نَضْلة بن عُبَيد بن عابد (= ابوبرزه اسلمى). - راویان مشترک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

راویان مشترک - نسخه متنی

حسین عزیزی، پرویز رستگار، یوسف بیات

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نَضْلة بن عُبَيد بن عابد (= ابوبرزه اسلمى).

258نَضْلة بن عُبَيد بن عابد (= ابوبرزه اسلمى).

( - حدود 65 ه . ق).

كنيه: ابوبرزه، ابوبرده.

نسب: اسلمي.

لقب: عربى، مدني.

طبقه: صحابي.

او به كنيه اش ابوبرزه يا ابوبرده معروف و به بني اسلم يكي از شاخه هاي قبيله بزرگ (اَزْد) منسوب است. (1) از وي با نام هاى: نضلة بن عمرو، نضلة بن عائذ، عبداللّه بن نضله و خالد بن نضله نيز ياد مي شود.و ي مردي تنومند و ميان بالا بود و هر شام و بام، يتيمان، بي نوايان و بيوه زنان را اطعام مي كرد و در عين حال از تهجّد و سحرخيزي غافل نبود و با آن كه كهن سال و ناتوان بود، كسي از اهل خانه را جهت كمك گرفتن بيدار نمي كرد.

او يكي از نخستين مسلمانان مدني است كه حدود هفت غزوه، از جمله خيبر و فتح مكه را درك كرد و پس از رحلت پيامبر(ص) به بصره رفت و در آن جا ساكن شد.و ي در دوره خلافت علي بن ابي طالب (ع)به جمع ياران ويژه آن حضرت پيوست و او را در جنگ هاى: جمل، صفّين و نهروان ياري داد، (2) سپس همراه اميرمؤمنان روانه مدائن شد. (3) .

طبري مي نويسد: هنگامي كه يزيد بن معاويه با چوب دستي خود بر دندان هاي سربريده حسين بن علي (ع)مي كوبيد. نضله در شام و درآن جمع حاضر بود و با ديدن آن صحنه گفت: چوب ات را بردار. سوگند به خدا، ديدم كه رسول خدا(ص) لب هاي او را مي مكيد، و اما تو اي يزيد! در روز رستاخيز در حالي خواهي آمد كه ابن زياد شفيع توست و اين در قيامت مي آيد در حالي كه پيامبر(ص) شفيع اوست. سپس برخاست و رفت. (4) .

او پيش از اين در بصره نيز از عبيدالله بن زياد و نيز از ديگر كارگزاران قريش ناخرسند بود و مي گفت: من از اينان رنجورم، چرا كه اينان براي دنيا مي جنگند. دوست داشتني ترين مردم كساني اند كه شكم شان از اموال مسلمانان خالي و دست شان از خون آنان پاك است. سپس گفت: پيامبر خدا(ص) سه بار فرمود: (اميران از قريش هستند براي من بر آنان حقي است و براي آنان بر عهده من حقي ديگر اين تا زماني است كه به داد، حكومت كنند؛ بر مردمان مهر بورزند و به عهد خود وفادار بمانند؛ هر كس چنين نكند لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر او باد. (5) .

طبقه و منزلت روايي نضله .

چنان كه اشاره كرديم او از اصحاب پيامبر(ص) و از ياران امام علي (ع)است.

او از رسول خدا و از ابوبكر نقل حديث كرده و كساني چون: فرزندش مغيره، اَزْرق بن قيس، شريك بن شهاب، ابوالبختري طائي از وي نقل حديث كرده اند.

منزلت روايي وي نزد رجاليون اهل سنّت روشن است، امّا از رجاليون شيعى، علامه حلي در خلاصة الاقوال خود، نام او را در فهرست راويان معتبر آورده است.

برقي او را از اصحاب پيامبر(ص) و نيز برگزيدگان اصحاب اميرمؤمنان دانسته و شيخ طوسي نيز او را بدون جرح و تعديل، در شمار اصحاب پيامبر(ص) و علي بن ابي طالب (ع)ذكر كرده است.

روايات او در منابع روايي اهل سنت، چون صحاح شش گانه و مسند احمد بن حنبل و نيز در منابع روايي شيعه آمده است. ابن عقده در حديث الولاية روايت غدير را از او نقل كرده است. (6) .

او هر چند قليل الروايه است، اما احاديث خوبي در باره اخلاق، احكام، فضايل و مثالب نقل كرده است كه از آن جمله مي توان به روايت زير اشاره كرد:.

پيامبر خدا(ص) فرمود: خداي بزرگ در باره علي (ع)به من سفارشي كرد. گفتم: خدايا، آن را براي من آشكار كن.

فرمود: بشنو.

گفتم: شنيدم.

فرمود: (به راستي علي (ع)پرچم هدايت، پيشواي اولياي من و نور دل كسي است كه مرا پيروي كند. او كلمه اي است كه بر عهده پارسايان نهاده ام. هر كه او را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر كس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است). (7) .

نضله سرانجام در بصره و به نقلي در نواحي خراسان يا كرمان حدود سال 65 ه . ق . بدرود حيات گفت. (8) .

منابع ديگر

و قعة صفين 219؛ الطبقات الكبري 4/ 298؛ كتاب التاريخ الكبير 8/ 118؛ المعارف 336؛ رجال برقي 2 و3؛ الجرح و التعديل 1/ ق 2/ 355 و 4/ ق 1/ 499؛ رجال طوسي 30 و 60؛ رجال صحيح البخاري 2/ 754؛ حلية الاولياء66/ 1و32/ 2؛ الاستيعاب 1495/ 4؛ تاريخ بغداد 1/ 182؛ شرح نهج البلاغه 9/ 168؛ تهذيب الاسماء واللغات ق 1/ ج 2/ 179؛ خلاصة الاقوال، 192؛ الاصابة6/ 237؛ تقريب التهذيب 2/ 303؛ جامع الرواة 2/ 294؛ تنقيح المقال 3/ 271؛ معجم رجال الحديث 116/ 19؛ قاموس الرجال 9/ 204 (چاپ قديم)؛ مستدركات علم رجال الحديث 8/ 339؛ المعجم الموحد 2/ 382.

1. شيخ طوسي در رديف اصحاب امام على (ع)او را اسلمي و خزاعي خوانده، ليكن خزاعه كه نامش كعب بن عمرو است، يكي از عموزادگان اسلم است كه با چند واسطه در شخصي به نام حارثة بن عمرو بن عامر ازدي به هم مي رسند. (اللباب 1/ 58/ 439).

2. او راوي روايت معروفِ پيامبر در باره قيام خوارج به رهبري مردي جَسور و سفيه است. در اين حديث. آن حضرت اينان را (مارقين) (از دين خارج شدگان) خواند و فرمود: هرگاه آنان را ديديد، بكشيد كه زشت خوترين و بدترين آفريدگان هستند.

از روايات مسند احمد معلوم مي شود كه او در اهواز مورد خشم خوارج بوده است (مسند احمد 4/ 423 و 424).

3. مختصر تاريخ دمشق 26/ 152؛ تهذيب الكمال 29/ 409 و سير اعلام النبلاء 3/ 41.

4. تاريخ طبري 5/ 390 و 465.

5. مسند احمد بن حنبل 4/ 424 (چاپ قديم).

6. الغدير 1/ 59 و نك: مسند احمد 4/ 419.

7. حلية الاولياء 1/ 66؛ الغدير 1/ 394 و بحار الانوار 38/ 104 و 135.

8. تهذيب التهذيب 10/ 447؛ تهذيب الكمال 29/ 410 و مختصر تاريخ دمشق 26/ 156.

/ 160