معاوية بن عمّار بن معاويه. - راویان مشترک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

راویان مشترک - نسخه متنی

حسین عزیزی، پرویز رستگار، یوسف بیات

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معاوية بن عمّار بن معاويه.

250معاوية بن عمّار بن معاويه.

( - 175 ه . ق ).

كنيه: ابوالقاسم، ابوحكيم، ابومعاويه.

نسب: دُهْنى، بَجَلى، عَبْدى، عِجْلى (1) ، غَنَوى (2) .

لقب: كوفي.

طبقه: هشتم.

معاويه از موالي و هم پيمان (بني دُهْنى) (فرزندان دهن بن معاوية بن اسلم) شاخه اي از (بجيله) قبيله بزرگ و نامي يمن بود. او در كوفه مي زيست و با خريد وفروش (سابِرى) (گونه اي پوشش) گذران زندگي مي كرد.

به غير از آن چه گفتيم، ديگر ويژگي هاي زندگي او را غباري سنگين از چند گانگي گزارش هاىِ ترجمه نگاران و رجاليون فرا گرفته است.

نجاشي نخستين رجالي شيعي است كه پدر بزرگ او را (خَبّاب) ناميده است و اكثريت مطلق رجاليون شيعىِ پس از او نيز چنين كرده اند، (3) در حالي كه رجاليون اهل سنّت عموماً نام پدر بزرگ او را (معاويه) دانسته اند! (4) .

جز سمعاني و ابن داوود كه (ابومعاويه) را كنيه عمّار (پدر شخصيّت در دست ترجمه) دانسته اند، (5) كساني ديگر چون: ابن ابي حاتم، سيّد محسن امين، ميرزا محمّد استرآبادي و ابن حجر، كنيه پدر بزرگ او را ابو معاويه بر شمرده اند.

نيز نجاشي به گونه اي مبهم و نارسا به شرح حال او پرداخته است و روشن نيست كه كنيه ها و فرزنداني كه از آن ها نام مي برد، از آنِ معاويه است يا پدرش عمّار! از اين رو، سيّد محسن امين اين عبارت ها را به گونه اي فهميده است و نويسنده (جامع الرواة) به گونه ديگر. ابن داوود نيز همه سخنان نجاشي را به روشني - و شايد به دليل ناتواني - تفسير نكرده است!.

به هر تقدير، آن چه كه پذيرفتني تر است و قرايني نيز آن را تأييد مي كند، اين است كه وي سه فرزند به نام هاى: قاسم، حكيم، و محمّد داشته كه برخي از آن ها در شمار راويان حديث اند.

پدرش عمّار كه از راويان حديث بوده است، نزد رجاليون اهل سنّت نيز توثيق شده و همه آن ها وي را راوي شيعه مذهب دانسته اند و از برخي روايات كافي چنين برمي آيد كه عمّار مورد توجه و عنايت امام صادق (ع)بوده است.

طبقه و منزلت روايي معاويه .

معاوية بن عمار از راويان طبقه هشتم است. نجاشي او را توثيق و از او تمجيد بسيار كرده است. رجاليون شيعىِ پس از نجاشي نيز از او نام برده اند. (6) از ميان رجاليون اهل سنّت، ابن حبّان او را توثيق وابن حجر و ذهبي تصديق اش كرده اند. نسائي و ابن معين او را بلا اشكال دانسته اند. ابوحاتم نيز روايت هاي او را شايسته نوشتن خوانده است. شيخ طوسي و برقي او را از صحابيان امام صادق (ع)خوانده اند. با آن كه شيخ مفيد روايت او از امام باقر (ع)را در ارشاد، نقل و نجاشي به روايت او از امام كاظم (ع)نيز اشاره كرده است، ليكن نه شيخ طوسي و نه برقي او را در شمار راويان آن دو امام بزرگوار نام نبرده اند. (7) .و ي افزون بر امام باقر (ع)امام صادق (ع)و امام كاظم (ع) از پدرش عمّار و راوياني ديگر چون ابو بصير، ابو حمزه ثمالي زيد شحّام و ابو زبير مكّي روايت كرده است و راوياني چون: احمد بن مفضّل، اسماعيل بن ابان، صالح بن عبداللّه، مَعْبَد بن راشد، ابن ابي عمير، حسن بن محبوب، حسن بن علي بن فضّال و يونس بن عبدالرحمن از او روايت كرده اند.

از وي در كتاب هاي حديثي شيعه (كتب اربعه و كامل الزيارات) - 964 حديث با عنوان (معاية بن عمّار) نقل كرده اند. افزون بر اين، مسلم، نسائى، ابو داوود در كتاب المسائل و بخاري در كتاب خلق افعال العباد نيز از او روايت نقل كرده اند.و ي از امام صادق (ع)روايت كرده است كه: رسول خدا(ص) فرمود: (نيكي به همسايگان، شهرها را آباد و عمرها را ديرپا مي كند.) (8) .و ي سرانجام در سال 175 ه . ق . درگذشت (9) و خواهر زاده اش يونس بن يعقوب بر او نمازگزارد. (10) .

