محمد بن ابي بكر (عبدالله) بن ابي قحافه (عثمان).
232محمد بن ابي بكر (عبدالله) بن ابي قحافه (عثمان).(10 - 38 ه . ق).كنيه: ابوالقاسم.نسب: قرشى، تيمي.لقب: مدني.طبقه: صحابي.وي در سال دهم هجري - هنگامي كه پدر و مادرش و ديگر مسلمانان پيامبر گرامي اسلام (ص)را در آخرين سفر حج (حَجّة الوداع) همراهي مي كردند - در اواخر ماه ذي قعده در (ذوالحُلَيفه) چشم به جهان گشود. مادرش اسماء دختر عميس خواهر ميمونه همسر پيامبر(ص) و لبابه همسر عباس بن عبدالمطّلب است. وي در جريان مهاجرت مسلمانان به حبشه همراه گروهي از مسلمانان در كنار شوهرش جعفر بن ابي طالب بود (1) واز او سه فرزند به نام هاى: محمد، عبدالله وعون به دنيا آورد. پس از شهادت جعفر طيّار در جنگ موته به عقد ابوبكر درآمد كه ثمره اين ازدواج محمد (شخصيت مورد بحث) است. پس از درگذشت ابوبكر به همسري اميرمؤمنان (ع)درآمد و بنابر گفته واقدى، يحيي بن علي وعون بن علي (ع)را به دنيا آورد. (2) .اسماء پس از ازدواج با علي (ع) محمّد را نيز همراه خود به خانه آن حضرت آورد و بدين ترتيب، او در خانه علي پرورش يافت. او براي امام (ع)همانند فرزندان آن حضرت بود تا جايي كه ديگران براي وي پدري جز علي (ع)نمي شناختند چنان كه خود آن حضرت نيز مي فرمود: محمّد فرزند من از صلب ابوبكر است.در زمان خلافت اميرمؤمنان (ع)همواره در خدمت آن حضرت بود، در جنگ هاي جمل وصفّين منصب فرمان دهي سپاه را داشت و سپس به فرمان داري مصر منصوب شد، امّا پس از مدتي كه امور سياسي آن ديار دگرگون شد، آن حضرت مالك اشتر را كه فردي كارآزموده بود به فرمان روايي مصر تعيين و به آن جا روانه كرد. مالك پيش از رسيدن به مصر در (قُلزُم) (3) با دسيسه معاويه مسموم و به شهادت رسيد. (4) از اين رو محمّد در سمت خود ابقا شد.از طرفى، معاويه كه پس از جريان حكميّت، از مصريان - كه بيش تر آنان از شيعيان علي (ع)بودند - بيمناك بود، سپاهي عظيم به فرمان دهي عمرو بن عاص به آن سامان گسيل داشت. تا آن جا را به تصرف درآورد. آنان كه تعدادشان افزون از شش هزار نفر بود به سوي مصر حركت كردند. زماني كه به مصر نزديك مي شدند، بيش از ده هزار نفر از طرف داران عثمان كه پي فرصتي بودند تا بر محمد والي مصر بتازند، به فرمان دهي (معاوية بن حُديج) به آنان پيوستند و به مصر يورش بُردند. در اين ميان محمّد از امام علي (ع)كسب تكليف كرد و آن حضرت وي را تا رسيدن نيروهاي كمكي به پايداري فراخواند. محمّد در مقابل هجوم آنان مقاومت كرد، ليكن سپاه او پس از مدّتي شكست خورد و خود او دستگير و با وضع دل خراشي شهيد شد.محمّد و اهل بيت (ع) و ي از شيفتگان و از برگزيدگان و بنا بر گفته برقى، از افراد (شُرطة الخميس) اميرمؤمنان (ع)بود. آن حضرت نيز او را مي ستود و از او به نيكي ياد مي كرد و هنگامي كه خبر شهادت او را شنيد. فرمود: (به همان مقداري كه شاميان از كشتن او خشنودند ما غمگين و اندوه زده ايم، بلكه اندوه ما به مراتب بيش تر است.).امام موسي بن جعفر ي از محمد به عظمت ياد كرد و فرمود: (روز قيامت منادي صدا مي زند ... حواريّون علي بن ابي طالب (ع)كجايند آن گاه عمرو بن حمق خزاعى، محمد بن ابي بكر، ميثم تمار و اويس قرني برمي خيزند ... (5) .).امام صادق (ع)در تكريم او فرمود: محمد بن ابي بكر نجابت را از مادرش به ارث بُرد.و نيز فرمود: عمّار و محمد بن ابي بكر هيچ گاه راضي نشدند كه نافرماني خدا شود. درود خدا بر او باد. او بر امامت علىّ (ع)بيعت كرد... (6) .او پس از شكست اصحاب جمل خطاب به خواهر ناتني خود، عائشه گفت: آيا به ياد داري حديثي را كه خود از پيامبر(ص) برايم نقل كردي كه آن حضرت فرمود: (علي با حق و حق با علي است.) پس چرا با او ستيز مي كنى (7) .طبقه ومنزلت روايي محمّد.
