عبداللّه بن شريك بن عدي. - راویان مشترک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

راویان مشترک - نسخه متنی

حسین عزیزی، پرویز رستگار، یوسف بیات

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عبداللّه بن شريك بن عدي.

175عبداللّه بن شريك بن عدي.

(- پس از 114ه.ق).

كنيه: ابوالمُحَجَّل.

نسب: كِلابى،عامرى، وحيدي.

لقب: كوفي.

طبقه : سوم.

عبداللّه، عموىِ جعفر بن عثمان بن شريك بن عدي كلابىِ وحيدي است. بدين طريق در مي يابيم كه شريك پدر عبداللّه وعدي جدّ اوست، چرا كه ذيل ترجمه عبداللّه به جدّ وي اشاره نشده و در كتاب هاي تراجم و رجال نيز ترجمه اي از شريك به چشم نمي خورد و فقط نام او در سند چند روايت از روايات موجود در منابع روايي و رجالي شيعه ديده مي شود، كه همه آن ها را فرزندش عبداللّه از وي روايت مي كند. عبداللّه از راويان امام صادق (ع)است و كتابي در حديث دارد.

از رواياتي چند معلوم مي شود كه شريك ازياران نزديك امام علي (ع)بوده و در جنگ جمل، در كنار وي حضور داشته و شاهد سوزاندن ده تن از مُلحدانِ غالى، به دستور اميرمؤمنان (ع)و به دست قنبر بوده است. (1) .و صف پسر برادر عبداللّه (جعفر بن عثمان بن شريك) به وحيدي و كلابي ازآن جهت كه وي به نياكان خود؛ يعني وحيد بن عامر بن كِلاب بن ربيعة بن عامر بن صعصعه انتساب دارد و به اعتبار انتساب عبداللّه به جدّ اعلاي خود، عامر بن كلاب يا عامر بن صعصعه او راعامري نيز لقب داده اند.

عبداللّه و اهل بيت (ع)

عبداللّه، يكي از راوياني است كه بيش ازصد سال زيست و به قولِ يعقوب بن سفيان يكي از بزرگان كوفه بود كه گرايشي به تشيع داشت. با ضميمه كردن اين مطلب به تصريح ابن حجر بر نقل روايت عبداللّه از صحابياني چون :جندب بن زهير (قاتل ساحر) و عبداللّه بن عباس و با ملاحظه دو روايتي كه نصربن مزاحم به سند متّصل خود از عبداللّه بن شريك، درباره حوادث صفّين نقل مي كند، روشن مي شود كه وي در صفّين حاضر بوده و در آن واقعه علاوه بر امام علي (ع)با حجر بن عدى، جندب بن زهير و عمر و بن حمق نيز ملاقات داشته و از آنان روايت مي كند. (2) .

او هم چون پدرش يكي از ياران امام علي بن ابي طالب (ع)بود. و علامه اميني نيز بدون شك و شبهه اورا از تابعين مي خواند.

اويكي از كساني است كه با مختار بن ابي عبيده ثقفي به خون خواهي امام حسين (ع)برخاست و نيز در ميان سپاهياني بود كه مختار آن را به فرماندهي ابوعبداللّه جدلي براي نجات محمد بن حنفيّه ازمحاصره و تعرّض عبداللّه بن زبير، به مكه فرستاد. آنان در اين اقدام، محمد بن حنفيّه و ياران اش را از محاصره و حبس ابن زبير، آزاد كردند، اما با اشاره محمد بن حنفيّه از جنگ با ابن زبير منصرف شدند. (3) .

اين داستان، سبب شده است تا كساني چون سعدي و جوزجاني او را به دروغ گويي متهم كنند: اتهامي كه ابن حجر آن را غير عادلانه دانسته وتصريح مي كند: شركت عبداللّه بن شريك و ابوطفيل در سپاه مختار، آسيبي به منزلت آنان نمي زند و عبداللّه شيعىِ راست گوست. (4) .

كشي نام او را در شمار حواريون امام باقر (ع)و امام صادق (ع)آورده است.و نيز روايت ديگري از امام باقر (ع)نقل مي كند كه فرمود : (او يكي از كساني است كه با قائم آل محمّد ْ همراهي خواهند كرد.) نجاشي تصريح مي كند كه وي نزد امام علي بن حسين وامام باقر (ع)آبرومند و از ياران پيش گام بوده است. علامه حلّي مي نويسد: سيّد علي بن احمد عقيقي رواياتي در تعظيم و ستايش وي آورده است.

طبقه و منزلت روايي عبداللّه .