منابع ديگر

كتاب التاريخ الكبير 7/ 335؛ رجال برقي 33؛ الجرح و التعديل 4/ ق 1/ 385؛ الكافي 5/ 531؛ كتاب الثقات 9/ 167؛ كامل الزيارات 15؛ من لا يحضره الفقيه (مشيخه) 4/ 50؛ المؤتلف و المختلف 2/ 985 و 986؛ الارشاد 2/ 162؛ رجال صحيح مسلم 2/ 230؛ رجال كشّي ش 86، 519، 557، 722، 727؛ رجال طوسي 310؛ فهرست طوسي 332 و 333 (دانشگاه مشهد)؛ اكمال ابن ماكولا 3/ 342؛ الانساب 2/ 517؛ اللباب في تهذيب الانساب 1/ 520؛ مناقب آل ابي طالب 3/ 47، 433 و 4/ 303؛ شرح نهج البلاغه 2/ 201؛ تهذيب الكمال 28/ 202؛ ميزان الاعتدال 3/ 170، 172 و 4/ 137؛ تهذيب التهذيب 7/ 406 و 10/ 214؛ تقريب التهذيب 2/ 48، 260 تبصير المنتبه 2/ 571؛ اختيار معرفة الرجال (با تعليقه هاي ميرداماد) 2/ 596 و 686؛ جامع الرواة 2/ 239؛ حاوي الاقوال 2/ 293؛ مجمع الرجال 6/ 99؛ تنقيح المقال 3/ 224؛ اعيان الشيعة 7/ 292 و 10/ 130؛ معجم رجال الحديث 18/ 192، 209، 214، 215 و 218؛ قاموس الرجال 9/ 42 (چاپ قديم)؛ مستدركات علم رجال الحديث 7/ 448.

1. لقبي است كه فقط (جامع الرواة) متعرض آن شده است.

2. لقبي است كه در مشيخه (من لا يحضره الفقيه) آمده است و شوشتري افزون بر آن، ادّعا كرده است كه در رجال برقي نيز همين لقب ثبت شده است، حال آن كه در نسخه در دست از اين كتاب (چاپ دانشگاه تهران) به جاي (غَنَوى)، (عَبْدى) آمده است.

3. در برخي از كتاب هاي رجال شيعه (جناب) و (حباب) هردو آمده است. از عبارت منهج المقال (ص 242) و نيز از حواشي آقا وحيد بهبهاني بر آن، چنين بر مي آيد كه (جناب) همان (معاويه) است. در يكي از اين حاشيه ها (حباب) نيز آمده است.

4. تنها ابن حجر در (تهذيب التهذيب) و (تقريب التهذيب) پس از آن كه نام پدر بزرگ او را (معاويه) ثبت كرده، (صالح) و (حبّان) را هم به عنوان احتمال در ثبت نام پدر بزرگ او آورده است و ما از آن جا كه دانش مندان اهل سنّت در ضبط ويژگي هاي راويان ماهرترند (اعيان الشيعه 7/ 292) پدر بزرگ او را در عنوان اين نوشتار كوتاه (معاويه) ثبت كرده ايم.

5. ناگفته نماند كه ذهبي نيز مي گويد: برخي (ابومعاويه) را كنيه پدر او دانسته اند، ر.ك: ميزان الاعتدال.

6. علاّمه حلّى، ابن داوود و برخي ديگر از علي بن احمد عقيقي نقل كرده اند كه معاويه بن عمّار ضعيف العقل و در عين حال، به لحاظ نقل حديث، مورد اطمينان بود.

آية اللّه خوئي اين سخن را رد و مامقاني آن را توجيه كرده و شوشتري اساساً آن را داري گونه اي تصحيف دانسته است.

7. ناگفته نماند كه ابن داوود او را از صحابيان امام كاظم (ع)نيز دانسته است كه شايد در اين باره به گفته نجاشي اعتماد كرده باشد.

8. الكافي 2/ 668.

9. رجال نجاشي ش 1097؛ خلاصة الاقوال 166؛ رجال ابن داوود 350 . گفتني است كه نسخه هاي موجود از رجال كشّي (ش 557)، مرگ معاويه را در 175 سالگي خوانده. ميرداماد در كنار اين سخن، سكوت كرده امّا محمّد بن فيض كاشاني در (نضد الايضاح) (پاورقي فهرست طوسى، چاپ دانشگاهِ مشهد، ص 333) او را در گذشته به سال 175 ه . ق، در 175 سالگي دانسته است!.

مامقانى، شوشترى، آية اللّه خوئي و شيخ عبدالنبي جزائري هر يك به گونه اي سخن كشّي را رد كرده، نسخه حاضر از رجال او را يا تصحيف شده، يا شامل حذف عبارت ويا آميخته با غلطِ نسخه بردار دانسته اند.

10. رجال كشّي / ش 722.

/ 160