حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری)

محمد کاظم محمدی

نسخه متنی -صفحه : 460/ 189
نمايش فراداده

تكميل كاستىهاى خود از مرتبه انجام به مرتبه آغاز بيايد و همچون گذشته تابع و عابد گردد.

جواب سؤال در بيان مرد كامل


  • 344) كسى مرد تمام است كز تمامى كند با خواجگى كار غلامى

  • كند با خواجگى كار غلامى كند با خواجگى كار غلامى

مرد تمام = عارف واصل كامل، كسى كه با ارشادات پير خود به كمال رسيده باشد.

تمامى = مرتبه كمال، پختگى عارف

خواجگى = بزرگى، سرورى، استغناء

غلامى = بندگى، بردگى، منظور متابعت و عبادت از سوى سالك مىباشد.

كسى مرد تمام و كامل است كه به خاطر كمال و مقامى كه دارد و با وجودى كه از مرتبه تعيّنات مادّى گذشته، هستى خود را محو وجود حق مىداند و به بقاى بالله رسيده است و خواجه جهان گشته و هر چه وجود دارد براى اوست. و با اين چنين خواجگى و استغنايى كه دارد، غلامى كند يعنى عبادت و متابعت را رها نمىكند و در جاده طريقت و شريعت گام برمىدارد.

  • 345) پس آنگاهى كه ببريد او مسافت نهد حق بر سرش تاج خلافت

  • نهد حق بر سرش تاج خلافت نهد حق بر سرش تاج خلافت

مسافت = فاصله، دورى، بُعد و فاصله بين بنده و حق

ببريد = طى كرد

بعد از آنكه سالك مراتب و منازل طريقت را پيمود و به واسطه تصفيه دل و رهايى از تعيّنات دنيوى به قرب الهى واصل شد و مسافتهاى دور و دراز و پر مخاطره را طى نمود و به اصل و حقيقت وجود دست يافت و هستى خود را در ذات