او از طبقه سوم راويان حديث است و از راويان كوفي به شمار مي رود. از مطالب گذشته معلوم شد كه وي از تابعيني است كه بيش از صد سال عمر كرده و امام علي بن ابي طالب (ع)و ياران صحابي وى، مانند : حجر بن عدى، عبداللّه بن عباس و عمرو بن حمق خزاعي را ملاقات كرده و ازآنان روايت دارد. وي از راويان امام سجاد(ع)، امام باقر (ع) وامام صادق (ع)نيز بوده است.

در ميان رجاليون و محدثان اهل سنت، كساني چون: يحيي بن معين، ابوزُرعه، احمد بن حنبل و يعقوب بن سفيان، وي را توثيق و نيزدارقطنى، نسائى، ابن حبّان و ابن حجر او را به گونه اي معتبر دانسته اند.

از دانشمندان شيعى، نجاشي به احترام و مقدّم بودن اونزد ائمه (ع)تصريح مي كند. كشي نيز به حواري بودن او تصريح كرده و رواياتي در مدح وي آورده است به ويژه آن كه در روايت صحيح از امام صادق (ع)نقل مي كند كه آن حضرت فرمود: خداوند، اسماعيل را از من گرفت، ولي در عوض، منزلت ديگري داد و آن اين كه: اونخستين كس ازده نفر است كه رجعت خواهند كرد و عبداللّه در شمار آنان و پرچمدار اسماعيل است. (5) .

علامه حلي و ابن داوود نام او را در رديف راويان معتبر ذكر كرده اند. آية اللّه خوئي با اشاره به توثيق نجاشي و روايت صحيح فوق از كشّى، او را يكي از راويان تفسير علي بن ابراهيم دانسته و بدين ترتيب، شاهد ديگري بر توثيق وي ذكر مي كند.

روايات او در برخي منابع عامه، مانند سنن نسائي وكفاية الطالب آمده است واز منابع شيعى، كتاب هايي چون: وقعة صفّين، كافى، اختيار معرفة الرجال، تهذيب الاحكام ومناقب ابن شهر آشوب روايات او را آورده اند. (6) در ميان اين روايات، روايت او درباره فضايل امام علي (ع)از جمله درباره غدير خم، ديده مي شود. (7) .

او در اين روايات ازامام علي (ع)امام علي بن حسين (ع)امام باقر (ع)و امام صادق (ع)و كساني چون: پدرش شريك بن عدى، عبداللّه بن عباس، عبداللّه بن عُمر، عبداللّه بن زبير، جندب بن زهير و عبداللّه بن رقيم روايت مي كند.

محمد بن ابي عمير، عقبة بن بشير، اسرائيل، شريك، اجلح بن عبدالله، جابر بن يزيد جعفى، و ديگران ازاو روايت كرده اند.

هر چند تاريخ وفات او به درستي معلوم نيست. اما مصاحبت او با امام صادق (ع)نشان مي دهد كه وي تا بعد از شهادت امام باقر (ع)در سال 114 ه.ق. زنده بوده است.

منابع ديگر

الطبقات الكبري 6/ 324؛ كتاب التاريخ الكبير 5/ 115؛ رجال برقي 10؛ كتاب الضعفاء و المتروكين 154؛ كتاب الضعفاء الكبير 2/ 266؛ الجرح و التعديل 2/ ق 2/ 80؛ كاب الثقات 5/ 22؛ كتاب المجروحين 2/ 26؛ تفسير علي بن ابراهيم 2/ 53؛ رجال النجاشى / ش 318.118 و 618؛ رجال الطوسي 265 - 127؛ ؛ لسان العرب 12/ 138؛ خلاصة الاقوال 108؛ رجال ابن داوود 206؛ تهذيب الكمال 15/ 87؛ ميزان الاعتدال 2/ 439؛ جامع الرواة 1/ 492؛ وسائل الشيعه 20/ 238؛ تنقيح المقال 2/ 189؛ قاموس الرجال 6/ 402 (چاپ جديد)؛ معجم قبائل العرب 3/ 1246.

1. اختيار معرفة الرجال / ش 392 - 128؛ تهذيب الاحكام 6/ 155/ ح 276 و معجم رجال الحديث 9/ 23.

2. وقعة صفّين 121 - 103 و تهذيب التهذيب 5/ 253.

3. تهذيب التهذيب 5/ 253 و 12/ 148.

4. الكامل في ضعفاء الرجال 4/ 174 تهذيب التهذيب 5/ 253 و 12/ 148 و تقريب التهذيب 1/ 422.

5. اختيار معرفةالرجال / ش 391 - 390.20.

6. تهذيب الاحكام 6/ 155؛ اختيار معرفة الرجال / ش 392 و مناقب آل ابي طالب 1/ 335.

7. الغدير 1/ 67 - 40.

/ 160