بركة بنت ثعلبة بن عمرو (= اُمّ اَيمَن).
32بركة بنت ثعلبة بن عمرو (= اُمّ اَيمَن).( - پس از 24 ه.ق).كنيه: اُمّ ايمن، ام الظباء.نسب: (؟).لقب: حاضنة النبى، مولاة رسول الله، خادمة رسول الله.طبقه: صحابي.او را به آن جهت كه از ابتدا تا پايان عمرخدمت گزار پيامبر(ص) بود حاضنه و خادمه پيامبر(ص) لقب داده اند و چون آزاد شده ايشان نيز بود به مولاة رسول الله معروف شد.ام ايمن كنيز عبدالله بن عبدالمطّلب بود كه به فرزندش پيامبر(ص) به ارث رسيد. او پس از ازدواج آن حضرت با خديجه آزاد شد و با عبيد بن خزرج ازدواج كرد و از وي فرزندي به نام اَيْمن آورد كه در جنگ حنين شهيد شد. پس از عبيد، اُمّ ايمن به ازدواج زيد بن حارثه درآمد و از وي اسامه را آورد كه به افتخار فرماندهي لشكر اسلام در اواخر زندگاني پيامبر(ص) نايل آمد و پيامبر(ص) همه اصحاب را به پيروي از وي دستور داد (1) .ام ايمن از كساني بود كه هجرت اول و دوم را درك كرد؛ يعني هم به حبشه هجرت كرد و هم پس از بازگشت از حبشه به مدينه مهاجرت نمود و پس از آن در جنگ احد و خيبر همراه رسول گرامي اسلامْ حضور يافت و عهده دار سقايت و پرستاري مجروحان شد (2) .آورده اند كه ام ايمن در سفري دچار تشنگي شد و آبي با خود نداشت. وي كه روزه دار بود، هنگام غروب، تشنگي سختي او را آزار مي داد. در اين هنگام سطلي از آب گوارا بر وي آشكار شد و او از آن آب سيراب شد و ديگر دچار تشنگي نشد (3) .ام ايمن و اهل بيت (ع)
او كسي بود كه پيامبر(ص) بهشت را به وي بشارت داد و امام محمد بن جعفري نيز از بهشتي بودنش خبر داد. پيامبر(ص) پس از شهادت عبيد (همسر وى) خطاب به اصحاب خود گفت: هر كس از ازدواج با زني بهشتي خوشحال مي شود با ام ايمن ازدواج كند و زيد بن حارثه چنين كرد.ام ايمن به دليل لكنت زبان موقع سلام كردن مي گفت: (سلام لا عليك)، لذا پيامبر از وي خواست فقط السلام بگويد.او شبي در خواب ديد كه پاره اي از تن مبارك پيامبر(ص) در خانه اوست. همين امر تا مدت ها باعث نگراني اش شده بود، ولي پيامبر(ص) به وي فرمود: فاطمه (س) حسين (ع)را به دنيا خواهد آورد و تو او را تربيت و پرستاري خواهي كرد به همين جهت پاره اي از تن من در خانه تو خواهد بود (4) .او پس از پيامبر(ص) در منازعه معروف حضرت فاطمه و ابوبكر بن ابي قحافه همراه با اميرمؤمنان(ع)، امام حسن (ع)و امام حسين (ع)شهادت داد كه پيامبر(ص) فدك را به فاطمه (س) واگذار كرده است (5) .و صيت دختر پيامبر(ص) در واپسين لحظات زندگانيش به او و به اسماء دختر عميس، نشانه شأن و منزلت والاي ام ايمن نزد خاندان نبوت است (6) .پيامبر(ص) در حيات خود مكرراً به ديدار وي مي رفت و به او مادر خطاب مي كرد و هر گاه او را مي ديد مي گفت: (هذه بقية اهل بيتى) اين يادگار خاندان من است (7) .طبقه و منزلت روايي ام ايمن.
تمام رجاليون از اين شخصيت به نيكي ياد كرده اند و ابن حبان نام وي را در كتاب ثقات خود آورده است.احاديث وي از پيامبر(ص) در سنن ابن ماجه و بيشتر جوامع روايي شيعى، چون امالي شيخ صدوق آمده است.ام ايمن نقل مي كند: هنگامي كه ابوبكر و عمر به خواستگاري حضرت فاطمه (س) آمدند، پيامبر(ص) فرمود: من به اين امر فرمان داده نشده ام و آن گاه كه او را به همسري امام على (ع)درآورد گفت: تو را به ازدواج كسي درآورده ام كه در اسلام آوردن، پيشگام ترين امت است (8) .و ي پس از آنكه عثمان به خلافت رسيد، درگذشت (9) .منابع ديگر
المغازي 1/ 250؛ رجال برقي 61؛ المؤتلف والمختلف 1/ 200؛ حلية الاولياء 2/ 67؛ اسد الغابة 7/ 36؛ تهذيب الكمال 35/ 329؛ الاصابة 8/ 212؛ تقريب التهذيب 2/ 619؛ بحار الانوار 43/ 403؛ اعلام النساء 1/ 127؛ معجم رجال الحديث 23/ 174.1. الطبقات الكبري 8/223 و نيز ر. ك: ترجمه (اسامة بن زيد) در همين كتاب.2. الاستيعاب 1794/ 4.3. الطبقات الكبري 223/ 8.4. اعيان الشيعه 555/ 3 و امالي صدوق 75.5. الغدير 275/ 2.6. اعيان الشيعه 555/ 3.7. الطبقات الكبري 223/ 8.8. الغدير 221/ 3.9. تاريخ الصحابه 49؛ كتاب الثقات 3/ 39و تهذيب التهذيب 12/ 460 .