عَبِيدة بن عمرو. - راویان مشترک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

راویان مشترک - نسخه متنی

حسین عزیزی، پرویز رستگار، یوسف بیات

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عَبِيدة بن عمرو.

192عَبِيدة بن عمرو.

( - 72 ه . ق ).

كنيه: ابومسلم، ابوعمرو.

نسب: سلمانى، هَمْدانى، مرادي.

لقب: كوفي.

طبقه: مخضرم (دوم).

دانش مندان درباره ضبط نام پدر و نيز كنيه عَبِيده اختلاف نظر دارند. (1) و در عين حال همگي او را از (بني سلمان) از خاندان هاي منشعب از (بني مراد) دانسته اند.

او اهل يمن بود سپس به كوفه نقل مكان كرد و در آن جا سكنا گزيد و از معدود راوياني است كه نژادي عربي دارند.

او كه فردي يك چشم (اعور) و كر (2) و در دين محتاط بود تا آن جا كه بين بيست تا سي سال جز عسل يا شير يا آب ننوشيد و از نوشيدن نوشيدني هاي متداول عصر خويش كه احتمال حرمت آن ها را مي داد، خودداري كرد.

ابن اثير وي را فقيهي جليل القدر و از بزرگان تابعيان برشمرده است و بسيارى، منزلت علمي وي را چون شريح قاضي يا بالاتر از او دانسته اند و نقل كرده اند كه هرگاه كسي مطلبي دشوار را از شريح مي پرسيد، شريح او را نزد عبيده مي فرستاد و خود نيز به منظور حلّ برخي مشكلات علمى، با وي مكاتبه مي كرد.

هم چنين وي را از آن دسته از شاگردانِ ابن مسعود دانسته اند كه فتوا مي دادند و تعليم قرائت قرآن كريم را بر عهده داشته اند.

او كه از بزرگان قوم خود بود، دو سال قبل از درگذشت رسول خدا(ص) در سال فتح مكّه، اسلام آورد، امّا با آن حضرت ملاقاتي نداشت و در زمان خلافت عمر از سرزمين خود به جانب عراق هجرت كرد.و ي همانند ديگر هم گنان خود كه پرورش يافته ابن مسعود بودند از شركت در جنگ صفين و پيوستن به سپاه امام علي (ع)و نيز سپاه شاميان خودداري كرد، چرا كه به نظرشان بازشناختن حق از باطل آسان نبود. آنان به حضرت گفتند: ما همراه شما از شهر خارج مي شويم، امّا جدا از هر دو سپاه و در كار شما و شاميان درنگ كنيم و حق را از باطل بشناسيم.

امام علي (ع)نيز ضمن تأييد پيش نهاد آنان فرمود: (اين، همان فهم دين و آگاهي از سنّت است.) (3) نيز وي در نبرد نهروان در كنار امام علي (ع)بود و با خوارج جنگيد.

عبيده و اهل بيت (ع) و اقدي از امام علي (ع)نقل كرده است كه آن حضرت در مقام تمجيد از عبيده به كوفيان فرمود: اي اهل كوفه! آيا از اين كه هم چون حارث هَمْداني وعبيده سلماني باشيد، درمانده ايد! (4) .

ابن ابي الحديد نيز وي را از آن دسته از تابعيان دانسته است كه امام علي (ع)را برتر از همه مردم مي دانستند. (5) .

طبقه و منزلت روايي عبيده .

تمام رجاليون شيعي و سنّى، مانند: عجلى، ابن معين، ابن حبّان، ابن داوود، برقي و شيخ مفيد او را كه مخضرم است، ستوده يا توثيق كرده اند.

برقى، شيخ مفيد و شيخ طوسي وي را در شمار اصحاب، اوليا و ياران جان باز امام علي (ع)نام برده اند.

او از امام علي (ع) ابن مسعود و ابن زبير روايت كرده است. ابراهيم نخعى، شعبى، محمّد بن سيرين، (6) ابواسحاق سبيعي و ديگران از او روايت كرده اند.

احاديث او را ابن قولويه در كامل الزيارات و نويسندگان صحاح شش گانه در كتاب هاي خود نقل كرده اند. (7) .

عبيده در واپسين دم زندگى، همه كتاب هاي خود را خواست و آن ها را نابود كرد و گفت: مي ترسم بعد از من كسي بيايد كه آن ها را نه آن گونه كه شايسته است، به كار برد!.

همو وصيّت كرد تا اسود بن يزيد بر او نماز گزارد و چون درگذشت، اسود گفت: در تجهيز و دفن او پيش از آن كه اين دروغ گو (مختار) بيايد، شتاب كنيد و خود پيش از غروب آفتاب، بر او نماز گزارد. (8) .

در ثبت تاريخ درگذشت او اختلاف بسيار كرده اند، امّا سال 72ه.ق. از شهرت و اعتبار افزون تري برخوردار است.

ابن قولويه با اسناد خود از او نقل مي كند كه عبدالله بن مسعود مي گفت از پيامبر شنيدم كه فرمود: (هر كس مرا دوست مي دارد اين دو فرزندم را دوست بدارد كه خداوند مرا به دوستي آن دو فرمان داده است). (9) .

