238محمد بن سيرين.
(33 - 110 ه . ق).
كنيه: ابوبكر.
نسب: (؟).
لقب: بَصرى، انصارى، امام المعبّرين.
طبقه: سوم.
وي در زمان خلافت عثمان در سال 33 ه . ق . از (صَفيّه) كنيز ابوبكر بن ابي قحافة زاده شد. پدرش سيرين (1) اهل (جرجرايا) (2) ومِس گر بود و براي گذران زندگى، به (عين التمر) (3) سفر كرد. در سال دوازدهم هجري و در زمان خلافت ابوبكر به دست خالدبن وليد اسير شد. انس بن مالك او را از خالد خريداري كرد و سرانجام سيرين با مكاتبه و تعهّد پرداخت بيست هزار درهم به انس و با تلاش و كوشش و فراهم آوردن مبلغ مذكور، از قيد بردگي رهايي يافت.
از سيرين ده فرزند به دنيا آمد كه پنج تن آنان به نام هاى: محمّد، انس، معبد، كريمه و حفصه از دانش مندان بنام هستند.
بنابر گزارش مورّخان، از ابن سيرين سي فرزند به دنيا آمد، ليكن همه آنان جز عبداللّه از دنيا رفتند. ابن سيرين داراي قدي كوتاه، شكمي برآمده و محاسني انبوه بود و موهاي سرش را بلند نگاه مي داشت. او شخص گوشه گير،گريزان از شهرت، بردبار و در عين حال شوخ طبع و خنده رو بود. شب ها را با نماز سپري مي كرد و در تمام سال يك روز در ميان روزه مي گرفت هر روز غسل مي كرد و به وسواس معروف بود از اين رو، هنگام وضو گرفتن پاي خود را تا ساق مي شست. محمد با مادرش رفتاري متواضعانه داشت و چنان آرام سخن مي گفت كه گويا بيمار است و بيش از آن توان بلند سخن گفتن ندارد. از نشانه هاي ورع و تقواي او اين بود كه وي مقدار زيادي روغن زيتون به ارزش چهل هزار درهم خريد تا با آن داد و ستد كند، ليكن در يكي از ظرف هاي روغن، موش مُرده اي يافت. از اين رو همه آن ها را بر زمين ريخت و نفروخت و در نتيجه بده كار شد و چون توان پرداخت بدهي را نداشت، به زندان افتاد.
ابن سيرين در تعبير خواب شهره روزگار بود. گويند دانش تعبير خواب را خداوند به دليل مخالفتي كه با هواي نفس خود كرد، به وي ارزاني داشت، آن گونه كه به يوسف صديق (ع)عطا فرمود. (4) .و ي در عين حال كه بر تعبير خواب تسلّط كامل داشت و بي درنگ پاسخ مي داد، ليكن چندان به خواب بها نمي داد و از اين رو وقتي شخصي از وي درباره خوابش پرسيد، در پاسخ گفت: در بيداري پرهيزگار باش، آن چه در خواب ديدي زياني به تو نمي رساند. وي نسبت به دانش به ويژه نقل حديث با احترام ودقّت خاصّي مي نگريست تا جايي كه اگر در حال خنده يا گفت وگو بود و سخني از احاديث پيامبر(ص) به ميان مي آمد، خودش را جمع مي كرد و مؤدّبانه مي نشست و هنگامي كه از وي درباره حلال و حرام سئوال مي شد چهره اش دگرگون مي گشت.
او درباره ديگران خوش بين بود و اگر از كسي به بدي ياد مي شد، بلافاصله يكي از خوبي هاي او را بر مي شمرد. غيبت كسي را نمي كرد و عهد كرده بود اگر غيبتي كرد يك دينار صدقه بدهد.
محمّد و دانشمندان مسلمان. و ي در ميان دانش مندان به ويژه اصحاب تراجم اهل سنّت به بزرگى، ورع و تقوا شهرت دارد ابن حبّان بُستي مي گويد: او فقيه، حافظ، متقن و با ورع ترين اهل بصره است.
ابن يونس او را از حسن بصري هوشيارتر مي داند و شعبي در ميان ديگر فقيهان، توجه به او را سفارش مي كند.
ايّوب سَختياني هنگامي كه از عمرو بن دينار مي شنود كه مانند طاووس را نديده ام، مي گويد: به خدا قسم اگر محمّد بن سيرين را ديده بودى، چنين سخني نمي گفتى. عثمان بَتّى، ابن عون، مورّق عجلى، ابواسحاق شيرازى، ابن سعد و برخي ديگر ،سخنان مشابهي در تجليل از او ايراد كرده اند.
