اللّه كلماتٍ اَقُولهنَّ فى قنوتِ الوَتْرِ ... اَللّهُمَّ اهْدِنى فيمَنْ هَدَيْتَ وَ عافِنى فيمن عافَيْتَ وَ تَوَلّنى فيمن تَوَلَّيْتَ.»[26]
«جدم رسول خدا ـ صلىالله عليه وآله وسلم ـ كلماتى به من آموخته است كه آنها را در قنوت نماز وتر مىخوانم ... خدايا! مرا در آن گروه كه هدايتشان كردى و در آن گروه كه سلامتى بديشان بخشيدى و آن گروه كه سرپرستىشان كردى قرار ده.»
بر پدر و مادر واجب است آنچه را كه مفيد زندگى كودك است بدو بياموزند. در روايت زير از چگونگى آموزش فن خطابه توسط حضرت على ـ عليهالسلام ـ به فرزندش حضرت امام حسن ـ عليهالسلام ـ سخن رفته است:
«حضرت به فرزندش فرمود: پسركم برخيز و خطبهاى بخوان تا من نيز بدان گوش بسپارم. حسن ـ عليهالسلام ـ جواب داد: چگونه به چنين كارى اقدام كنم حال آنكه نگاهم به چهرهات مىافتد و از روى شما شرم مىكنم؟! از اين رو حضرت على ـ عليهالسلام ـ مادران فرزندانش (فرزندان بزرگترش) را گرد آورد و خود به قدرى از مجلس فاصله گرفت تا كلام حسن ـ عليهالسلام ـ را بشنود ... .»[27]
از مصاديق آموزش به كودك، تعليم تيراندازى و شناست ـ چنان كه گذشت ـ و به سبب اهميت آموزش، رسول خدا ـ صلىالله عليه وآله وسلم ـ معلم و كودك و والدين را به يكسان بدان تشويق كرده و فرموده است:
«اِنَّ المعلّم اذا قال للصبّى "بسم الله" كتب اللّه له و للصبّى و لوالديه برائة من النّار.»[28]
«آنگاه كه معلم به كودك "بسم الله = به نام خدا" را آموزش دهد، خداوند براى وى و كودك و پدر و مادر كودك رهايى از آتش دوزخ را واجب مىسازد.»
حضرت اميرمؤمنان ـ عليهالسلام ـ پيوسته بر آموزش شعر ابى طالب ـ عليهالسلام ـ به كودكان تأكيد مىورزيد.
حضرت امام صادق ـ عليهالسلام ـ مىفرمود:
«حضرت اميرمؤمنان ـ عليهالسلام ـ پيوسته خوش داشت كه شعرِ [هدفدار[ ابىطالب تدوين و روايت شود. و مىفرمود: شعر ابوطالب را ياد بگيريد و به فرزندانتان نيز بياموزيد؛ زيرا ابوطالب بر دين خدا بود و دانش فراوانى در شعرش نهفته است.»[29]
طاعات اگرچه ساده و آسانند، اما انجام آنها به تمرين و ممارستِ هماهنگ با توان جسمى نيازمند است. كودك در مسئله تمرين بر طاعات نياز به عنايت ويژهاى دارد؛ تا آنكه سختى تمرين در نزدش ناچيز گردد و اُنس و الفتى ميان او و طاعات پيدا شود؛ طاعات چنان با عواطف و احساساتش درآميزد و به عادت ثابت روزمرهاش تبديل شود كه با شور و هيجان ذاتى ـ بىهيچ اجبار و ملالتى ـ به انجام آنها همت گمارد.
بهتر آن است كه تمرين بر نماز براى كودك غيرقابل تحمل نباشد؛ چه آنكه از نماز متنفر شده و مانع درونى ميان او و نماز ايجاد مىشود.
در شيوه تربيت اسلامى، متناسب با سن كودك و نظرداشت قدرت عقلى و جسمى او بر انجام طاعات و عبادات، اصولى اساسى در نظر گرفته شده است. رسول اكرم ـ صلىالله عليه وآله وسلم ـ درباره تمرين بر نماز فرموده است:
«مُرُوا صِبْيانَكُمْ بِالصَّلاةِ اذا بلغوا سبْعَ سنينَ وَ اضرِبوهم عَلى تركِها اذا بلغوا تِسْعاً.»[30]
«كودكانتان را آنگاه كه به سن هفت سالگى رسيدند به نماز فرمان دهيد و در نُه سالگى بر ترك آن بزنيد.»
در روايت ديگرى آمده است:
«مُروا صبيانكم بِالصَّلاة اذا بلغوا سبع سنين و اضربوهم اذا كانُوا ابناءَ تِسع سنينَ.»[31]
«كودكانتان را آنگاه كه به سن هفت سالگى رسيدند به نماز فرمان دهيد و در نُه سالگى به سبب [ترك] نماز بزنيد.»
منظور از زدن، يا زدن حقيقى در حالت تمرد و سركشى كودكان از فرمان پدر در ارتباط با نماز يا به كارگيرى شدت روحى، روانى است. خشونت روانى اگرچه بر كودك تأثير منفى مىگذارد اما زيان ناشى از آن موقتى و زودگذر است و قابل قياس با مصلحت بزرگتر؛ يعنى تمرين بر نماز نيست. چنان كه حضرت اميرمؤمنان ـ عليهالسلام ـ نيز فرموده است:
«أَدِّب صِغارَ بيتكَ بلسانكَ عَلى الصَّلاةِ وَ الطَّهور، فاذا بَلَغُوا عشر سنين فَاضْرِبْ وَ لا تُجاوِزْ ثَلاثاً.»[32]
«بچههاى كوچك خانهات را با زبان بر نماز و پاكيزگى تربيت كن و آنگاه كه به ده سالگى رسيدند [در صورت عدم توجه بدان] آنان را تنبيه بدنى نماز و از سه ضربه تجاوز مكن.»