محمد از كساني است كه پيامبر(ص) را درك كرد و در زمان حيات آن حضرت به دنيا آمد. از پدرش ابوبكر به صورت مرسل و از مادرش اسماء روايت كرده و پسرش قاسم (8) راوىِ اوست. رجاليون و دانشمندان سُنّي وشيعي او را ستوده و از وي به عظمت ياد كرده اند.شيخ طوسي او را در ميان اصحاب رسول خدا(ص) و اميرمؤمنان (ع)آورده است. علامه حلّي و ابن داوود او را در قسم اول كتاب خود در ميان معتمدين آورده و او را (جليل القدر) و (عظيم المنزله) خوانده اند. مامقاني او را توثيق كرده و از اين كه محدّث جزايري و مجلسي او را توثيق نكرده اند، خرده مي گيرد.طبق نقل مزّي و ابن حجر، روايات او در سنن نسائي وابن ماجه نقل شده است. شيخ مفيد نيز در امالي اش از وي روايت مي كند. (9) .چنان كه گفتيم، محمد در جريان يورش سپاهيان معاويه به مصر، دستگير شد و با لب تشنه و پس از آزار و شكنجه به قتل رسيد و شفاعت برادرش عبدالرحمن بن ابي بكر كه در سپاه معاويه بود سودي نبخشيد. او را گردن زدند سپس جنازه اش را درون مُردار دراز گوش قرار داده آتش زدند.اتابكي مي نويسد: سر او را به شام بردند؛ مردم با شنيدن خبر قتل او خرسند شده و سر او را در كوچه ها و معابر چرخاندند. او نخستين كسي بود كه پس از ظهور اسلام با سر بريده اش چنين كردند. اين فاجعه در سال 38 ه . ق . در مصر روي داد. (10) .منابع ديگر
كتاب التاريخ الكبير 1/ 124؛ رجال برقي 4؛ المعارف 175؛ الجرح والتعديل 3/ ق 2/ 301؛ كتاب الثقات 3/ 368؛ الاختصاص 3، 7، 61 و329؛ رجال طوسي 30 و58؛ الاستيعاب 3/ 1366 ؛ اسد الغابة 4/ 324؛ شرح نهج البلاغه 6/ 53 و 65؛ 15/ 163 و 16/ 143؛ التحرير الطاووسي 498؛ خلاصة الاقوال 138؛ رجال ابن داوود 284؛ سير اعلام النبلاء 3/ 481؛ تاريخ الاسلام 3/ 600؛ الاصابة 6/ 151؛ تقريب التهذيب 2/ 148؛ النجوم الزاهرة 1/ 103، 106؛ تنقيح المقال 2/ 57؛ الغدير 11/ 64؛ معجم رجال الحديث 14/ 230؛ قاموس الرجال 7/ 494 (چاپ قديم).1. بنابر يكي از گزارش ها، وي پيش از اين با حمزة - بن عبدالمطّلب ازدواج كرد و از وي دختري به نام (اُمامه) يا (اَمة اللّه) به دنيا آورد (الاستيعاب 4/ 1785).2. الطبقات الكبري 8/ 285.3. شهري است در كنار درياي سرخ كه ميان آن و مصر سه روز راه فاصله است (مراصد الاطّلاع 3/ 1116).4. تاريخ طبري 5/ 95و مروج الذهب 2/ 420.5. رجال كشى / ش 20، 111 و 112.6. همان.7. الامامة والسياسة 1/ 78.8. قاسم يكي از فقهاي هفت گانه مدينه و پدر امّ فروه مادر امام صادق (ع)است. آن حضرت فرمود: (ولدنى ابوبكر مرّتين.) زيرا مادر ام فَروه، دختر عبدالرحمن بن ابي بكر و پدرش، قاسم بن محمد بن ابي بكر است. (عمدة الطّالب 225).9. امالي مفيد 329؛ تهذيب الكمال 24/ 543 و تهذيب التهذيب 9/ 80.10. تاريخ طبري 5/ 105؛ مروج الذهب 2/ 420؛ البداية والنهاية 7/ 313؛ النجوم الزاهره 1/ 110 و شذرات الذهب 1/ 48.