اَصبغ بن نُباتة بن حارث.
26اَصبغ بن نُباتة بن حارث.( - پس از 61 ه.ق).كنيه: ابوالقاسم.نسب: تميمى، حنظلى، دارمى، مجاشعي.لقب: كوفي.طبقه: سوم.او مردي شاعر، از دلاوران كوفه، از خواص اصحاب اميرمؤمنان (ع)و از شرطة الخميس آن حضرت بود. او در شمار كساني است كه متعهد شدند تا پاي جان براي حضرت بجنگند و حضرت نيز به آنان وعده بهشت داد.او پيرمردي عابد و زاهد بود و از فضايل و خصوصيات اميرمؤمنان (ع)احاديثي شگرف نقل مي كرد كه مجموعه آن ها در كتابي به نامِ عجايب احكام اميرالمؤمنين جمع شده اند. اين كتاب به روايت محمدبن علي بن ابراهيم بن هاشم از پدرش و او از پدرش و او از محمدبن وليد و او از محمدبن فرات از اصبغ بن نباته نقل شده است. اكثر روايات كافي در احكام قضاي اميرمؤمنان از اين كتاب ست (1) .اصبغ و اهل بيت (ع)
اصبغ از دوستان سرسخت اميرمؤمنان بود و مي گفت: هر كس به ناروا و با سوء نيت به آن حضرت بنگرد تباهش مي كنيم. اصبغ از كساني بود كه در جنگ صفين مبارزه كرد و اميرمؤمنان (ع)او را از جمله ثقات نام برده است (2) . نصربن مزاحم در باره او مي گويد: اصبغ از ذخائر على (ع)بود و با وي بيعت كرد كه تا سرحد جان وفادار باشد (3) .شيخ طوسي وي را در شمار اصحاب امام على (ع)و امام حسن (ع)آورده است نجاشي او را راوي نامه حضرت على (ع)به مالك اشتر و وصيت آن حضرت به پسرش محمدبن حنفيه مي داند. شيخ او را از راويان مقتل حسين بن علي ي مي شناسد، ليكن موقعيّت او در حادثه عاشورا به درستي روشن نيست.طبقه و منزلت روايي اصبغ.
اصبغ مورد قبول و توثيق رجاليون شيعه است (4) ، امّا در ميان رجاليون اهل سنت دو ديدگاه متفاوت نسبت به او وجود دارد. عجلي او را ثقه مي داند و ابن عدي مي گويد: اگر راوي او ثقه باشد، روايات منقول از وي قابل قبول است، ليكن چون راوي او منكر است، روايات او هم متروك مي باشد.در كتابِ الجرح والتعديل، اصبغ، از جمله مسلمانان برگزيده اي كه حديث اش حجت است معرفي شده است، امّا ابوحاتم او را لَيِّنُ الحديث معرفي كرده است؛ يعني كسي كه حديث او قابل ثبت و ضبط است، ولي بايد اعتبارش را مورد بررسي قرار داد (5) .شماري ديگر مانند:ابن حجر، ابن حبان، دارقطنى، حاكم، ابن معين و مغيره وي را تضعيف كرده اند.لكن همان گونه كه صاحب اعيان الشيعه مي گويد، اين تضعيف ناشي از شدت حب وي به علي بوده است و ابن حبان در باره دليل ضعف وي مي گويد: او گرفتار دوستي على (ع)شد و در باره وي احاديث غلو آميزي آورد كه به جهت آن ها، احاديث اش متروك شد (6) .اصبغ از كساني چون: علي بن ابي طالب(ع)، حسن بن عليى، ابو ايوب، خالد بن زيد انصارى، عماربن ياسر و عمربن خطاب روايت كرده است.از او اجلح بن عبدالله كندى، ثابت بن اسلم بنانى، ابوحمزه ثمالى، ابو الجارود زياد بن منذر، سعدبن طريف اسكاف، سعيدبن مينا، فطربن خليفه، مسمع، محمدبن داوود غنوي و ديگران روايت كرده اند.اصبغ در جوامع روايي شيعه داراي 56 روايت است كه همه را به جز دو مورد از امام على (ع)روايت كرده است (7) .روايات اصبغ در جوامع حديثي شيعه و برخي از مسانيد اهل سنّت، مانند: سنن ترمذي و سنن ابو داوود، آمده است.در حديثى، اصبغ از حضرت على (ع)نقل مي كند: ايشان مردم را سوگند داد كه هر كس روز غدير خم كلام پيامبر(ص) را شنيد بايستد. حدود بيست نفر از جمله ابو ايّوب انصاري ايستادند و گفتند: پيامبر(ص) فرمود: خداوند ولي من و من ولي مسلمين هستم، پس هر كه من مولاي او هستم علي مولاي اوست (8) .منابع ديگر
كتاب التاريخ الكبير 2/ 35؛ الطبقات الكبري 6/ 157؛ رجال برقي 5؛ كتاب الضعفاء الكبير 1/ 129؛ الكامل في ضعفاء الرجال 2/ 207؛ اختيار معرفة الرجال 1/ 164؛ المؤتلف والمختلف 1/ 256؛ رجال نجاشى / ش 4؛ رجال طوسي 34 و 66؛ فهرست طوسي 37؛ اسد الغابة 3/ 307 و 5/ 205؛ خلاصة الاقوال 24 و 193؛ تهذيب الكمال 3/ 308؛ سير اعلام النبلاء 4/ 33؛ ميزان الاعتدال 1/ 271؛ تهذيب التهذيب 1/ 362؛ تقريب التهذيب 1/ 81؛ لسان الميزان 7/ 180؛ المراجعات 150؛ تنقيح المقال 1/ 150؛ تأسيس الشيعه 358؛ المعجم الموحد 1/ 131.1. الذريعه 152/ 17.2. اعيان الشيعه 464/ 3 ؛ معجم رجال الحديث 219/ 3.3. قاموس الرجال 103/ 2.4. معجم رجال الحديث 219/ 3.5. الجرح و التعديل 319/ 1/ 1.6. كتاب المجروحين 173/ 1.7. معجم رجال الحديث 3.223.8. الاصابه ح 3/ 408.