جِ مهنة حرفهها
گوارا شده گوارا
اندازه گيرنده عالم به علم هندسه
خدمت حذاقت در كار شغل و حرفة ج: مِهَنو مُهَن
شمشير كه از آهن هندى ساخته باشند
مغاكى ميان دو كوه و مانند آن پرتگاهاميرالمؤمنين "ع": انّ الصادق على شرف منجاةٍ و كرامة، و الكاذب على شفا مهواة وهلكة "بحار: 291/77"
ديوانه ابله
هائل ترسناك ترسآور
نوعى غذا كه از ماهى فراهم كنند به كامخ رجوع شود
آماده شده ساخته
بن مرزويه ديلمى كاتب و شاعر معروفعرب كه ديوان شعر او مشهور و شعرش جامع فصاحت عرب و معانى عجم است وى ايرانى تبارو در بغداد متولد شد و به درب رباح كرخ بغداد منزل داشته، معاصر سيد رضى بوده، دراصل مجوسى بوده و به دست سيد رضى اسلام آورد و مذهب تشيع انتخاب نمود خطيب بغدادىنام او را در تاريخ بغداد آورده و او را ستوده و گفتهاند ديوان شعر او در چهارمجلد بوده وى در مدح خاندان نبوت ابيات و قصائد بسيار سروده و شيخ مفيد و سيد رضىرا به قصائدى رثاء گفته مهيار در سال 428 در بغداد درگذشت "سفينة البحار و اعلامزركلى"
مرد سهمناك كه خوف و سهم از او بارد ومردم از او ترسند صاحب غياث اللغات گويد: استعمال اين كلمه به ضم ميم خطا است، ودر اصل مهيب منه بوده است، چه مهيب صيغه اسم مفعول از هيبت كه مصدر لازم استبدون تقدير حرف جر درست نباشد
انگيزاننده
را ه روشن ج: مهايع
فرو ريخته يا روان از رمل و شن يومترجف الارض و الجبال و كانت الجبال كثيباً مهيلاً : روزى كه زمين بلرزد و نيزكوهها، و كوهها مانند تلهاى شن روان بوند "مزّمّل: 14"
ايمن كننده از خوف ايمن اصل آنمؤيمن بوده است از امانة، همزه آن به جهت تفخيم قلب به هاء شده و يا اسم فاعل استاز هيمن يهيمن هيمنة، به معنى مراقب هواللَّه الذى لا اله الاّ هو الملك القدّوسالسلام المؤمن المهيمن العزيز الجبّار المتكبّر "حشر: 23" و انزلنا اليكالكتاب بالحقّ مصدّقا لما بين يديه من الكتاب و مهيمناً عليه "مائدة: 48"
ضعيف ذليل بىمقدار پست بىتوان ثمجعل نسله من سلالة من ماءٍ مهين "سجدة: 8" ام انا خير من هذا الذى هو مهين و لايكاد يبين "زخرف: 52"
اميرالمؤمنين "ع": لا خير فى معين مهين و لافى صديق ظنين "نهج: نامه 31"
بزرگترين
شراب خمر مدام راح صهبا باده مى ازنجاسات و نوشيدن آن در اسلام حرام و از گناهان كبيره است
خداوند در مورد مى سه آيه نازل فرموده، نخست: يسألونك عن الخمر و الميسر قل فيهما اثم كبير و منافع للناس و اثمهما اكبر مننفعهما "بقرة: 219"
پس از نزول اين آيه جمعى از مسلمانان نوشيدنمى را ترك نمودند و برخى هنوز مىنوشيدند، تا اين كه روزى يكى در حال مستى به نمازپرداخت و در حال نماز هذيان گفت، اين آيه نازل شد: يا ايّها الذين آمنوا لاتقربوا الصلاة و انتم سكارى حتى تعلموا ما تقولون "نساء: 43"
باز هم عدّهاى به نوشيدن ادامه دادند، ازجمله عمر بن خطاب، نوشيد و مست گشت و استخوان چانه شترى برداشت و سر عبدالرحمن بنعوف را با آن شكست و سپس نشست و بر كشتگان جنگ بدر از مشركين به گريه پرداخت واشعار اسود بن عبديغوث كه در اين باره گفته بود همى خواند كه اين دو بيت از آن قصيدهاست:
