عزيزان من! تمام مشكلاتى كه براى افراد يا اجتماعات بشر پيش مى آيد، بر اثر يكى از اين دوست؛ يا عدم بصيرت، يا عدم صبر؛ يا دچار غفلت مى شوند، واقعيتها را تشخيص نمى دهند، حقايقها را نمى فهمند، يا با وجود فهميدن واقعيات، از ايستادگى خسته مى شوند. لذاست كه به خاطر يكى از اين دو، يا هر دو، تاريخ بشر پُر از محنتهاى بزرگ ملتهاست؛ پُر از غلبه ى زورگويان عالم بر ملتهاى ضعيف النفس و غافل است. دهها سال، گاهى صدها سال، يك ملت مقهور سياست يك جهانخوار و يك قدرت بزرگ بوده است. چرا؟ مگر اينها انسان نبوده اند؟ بله، انسان بوده اند، ليكن يا بصيرت نداشته اند، يا اگر بصيرت داشته اند، در راه آن آگاهى خود، صبر لازم را نداشته اند؛ يعنى يا بيدارى نداشته اند، يا پايدارى نداشته اند.
در طول سالهاى قبل از انقلاب، هرچه شما عقب برويد، محنت، ذلت، بدبختى، فشارهاى گوناگون از طبقات حاكم و سلطه و زورگويى و تحقير از طرف قدرتهاى بيگانه را در كشور ما مى بينيد. در اين كشور، سالهاى متمادى انگليسيها، سالهاى متمادى روسها، سالهاى متمادى هر دو، و در نهايت سالهاى متمادى امريكاييها، هرچه تصميم گرفتند، نسبت به اين ملت انجام دادند. ملت ما همين ملت بود و همين استعدادها را داشت كه امروز بحمداللّه در ميدانهاى گوناگون، استعدادهاى شما جوانان دارد مثل ستاره و خورشيد مى درخشد اما به خاطر حكومتهاى ناباب و به خاطر تربيتهاى غلط، بصيرت و صبر او كم بود. وقتى در برهه يى از زمان، آگاهان جامعه، بزرگان جامعه، دانايان جامعه و كسى مثل امام بزرگوار پيدا شدند، در مردم بصيرت دميدند، مردم را به صبر وادار كردند، 'و تواصوا بالحق و تواصوبالصبر' را در جامعه رايج كردند، اين درياى خروشان به وجود آمد و توانست آن تاريخ سرتاپا ذلت و محنت را قطع كند و تسلط بيگانگان را بر اين كشور از ميان بردارد.
شما امروز وقتى در افق سياسى جهان نگاه مى كنيد، اگر يك ملت وجود داشته باشد كه هيچ سلطه ى خارجى بر او نيست، آن ملت، ملت ايران است. اگر تعدادى ملتها و كشورها با اين خصوصيت وجود داشته باشند، باز در راءس آن كشورها، ايران و ملت ايران است. چرا؟ چون به وسيله اين مردم، به وسيله جوانان اين ملت، به وسيله ى مسؤولان اين ملت، به وسيله ى رهبران و هدايتگران اين ملت، بصيرت و صبر از اميرالمؤمنين "عليه السلام" آموخته شد؛ اين دو خصوصيت اين قدر مهم است. امروز هم در دنيا كسانى كه در راءس قدرتهاى سياسى زور گو و مداخله گر، يا در راءس كمپانيهاى اقتصادى، يا در راءس دستگاههاى سرطان گونه ى تبليغاتى و شبكه هاى عظيم سودجوى تبليغات قرار گرفته اند، از طريق يكى از اين دو خصوصيت بر ملتها حكم مى رانند و زورگويى مى كنند؛ يا سعى مى كنند ملتها را در غفلت نگه دارند و بصيرت آنها را از آنها بگيرند حالا اگر هم نتوانند به طور كلى از آنها بصيرت را سلب كنند، در يك مورد يك مساءله ى خاص كه برايشان مهم است، سعى مى كنند بيدارى ملتها و بصيرت انسانها را در آن جامعه سلب كنند يا آنها را دچار بى صبرى كنند. گاهى يك ملت و يك مجموعه ى انسان، در يك راه درست دچار بى صبرى مى شوند. اين بى صبرى هم يك چيز تلقينى است؛ مى شود به ملتها تلقين كرد.
ديدار با گروه كثيرى از دانشجويان و دانش آموزان به مناسبت سيزدهم آبان، سالروز ميلاد امام على "ع"، 12/ 8/ 1377
يكى ديگر از خصوصيات اميرالمؤمنين، همين استغفار آن بزرگوار است كه در همين خصصوص، من چند جمله يى در آخر اين خطبه عرض بكنم. دعا و توبه و انابه و استغفار اميرالمؤمنين خيلى مهم است. شخصيتى كه جنگ و مبارزه مى كند، ميدانهاى جنگ را مى آرايد، ميدانهاى سياست را مى آرايد، نزديك به پنج سال بر بزرگترين كشورهاى آن روز دنيا حكومت مى كند "اگر امروز قلمرو حكومت اميرالمؤمنين را نگاه كنيد، مثلا شايد ده كشور يا چيزى در اين حدود باشد" در چنين قلمرو وسيعى با آن همه كار و با آن همه تلاش، اميرالمؤمنين يك سياستمدار كامل و بزرگ است و دنيايى را در واقع اداره مى كند؛ آن ميدان سياستش، آن ميدان جنگش، آن ميدان اداره ى امور اجتماعيش، آن قضاوتش در بين مردم و حفظ حقوق انسان ها در اين جامعه اينها كارهاى خيلى بزرگى است، خيلى اشتغال و اهتمام مى طلبد و همه ى وقت انسان را به خودش مشغول مى كند. در اين طور جاها، آدمهاى يك بعدى مى گويند، دعا و عبادت ما همين است ديگر. ما داريم در راه خدا كار مى كنيم و كارمان براى خداست. اما اميرالمؤمنين اين طور نمى فرمايد آن كارها را دارد، عبادت هم دارد. در بعضى از روايات دارد البته من خيلى دنبال اين قضيه تحقيق نكردم، تا ببينم روايات قابل اعتماد است يا نه كه اميرالمؤمنين "ع" در شبانه روز، گاهى هزار ركعت نماز مى خواندند.