عبيداللّه بن عمر بن حفص.
189عبيداللّه بن عمر بن حفص.(پس از 70 - پس از 145 ه . ق).كنيه: ابوعثمان، ابوعمر.نسب: قرشى، عَدَوى، عُمري.لقب: مدني.طبقه: پنجم.وي پس از سال هفتاد ه.ق. به دنيا آمد و از نوادگان خليفه معروف مسلمانان (عمر بن خطّاب) است، خليفه نامبرده جدّ سوم وي به شمار مي آيد.خانواده و بستگان او اهل اخذ و نشر حديث بوده اند. او از پدر و دايي اش روايت كرده است و برادرش عبداللّه و نيز دو برادر زاده اش از جمله راويان اويند. عاصم و ابوبكر دو برادر ديگر او نيز اهل كسب دانش بودند و در ميان برادرانش، عبداللّه وي را بزرگ مي شمرد و هيبت او را در دل مي داشت و تا عبيدالله زنده بود وي حديث نگفت.و ي را كه از تابعيان خردسال شمرده مي شود، يكي از فقهاي هفت گانه دانسته اند.از جمله حوادث مهمّي كه در سال هاي زندگي او رخ داد، قيام نفس زكيّه، محمّد بن عبداللّه بن حسن بن حسن در مدينه بود. بنا به نقل ذهبى، پس از آن كه نفس زكيّه مخفيانه وارد مدينه شد تا قيام كند، او همراه چند تن به ديدار نفس زكيّه شتافت و با يادآوري اين نكته كه وي را براي مدينه شوم مي داند، از او خواست تا به تنهايي از شهر خارج شود. (1) .به هر تقدير، نفس زكيّه قيام كرد و بر مكّه ومدينه چيره شد و عبيداللّه از اين قيام كناره گرفت وبه مِلْك خود در بيرون مدينه رفت، ولي دو برادرش عبداللّه و ابوبكر به قيام پيوستند و پس از شكست آن، از عفو منصور برخوردار شدند. (2) .طبقه و منزلت روايي عبيداللّه .
در ميان رجاليون شيعي تنها ابن داوود و مامقاني به منزلت روايي او اشاره كرده اند. ابن داوود او را در ميان شخصيّت هاي بخش اوّل كتاب خود نام برده و بدين ترتيب، وي را از افراد مورد اعتماد دانسته، ولي مامقاني وي را فردي مجهول الحال خوانده است. ديگر رجاليون شيعي تنها به ذكر اين نكته كه وي از اصحاب امام صادق (ع)بوده است، بسنده كرده اند.از سوي ديگر، همه رجاليون اهل سنّت، مانند: ابن معين، ابو زرعه، ابو حاتم، نسائي و ابن حجر او را كه از راويان طبقه پنجم است، توثيق كرده و ستوده اند.شيخ طوسي وي را در شمار صحابيان امام صادق (ع)نام برده است.او از افرادي چون: سلمة بن دينار، عبداللّه بن دينار، ابوالزناد، عبدالرحمن بن قاسم، عطاء بن ابي رَباح، پدرش عمر بن حفص، زهرى، ابن منكدر، دايي اش حبيب بن عبدالرحمن، نافع (غلام ابن عمر) و امّ خالد روايت كرده است.حفص بن غياث، حمّاد بن زيد، حمّاد بن سلمه، سعيد بن سالم قدّاح، سفيان ثورى، سفيان بن عيينه، سيف بن عمر تميمى، شعبة بن حجّاج، برادرش عبداللّه، برادرزادگان اش عبدالرحمن بن عبداللّه و قاسم بن عبداللّه، ابن جريج، عبدالوهّاب بن عبدالمجيد، ليث بن سعد و مَعْمَر بن راشد از او روايت كرده اند.احاديث وي را كه فردي كثير الحديث بوده است، صاحبان صحاح سته اهل سنّت نقل كرده اند.عبيداللّه پس از آن كه قيام نفس زكيّه و نيز شكست آن در سال 145ه.ق. را درك كرد، درگذشت. ابن سعد، ابن عدي و ذهبي در كتاب العبر خود، تاريخ در گذشت او را 147ه.ق. دانسته اند. (3) .منابع ديگر
تا ريخ خليفة بن خيّاط 342؛ كتاب التاريخ الكبير 5/ 395؛ تاريخ الثقات 318؛ الجرح والتعديل 2/ ق 2/ 326؛ كتاب الثقات 7/ 149؛ رجال صحيح البخاري 1/ 466؛ رجال صحيح مسلم 2/ 12؛ رجال طوسي 229؛ تهذيب الاسماء و اللغات ج 1/ ق 1/ 313؛ رجال ابن داوود 218؛ سير اعلام النبلاء 6/ 304؛ تذكرة الحفّاظ 1/ 160؛ تقريب التهذيب 1/ 537؛ منهج المقال 218؛ مجمع الرجال 4/ 125؛ جامع الرواة 1/ 529؛ تنقيح المقال 2/ 241؛ معجم رجال الحديث 11/ 81.1. تاريخ الاسلام 421/ 6 و تهذيب التهذيب 24/ 7.2. همان 9/ 22.3. تهذيب الكمال 19/ 129 - 130؛ العبر في اخبار من غبر 1/ 159 و شذرات الذهب 1/ ج 1/ 219.