حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حدیث بی کم و بیشی (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری) - نسخه متنی

محمد کاظم محمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حق فانى دانست و به بقاء بالله رسيد آنگاه است كه شايستگى مقام خلافت را پيدا نموده و حق تاج خلافت را بر سر او مىگذارد.




  • 346) بقا مىآيد او بعد از فنا باز
    رود ز انجام ره ديگر به آغاز



  • رود ز انجام ره ديگر به آغاز
    رود ز انجام ره ديگر به آغاز



بقا و فنا، انجام و آغاز تضاد و طباق ظريفى بين آنها وجود دارد كه از نظر زيبايى كلام قابل توجه است.

بقا = عبارت از مرتبهاى است كه سالك بعد از آنكه وجود خود را محو حق دانست در حق باقى بماند و خود را در حق ببيند.

فنا = عبارت از مرتبهاى است كه سالك وجودى براى خود قائل نباشد و خود را در وجود حق فانى پندارد.

سالك بعد از آنكه وجود خود را در حق فانى ديد يعنى به مقام فناء فى الله رسيد از اين مرتبه نيز گذشته به مقام بقاء باللّه مىرسد و از انجام راه سلوك كه به سير رجوعى رفته بود بار ديگر به آغاز كه مرتبه تقيّد است مىرود و در اين مرحله مقام خليفة اللّهى پيدا مىكند و به هدايت و راهنمايى گمراهان مىپردازد.




  • 347) شريعت را شعار خويش سازد
    طريقت را دثار خويش سازد



  • طريقت را دثار خويش سازد
    طريقت را دثار خويش سازد



شريعت = راه و روش، دستورات دين «شريعت ظاهر است، و ظاهر آنست كه پاى، از حدّ بندگى بيرون ننهى»(1)

شعار = لباس زير، جامههايى كه تن آدمى را مىپوشاند.

طريقت = سير و سلوك باطن، تزكيّه باطن، مذهب

1. «عشق در مثنوى»، دكتر سيد احمد حسينى كازرونى، تهران، چاپ اول، 1374، انتشارات زوّار، صص 1 و 2.




/ 460