او كه با حسن بصري معاصر بود، در اواخر عمر حسن، با او درگير شد و ميان آن دو كدورتي بروز كرد تا جايي كه در تشييع جنازه حسن بصري حاضر نشد و شايد از آن زمان اين ضرب المثل در كتاب هاي نحوي مشهور گرديد كه: (جالِسِ الحسن او ابن سيرين).
و ي از راويان طبقه سوم و نيز مورد توثيق رجاليون اهل سنت، مانند: احمد بن حنبل، ابن حبّان، ابن معين، عجلى، ذهبي وابن حجر است. هشام بن حسان مي گويد: راست گوتر از او را نديده ام .
او در نقلِ حديث در حروف و الفاظ، دقت بيش تري داشت در حالي كه حسن بصري نقل به معني مي كرد.
روايات او در منابع روايي اهل سنت و شيعه نقل شده است. او در اين روايات از امام حسن مجتبي (ع)و نيز از مولاي خود انس بن مالك، زيد بن ثابت، جندب بن عبدالله، حذيفة بن يمان، رافع بن خديج، سمرة بن جُندب، عبدالله بن عمر، عبدالله بن عباس، ابوهريره، و بسياري ديگر نقل حديث كرده است و كساني چون: شعبى، ثابت بنانى، يونس بن جُبير، مالك بن دينار، اوزاعى، هشام بن حسان و گروهي ديگر از وي روايت كرده اند. (5) .و ي از طريق انس بن مالك از رسول خدا(ص) روايت مي كند فرمود: (كسي كه به علي (ع)حسادت ورزد نسبت به من بدخواهي كرده، و بدخواهِ من كافر است.) (6) .
نيز وي از طريق ابوهريره از پيامبر(ص) روايت مي كند كه فرمود: (چهار چيز از چهار چيز سير نمي شود زمين از باران، زن از مرد، چشم از نگاه و دانش مند از دانش.) (7) .و ي در روز جمعه نهم ماه شوال سال 110 ه . ق . در 75 و به نقلي 77 سالگي و پس از گذشتن صد روز از مرگ حسن بصرى، در بصره وفات يافت و نضر بن عمروِ مُقري بر وي نماز گزارد و در كنار قبر حسن بصري دفن شد. او هنگام مرگ چهل هزار درهم بده كار بود كه فرزندش عبداللّه آن ها را پرداخت. (8) .
المعارف 442؛ الجرح والتعديل 3/ ق 2/ 280؛ كتاب الثقات 5/ 348؛ امالي طوسي 1/ 80 و 2/ 236؛ تاريخ بغداد 5/ 331؛ طبقات الفقهاء 88؛ مختصر تاريخ دمشق 22/ 217؛ الكامل في التاريخ 2/ 395؛ وفيات الاعيان 4/ 181؛ تذكرة الحفاظ 1/ 77؛ تاريخ الاسلام 7/ 239؛ سير اعلام النبلاء 4/ 606؛ البداية والنهاية 9/ 267 و 274؛ تهذيب التهذيب 9/ 214؛ تقريب التهذيب 2/ 169؛ طبقات الحفّاظ 38؛ شذرات الذهب 1/ ج 1/ 138؛ تنقيح المقال 3/ 130؛ قاموس الرجال 8/ 210 (چاپ قديم)؛ مستدركات علم رجال الحديث 7/ 132.
1. برخي سيرين را نام مادر وي دانسته اند (معجم البلدان 4/ 176). 2. شهري از توابع نهروان ميان واسط و بغداد از طرف شرقى، كه اكنون اثري از آن نيست (معجم البلدان 2/ 123). 3. ر. ك: ترجمه محمد بن اسحاق بن يسار در همين كتاب. 4. سفينة البحار (چاپ جديد) 4/ 352. 5. نك: اَمالي طوسي 1/ 80؛ 2/ 236؛ تهذيب الكمال 25/ 345 - 348؛ رجال صحيح بخاري 2/ 650 و رجال صحيح مسلم 2/ 179. 6. بحار الانوار 39/ 334. 7. حلية الاولياء 2/ 281. 8. الطبقات الكبري 7/ 206؛ كتاب التاريخ الكبير 1/ 90و المعارف 442.