اين خبر به پيغمبر "ص" رسيد، حضرت با خشمتمام در حالى كه رداء خويش را به زمين مىكشيد از خانه بيرون شد، حربه به دست داشتكه مىخواست به فرق عمر بنوازد ولى حلم نبوت وى را مانع گشت و گفت: اعوذباللَّه منغضب اللَّه و رسوله كه در اين حال اين آيه نازل گرديد: انّما يريد الشيطان انيوقع بينكم العداوة و البغضاء فى الخمر و الميسر و يصدّكم عن ذكراللَّه و عنالصلاة فهل انتم منتهون "مائدة: 91"
عمر چون آيه شنيد گفت: انتهينا دگر نخواهمنوشيد "ربيعالابرار: 51/4"
به شراب رجوع شود
جِ ميثرة يعنى جامهاى كه بر روىجامهها پوشند در حديث است كه نهى رسول اللَّه "ص" عن المياثر الحمر "بحار: 277/58"
بسيار خرامنده
جِ ميزاب ناودانها
عن ابى جعفر "ع": اذا قام القائم سار الىالكوفة و هدم بها اربعة مساجد - الى ان قال - و ابطل الكنف و الميازيب الى الطرقات "وسائل:436/25"
صيغه مبالغه است از ميل و به معنى ستمپيشهاميرالمؤمنين "ع" هنگامى كه بر مردم كوفه خشم مىگيرد و آنها را از تسلّط حجّاجابن يوسف - در آينده - بر آنها خبر مىدهد: اما واللَّه ليسلّطنّ عليكم غلام ثقيفالذيّال الميّال : به خدا سوگند كه بر شما چيره شود آن جوان ثقفى متكبّر ستمكار "نهج: خطبه 116"
جِ ميمنة به معنى بركتها و سعادتها
بين، وسط در حديث رسول "ص" به ابوذرآمده: هر آنكس ميان خود و خدا را اصلاح كند خداوند گرفتاريهاى ميان او و بندگان رااصلاح نمايد "بحار: 113/27"
مصلح و آشتى دهنده ميان دو كس به آشتىدادن رجوع شود
سيد ابراهيم خردمند فرزند آقامير بشرفرزند سيد يوسف "
1370-1291ه ش" از نسل سيدالساجدين امام على بن الحسين "ع" قريب به24 واسطه؛ فقيه، محقق، رجالى و از دانشمندان فعال و خدوم معاصر، منشأ آثار و بركاتو منبع فيوضات و ثمرات
معظمله در يكى از روستاهاى تابعه شهرستانميانه آذربايجان از خانوادهاى روحانى برخاسته و در بيت علم و فرهنگ نشو و نمايافته است، مقدمات علوم را در محضر پدر و عم خويش و ديگر دانشمندان منطقه فراگرفتهو سپس به عزم طىّ مراحل عاليه به دارالعلم نجف اشرف رهسپار گرديد و از حوزههاىدرس بزرگانى مانند سيد ابوالحسن اصفهانى و سيد محسن حكيم و سيد ابوالقاسم خوئى "قدساللّه اسرارهم" بهرهها برده و به سال 1327 ه ش نجف را به قصد قم ترك گفت و پس ازاقامت مدتى كوتاه در اين شهر، به سال 1328 به تهران هجرت نمود و سرانجام عمر بابركت خود را در سلخ شهر محرمالحرام سال 1412 مطابق 20 مرداد 1370 در آنجا سپرىساخت و جسد پاكش در قبرستان بهشتزهراى اين شهر به خاك سپرده شد
مؤلفات وى عبارتند از:
1- العيون العبرى
2- سخنان برگزيده
3- راهنماى امت
4- المستطرف
عمده اثرى كه از رشحات قلم صاحب ترجمه بهعرصه دانش ظهور يافته خدمات ارزنده تحقيقيه و تصحيحيهاى است كه به متون حديثى وفقهى و يا تاريخى شيعه نموده است، و آنها عبارتند از تصحيح كتابهاى: بحارالانوارمجلسى و وسائل الشيعه و كشف الغمه فى معرفة الائمة و شرح نهجالبلاغه خوئى و احقاق الحق و ناسخ التواريخ و جواهرالكلام
