33بُرَيد بن معاويه.
( - پيش از 148 ه.ق).
كنيه: ابو القاسم.
نسب: عجلي.
لقب: كوفى، عربي.
طبقه: ششم.
بُرَيد از شخصيت هاي برجسته و فقيهان مبرز عصر خويش است و سهم بزرگي در نشر معارف و احكام دارد و از شيفتگان خاندان پيامبر(ص) است. اهل بيت (ع)و دانشمندان شيعه از وي تجليل نموده و به نيكي ياد كرده اند. رجاليون او را ستوده و به عنوان فقيه نام برده اند، علامه حلي مي گويد: وي نزد دانشمندان اهل سنت نيز داراي منزلت است.
در روايات اهل بيت (ع) از او و شماري ديگر چون: زرارة بن اعين و محمدبن مسلم، به عنوان (صدوق)، (اوتاد الارض)، (اعلام الدين)، (سابقين)، (مقرّبين)، (زينت خاندان نبوت)، (دوست داشتني ترين افراد نزد اهل بيت(ع)، (امناي خدا بر حلال و حرام) و (نگهبانان دين و احياگران ولايت) ياد شده است (1) . گرچه رواياتي نيز در سرزنش آنان نقل شده است، ليكن اولاً: اين روايات شاذّ و نادرست است. ثانياً: سند درستي ندارند. ثالثاً: احتمال اين كه صدور آن ها به دليل حفظ جان آنان و شناخته نشدن شان به دوستي اهل بيت (ع)در زمان تقيه بوده، بسيار است. مؤيد اين احتمال، روايتي است كه در آن، امام صادق (ع)به عبدالله بن زراره فرمود: سلام مرا به پدرت برسان و به او بگو: من براي حفظ جان و آثار و موقعيت ديني تو گاهي از تو عيب جويي مي كنم. كار من مانند سوراخ نمودن سفينه براي سلامت آن از آزار دشمنان و غاصبان است (2) .
بريد به اتفاق رجاليان شيعه از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق (ع)و راست گو و موثق است و به تعبير مامقاني موثق بودن او از مسلمات است.
روايات او در كتب اربعه شيعه و در المؤتلف والمختلف دار قطني و خصائص نسائي آمده است.
او در اين روايات از امام باقر(ع)، امام صادق(ع)، محمدبن مسلم، اسماعيل بن رجاء و ديگران روايت كرده است و راويانش عبارتند از: ابو ايوب خزاز، ابن اُذَينه، ابن بُكير، ابن رُئاب، ابان بن عثمان، جميل بن صالح، حمادبن عثمان، داوود بن ابي يزيد، يحيي حلبى، صفوان، ابن ابي عمير، يونس و ديگران.
در اين روايات از او با عناوين بريد بن معاويه، بريد بن معاويه عجلي و بريد عجلي ياد شده است.
دارقطني مي نويسد: بريد از جمله راويان حديث (خاصف النعل) است. اين حديث با اندكي تفاوت در غالب جوامع روايي شيعي و سني آمده است، ليكن آن چه كه بريد در سند آن قرار دارد تنها در روايات شيعه به چشم مي خورد. او اين حديث را از ابوسعيد خدري چنين روايت مي كند: پيامبر گرامى (ص) در حالي كه بند كفشش پاره بود در جمع اصحاب حاضر شد و آن را به على (ع)داد تا تعمير و اصلاح كند آن گاه فرمود: در ميان شما كسي است كه براساس تأويل قرآن مي جنگد همان گونه كه من براساس تنزيل آن جنگيدم. ابوبكر و عمر گفتند: آيا او ما هستيم فرمود: نه، او همان خاصف النعل (تعميركننده كفش) است (3) .
هر چند فضل بن شاذان، وفات او را به سال 150ه.ق. روايت كرده است و محقق شوشتري به استناد قرب زماني فضل به عصر ائمه و نيز با توجه به روايت ابن ابي عمير - از اصحاب امام كاظم (ع)- از بريد، معتقد است كه روايت فضل درست است، ليكن اتفاق رجاليان شيعه در باره اين كه بريد از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق (ع)است چنان كه ابن ابي عمير از اصحاب امام كاظم (ع)است، نشان مي دهد كه ابن ابي عمير عصر امام صادق را درك نكرده است همان طور كه بريد امام كاظم را نديده است.
بنابراين روايت او از بريد مرسل و با واسطه است و آن گونه كه نجاشي هم تصريح مي كند، بريد در زمان امام صادق (ع)وفات يافته است (4) .
كامل الزيارات 64؛ الكافي 1/ 213؛ المؤتلف والمختلف 1/ 172؛ رجال نجاشى / ش 285؛ رجال طوسي 109و 158؛ اكمال ابن ماكولا 1/ 227؛ العلل المتناهية 1/ 343؛ خلاصة الاقوال 26؛ الاصابة 4/ 152؛ لسان الميزان 2/ 10؛ جامع الرواة 1/ 117؛ الوجيزة 19؛ معجم الفاظ بحار الانوار ماده (خصف) .
1. رجال كشى / ش 215، 217، 218 و 285؛ ايضاح الاشتباه 120 و تنقيح المقال 164/ 1. 2. رجال كشى / ش 236، 237 و 283؛ تنقيح المقال 164/ 1 و معجم رجال الحديث 289/ 3. 3. بحار الانوار 296/ 32. و نيز ر.ك: مسند احمد بن حنبل 33/ 3؛ مستدرك حاكم 122/ 3؛ حلية الاولياء 67/ 1؛ اسد الغابه 282/ 3 و خصائص اميرالمؤمنين 131. 4. رجال نجاشى / ش 285؛ قاموس الرجال 2/ 164و اعيان الشيعه 3/ 558 .