عبداللّه بن شُبْرُمة بن طُفيل (= ابن شبرمه). - راویان مشترک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

راویان مشترک - نسخه متنی

حسین عزیزی، پرویز رستگار، یوسف بیات

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عبداللّه بن شُبْرُمة بن طُفيل (= ابن شبرمه).

173عبداللّه بن شُبْرُمة بن طُفيل (= ابن شبرمه).

(-144ه.ق).

كنيه: ابو شُبْرُمه، ابن شبرمه.

نسب : ضَبّي (1) .

لقب: كوفى، قاضي.

طبقه: پنجم.

ابن حجر در تقريب التهذيب تصريح كرده، جدّ وي طفيل است، ولي در تهذيب التهذيب اورا به جدّ اعلايش حسّان نسبت داده است. ابن حبّان نيز جدّ او را طفيل دانسته، اما جدّ اعلاي او را (عَمرو) خوانده است.و ي شخصي فقيه، انديشمند، شاعر، بخشنده، خوش اخلاق و در بحث و جدل ماهر، براي هر پرسشي پاسخي آماده و در عين حال چون پارسايان ظاهري آراسته و آرام داشت. از عبارت (قربانت گردم) ناراحت مي شد و مي گفت: به جاي اين كلمه بگوييد: خدايت بيامرزد. عبداللّه به زبان عربي علاقه وافر داشت و مي گفت: هيچ زينتي همانند زبان عربي نيست. گاهي با كساني مانند: مُغيره، حارث عُكلى، قعقاع بن يزيد، ازاول شب تا سپيده دم درباره مسائل فقهي به گفت وگو مي پرداخت.

از سخنان نغز اوست: در شگفتم از مردمي كه به جهت ترس از بيمارى، هر غذايي را نمي خورند، ليكن از آتش دوزخ نمي هراسند و به سوي گناه مي روند و نيز : كسي كه به پست و مقام ببالد توان شنيدن حرف حقّ را ندارد.و ي مفتي عراق و نيز از طرف منصور دوانيقي (دومين خليفه عباسى) قاضي كوفه بود و از طرف عيسي بن موسي (ولي عهد منصور) براي مدتي به ولايت يمن منصوب شد. مَعْمَر، يكي از مردمان يمن، درباره اومي گويد: وقتى، ابن شبرمه از مقام خود بر كنار شد، او را بدرقه كرديم. هنگامي كه مردم برگشتند و من به تنهايي با او بودم، گفت: خدا را سپاس مي گويم ازوقتي كه به امارت رسيدم پيراهنم را تغيير ندادم، سپس افزود : منظورم اين است كه از حلال بهره نبردم و هرگز به حرام آلوده نشدم.

عبداللّه شيعي نبود، ولي نسبت به علي بن ابي طالب (ع)علاقه مند بود و آن حضرت را مصداق (امام مبين) مي دانست ومي گفت: كسي را جز علي (ع)نيافتم كه بالاي منبر (سلونى) بگويد. (2) .

آن چه ادّعاي ما را تاييد مي كند روايتي است كه كليني از امام صادق (ع)نقل كرده كه فرمود: دانش ابن شُبْرُمه... به گمراهي كشيده شده است، چرا كه او به قياس عمل مي كند و هرگاه دين خدا قياس شود، از بين مي رود. (3) .

طبقه و منزلت روايي عبداللّه.

و ي از راويان طبقه پنجم و مورد تمجيد و توثيق دانشمندان اهل سنت مانند: احمد بن حنبل، نسائى، ابوحاتم رازى، سفيان ثورى، ابن حبّان، طبرى، ابن سعد، ذهبي وابن حجر است .

در ميان دانشمندان و رجاليان شيعى، شيخ طوسي او را از اصحاب امام سجّاد (ع)و امام صادق (ع)برشمرده و وي را (فقيه) خوانده است. ابن داوود او را در قسم اول كتاب خود و در ميان معتمدان آورده و ميرداماد، روايت او را حسن دانسته است، اما علامه حلّي او را در قسم دوم خلاصة الاقوال در ميان غير معتمدان آورده و مجلسى، مامقاني و آية اللّه خوئي او را تضعيف كرده اند.

از وي بيش از پنجاه حديث در منابع روايي وغير آن، ثبت شده است. وي در اين روايات از امام سجاد و امام صادق (ع)و از كساني چون : ابراهيم بن يزيد نخعى، انس بن مالك، شعبى، ثابت بُنانى، حسن بصرى، حكم بن عتيبه، زرعة بن ابي زرعة، سالم بن ابي جعد، سلمة بن كهيل، ابوطفيل و برادر زاده اش عمارة بن قعقاع نقل حديث كرده است.

احمد بن بشير كوفى، حسين بن صالح، سفيان ثورى، سفيان بن عيينه، شعبه بن حجّاج، شريك بن عبداللّه و بسياري ديگر از وي روايت كرده اند. به گفته ذهبى، روايات او در كتب صحاح اهل سنّت - جز ترمذي - آمده است.و ي پس از بركناري از ولايت يمن توسط عيسي بن موسي به خراسان تبعيد شد و سرانجام در سال 144ه.ق. در همان جا وفات يافت. (4) .

منابع ديگر

المعارف 494.470؛ الجرح والتعديل، 2/ ق 2/ 82؛ رجال صحيح مسلم 1/ 369؛ رجال طوسي 97 و 228؛ الكامل في التاريخ 5/ 528؛ تهذيب الاسماءواللغات ج 1/ ق 1/ 271؛ خلاصة الاقوال 236؛ رجال ابن داوود 206؛ تهذيب الكمال 15/ 76؛ سير اعلام النبلاء 6/ 347؛ ميزان الاعتدال 2/ 438؛ شذرات الذهب ق 1/ ج 1/ 215؛ تنقيح المقال 2/ 187؛ معجم رجال الحديث 10/ 214؛ قاموس الرجال 6/ 397(چاپ جديد).

1. ضبّى، منسوب به بني ضبّه ( ضبّة بن اُدّبن طابخه) تيره اي ازطايفه مُضَر است. (الانساب) 4/ 11,10).

2. تعليقه ميرداماد بر اصول كافي 92.

3. الكافي 1/ 57.

4. الطبقات الكبري 6/ 351؛ كتاب التاريخ الكبير 5/ 117 و كتاب الثقات 7/ 6.

/ 160