محمّد بن قاسم بن خَهد (= ابوالعيناء).
243محمّد بن قاسم بن خَهد (= ابوالعيناء).(191 (1) - 282 ه . ق).كنيه: ابوعبداللّه، (2) ابو العيناء.نسب: هاشمي.لقب: يمامى، بصرى، اخبارى، اديب، شاعر، نديم، بليغ، علاّمه، ضَرير، لغوي.طبقه: . پدر بزرگ وى، (خَهد) مولاي منصور عبّاسي بود (3) كه براي جاسوسي از سوي خليفه نزد عبداللّه بن حسن بن حسن (ع)آمد تا گزارش هايي از فرزندان عبداللّه فراهم آورد. چون عبداللّه از اين امر آگاه شد، او را نفرين كرد تا خود و فرزندان اش كور شوند و چنين نيز شد! (4) .به هر تقدير، محمّد كه در اصل از مردم يمامه بود، در اهواز در آغاز سال 191 ه . ق . به دنيا آمد و در بصره بزرگ شد. او محاسن خود را به رنگ قرمز مي آراست. در اواخر نيمه نخست زندگي و در چهل سالگي نابينا شد، هرچند پيش از اين نيز انحرافي در چشم داشت. او مردي خوش سخن، حاضرجواب، داراي حافظه اي نيرومند و چنان تيزهوش بود كه وي را بدين لحاظ برجسته و ممتاز دانسته و داستان ها از او گزارش كرده اند.در بصره بود كه حديث نوشت و ادبيّات عرب را از بزرگاني چون: ابوعبيد مَعْمَر بن مثنّى، ابوسعيد اصمعى، ابوعاصم نبيل و ابوزيد انصاري فرا گرفت و در سرودن شعر و هجو ديگران و چيرگي در علوم ادبي سرآمد شد. سپس از بصره به بغداد رفت و مردم آن جا از او حديث شنيدند و نوشتند.بنابر نقل كلينى، وي با امام حسن عسكري (ع)مصاحبت هاي بسيار داشته است و از اين رهگذر، كرامت هايي چند از آن بزرگوار ديده و گزارش كرده است.طبقه و منزلت روايي محمّد .
رجاليون شيعي و سنّي تنها به ذكر نام او در كتاب هاي خود بسنده كرده، از هرگونه سخني در باره شخصيّت روايي اش خاموش مانده اند و تنها دارقطني وي را در ميدان حديث، ضعيف دانسته است. هرچند آية اللّه خوئي او را از راويان امام عسكري (ع)دانسته - و اين ادّعا با مطلبي كه از كليني نقل كرديم هم خواني دارد - امّا شيخ طوسي از او نه در شمار راويان آن حضرت و نه در شمار آنان كه از امامان شيعه روايت نكرده اند، نامي نبرده است!.را وياني چون: اسحاق بن محمّد نخعى، محمّد بن احمد حكيمى، محمّد بن يحيي صولى، احمد بن كامل و محمّد بن عبّاس بن نَجيح از او روايت كرده اند.و ي فردي بسيار كم حديث بود و بيش تر سخناني كه از او نقل كرده اند، داستان ها، نكته هاي ادبي و سرگذشت هايي است كه بيان كرده است. او در روزهاي بازپسين زندگى، بر زورقي كه هشتاد سرنشين داشت، سوار و از بغداد به سوي بصره روانه شد، امّا زورق غرق شد و تنها او كه به زورقِ واژگون شده چنگ انداخته بود، جان به در برد و پس از اين كه به بصره رسيد، در ماه جمادي الآخر سال 282 ه . ق . در 91 سالگي جان سپرد. (5) .منابع ديگر
الكافي 1/ 512؛ فهرست ابن نديم، مقاله سوم، فنّ دوم 138؛ الكامل في التاريخ 7/ 475؛ وفيات الاعيان 4/ 343؛ سير اعلام النبلاء 13/ 308؛ العبر في خبر من غبر 1/ 406؛ ميزان الاعتدال 4/ 13؛ تاريخ الاسلام 21/ 286؛ الوافي بالوفيات 4/ 341؛ البداية والنهاية 11/ 84؛ لسان الميزان 5/ 344؛ شذرات الذهب 1/ ج 2/ 180؛ جامع الرواة 2/ 176؛ تنقيح المقال (باب الميم) 3/ 174؛ معجم رجال الحديث 17/ 155؛ قاموس الرجال (چاپ قديم) 8/ 343.1. در (المختصر في اخبار البشر2/ 57) سال 291 ه . ق . ثبت شده است كه بي گمان نادرست است.2. تنها در مروج الذهب 4/ 235 (ابوعبيداللّه) ثبت شده است كه به نظر مي رسد نتيجه برداشت يا تصحيح محقّق اين كتاب، محمّد محيي الدين عبدالحميد باشد.3. در منابع رجالي شيعى، خََهد را آزاد شده عبدالصمد بن على، عموي منصور دانسته اند.4. حموي كور شدن خهد و باز ماندگان او، از جمله شخصيّت در دست ترجمه را كيفر رفتار ناپسند جدّ اعلاي ابوالعيناء با امام على (ع)و نفرين آن حضرت دانسته است، نك:( معجم الادباء 18/ 289).5. تاريخ بغداد 3/ 179؛ المنتظم 12/ 352و معجم الادباء 18/ 302 . گفتني است كه حموي بنابر گزارشي كه به پسر محمّد باز مي گردد، دهم ماه جمادي الاولى، سال 283 ه . ق . را تاريخ مرگ وي دانسته است، امّا آن چه كه در بالا آمد، مشهورتر است.