و سط بين اثناء حين خلال
اعتدال قصد اقتصاد دورى ازافراط و تفريط در افعال و اقوال و جميع حالات از جمله صفاتى كه در دين مقدساسلام، در صدر فضائل قرار گرفته و در مورد آن تاكيد فراوان شده است، ميانهرو بودنو حدّ وسط اتخاذ نمودن در شئون مختلف حيات است، چنان كه اين دين از ضد اين صفتيعنى افراط و زيادهروى، و تفريط و كوتاهى نهى اكيد نموده است
آيات قرآن و روايات از پيغمبر "ص" و آل دراين باره فراوان است، از جمله:و لا تجعل يدك مغلولة الى عنقك و لا تبسطهاكلّ البسط فتقعد ملوما محسورا : اى رسول ما نه هرگز دست خود را "به دهش" به كلّىبسته دار و نه بسيار باز و گشاده دار كه هر كدام كنى به نكوهش و حسرت خواهى نشست"اسراء: 29"و اقصد فى مشيك و اغضض من صوتك : لقمانبه فرزندش گفت: در رفتارت ميانهروى اختيار كن و سخن آرام گو، نه با فرياد بلند،كه زشتترين صداها صداى درازگوشان است "لقمان:19"
امام عسكرى "ع" فرمود: سخاوت را حدى است كهاگر از آن بگذرد اسراف است، و هشيارى را اندازهاى است كه چون از آن بگذرد تباهىاست، و اقتصاد "احتياط در مصرف" را حدى است كه چون به زيادت شود بخل است، و شجاعترا "نيز" اندازهاى است كه اگر از آن تجاوز كند تهور "بىباكى" است
امام صادق "ع" فرمود: ميانهروى چيزى است كهخدا آن را دوست دارد و اسراف را خداوند دشمن دارد حتى آن هسته كه به دور اندازىهمان نيز چيزى را به كار آيد و حتى زياده مانده آبى كه مىنوشى اگر به دور بريزى
در وصيت اميرالمؤمنين "ع" به فرزند آمده كهاى فرزندم در زندگيت ميانهرو باش
ايوب بن حر گويد: شنيدم مردى به امام صادق "ع"مىگفت: شنيدهام كه ميانهروى و تدبير در معيشت نيمى از كسب است؟ فرمود: بلكهتمام كسب است، و تدبير در معيشت جزئى از دين است
اميرالمؤمنين "ع" فرمود: هر كه در خرج ميانهروىكند تهيدست نگردد
امام صادق "ع" فرمود: من براى كسى كه ميانهروباشد ضمانت مىكنم كه هرگز تهيدست نشود شب پنجشنبهاى بود پيغمبر "ص" به مسجدقبا رفتند، حضرت روزهدار بود همانجا افطار نمود، پس از افطار فرمود: آيا نوشابهاىهست؟ اوس بن خولى انصارى قدحى شير آميخته به عسل حاضر نمود، حضرت چون به لب نهاددريافت كه عسل در ميان شير است، از لب دور كرد و فرمود: اين دو شربت است و به يكىاز آن دو مىتوان اكتفا نمود، من نمىنوشم و بر ديگران نيز حرام نمىكنم زيرا مىخواهمدر برابر پروردگار متواضع باشم كه اگر كسى در برابر خداوند فروتن بود خدا او رابالا برد و چون تكبّر كند او را به زمين زند و اگر كسى در زندگيش ميانهرو باشدخداوند روزيش دهد و اگر اسراف كند محرومش سازد "بحار: 407/69 و 439- 436/71 و 265/16"
اميرالمؤمنين "ع" فرمود: بخشنده باش ولىاسرافگر مباش، اندازهدار باش ولى سختگير و ممسك مباش "نهج: حكمت 32"
ميانهروى در دوستى و دشمنى به دوستى رجوعشود
ميانهروى در عبادت به عبادت رجوع شود