منابع ديگر

و قعة صفّين 115 و 188؛ تاريخ خليفة بن خيّاط 206؛ كتاب التاريخ الكبير 6/ 82؛ المعارف 425 و 579؛ رجال برقي 4؛ تاريخ طبري 5/ 262، 285 و 578 - 580؛ الجرح والتعديل 3/ ق 1/ 91؛ كتاب الثقات 5/ 139؛ رجال صحيح البخاري 2/ 504؛ الاختصاص 3؛ رجال صحيح مسلم 2/ 28؛ رجال طوسي 47؛ تاريخ بغداد 11/ 117؛ الاستيعاب 3/ 1023؛ الانساب 3/ 276؛ اللباب في تهذيب الانساب 2/ 127؛ اسد الغابه 3/ 356؛ شرح نهج البلاغه 3/ 186 و 16/ 15 ؛ تهذيب الاسماء واللغات ق 1/ ج 1/ 317؛ رجال ابن داوود 232؛ تهذيب الكمال 19/ 266؛ العبر في خبر من غبر 1/ 58؛ سير اعلام النبلاء 4/ 40؛ تاريخ الاسلام 5/ 482؛ تذكرة الحفّاظ 1/ 50؛ تهذيب التهذيب 7/ 84؛ تقريب التهذيب 1/ 547؛ الاصابة 5/ 104؛ منهج المقال 218؛ مجمع الرجال 4/ 127؛ شذرات الذهب 1/ ج 1/ 78؛ جامع الرواة 1/ 531؛ تنقيح المقال 2/ 242؛ معجم رجال الحديث 11/ 94؛ قاموس الرجال 6/ 235 (چاپ قديم)؛ مستدركات علم رجال الحديث 5/ 201.

1. سمعانى، نووي و خطيب بغدادي از جمله كساني هستند كه به اين اختلافات اشاره كرده اند و ما در پايان اين مقاله، به ذكر نكاتي در اين باره خواهيم پرداخت.

2. شايد در سال هاي بازپسين زندگي گرفتار اين عارضه شده باشد، چرا كه در غير اين صورت، راوي بودن اش خالي از اشكال نخواهد بود!.

3. وقعة صفّين 115 و 188.

4. الطبقات الكبري 6/ 93.

5. شرح نهج البلاغه 20/ 226.

6. تاريخ الثقات 325: عجلي مي گويد: هرچه كه محمّد بن سيرين از عبيده نقل كند و نظر و رأي خود عبيده نباشد، همگي از على (ع)است.

7. نك: كامل الزيارات باب 14 ح 5؛ رجال صحيح بخاري 2/ 504 و رجال صحيح مسلم 2/ 28.

8. هم چنان كه پيش تر اشاره كرديم، در ثبت نام پدر عبيده و نيز كنيه و بسياري از زواياي زندگي او اختلاف كرده اند تا آن جا كه ابن حجر در الاصابة (5/ 104) در همه جوانب ويژگي هاي او ترديد كرده است.نيز سخن منقول از اسود جاي تأمّل دارد، زيرا مختار در سال 67 ه . ق . درگذشت ولي عبيده در سال 72 ه . ق .!.

از سويي ديگر، افرادي چون ابن منجويه (رجال صحيح مسلم 2/ 29) و ابن ابي شيبه (البته به نقل كلاباذي در رجال صحيح البخاري 2/ 505) سال در گذشت عبيده را 64 ه . ق . دانسته اند كه البتّه با سال هاي چيرگي مختار بر كوفه و اطراف آن تطابق زماني ندارد.

به نظر مي آيد كه دانش مندان ميان ابن عبيده با شخص ديگر به نام عبيدة بن عمرو بَدّي كندي خلط كرده باشند. البتّه ويژگي ها و زواياي زندگي عبيده كندي نيز چندان آشكار نيست، امّا آن گونه كه از گزارش هاي طبري در تاريخ مشهور او (5/ 262، 285 و 578 - 580) برمي آيد، كنيه عبيده، ابو عمرو و شاعر و اهل كوفه بوده است و مختار در ابتداي ورود خود به كوفه با او آشنا شد و او كه پيش تر در شمار ياران و همرزمان حجر بن عدي بوده است، با مختار بيعت و همراهي كرد.

جالب آن است كه هيچ يك از دانشمنداني كه به شرح حال عبيده مورد ترجمه پرداخته اند، به فعّاليّت هاي سياسي وشعرهاي او اشاره اي نكرده اند و بعيد است كه همه آنان از توجّه به آن چه كه طبري نقل كرده است، غفلت كرده باشند.

درنگ در آن چه كه گفته شد، ما را بيش تر در اين ادّعا راسخ مي كند كه اين دو عبيده - هم چنان كه از لقب شان نيز بر مي آيد - بايد دو تن باشند و برخي از ويژگي هايي هم چون كنيه (ابوعمرو) و تاريخ درگذشت كه به عبيده مورد ترجمه نسبت داده اند از عبيده كندي شاعر است.

9. كامل الزيارات 51 و نك: صحيح ترمذي 5/ 641 / ح 3733.

/ 160