عطاء بن سائب بن مالك. - راویان مشترک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

راویان مشترک - نسخه متنی

حسین عزیزی، پرویز رستگار، یوسف بیات

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عطاء بن سائب بن مالك.

197عطاء بن سائب بن مالك.

( - 136 ه . ق).

كنيه: ابو سائب، ابو زيد، ابو يزيد، ابو محمد.

نسب: ثقفي.

لقب: كوفي.

طبقه: پنجم.

تاريخ ولادت او معلوم نيست اما از برخي روايات استفاده مي شود كه وي امام علي بن ابي طالب (ع)را درك كرده است. او مي گويد: على (ع)دست بر سرم كشيد و برايم دعا كرد. (1) .

از اين روايت معلوم مي شود كه عطاء از معمّرين بوده و حدود صد سال زيسته و صحابه را درك كرده و مانند پدرش، از تابعين به شمار مي رود.

مؤلّف تهذيب الكمال، و ابن حجر و برخي ديگر نام جدّ وي را (مالك) دانسته اند و شماري از او با نام هاي (زيد) و (يزيد) ياد كرده اند، در اين ميان، منابع روايي شيعه و ابن سعد در طبقات تنها به ذكر نام پدر او بسنده كرده اند.

به هر حال او از موالي و هم پيمانان قبيله (ثقيف) به شمار مي رود و اصالتاً عرب نيست.

شرح حال او در جوامع رجالي شيعه مجهول است و در كتب اهل سنّت نيز جز به منزلت روايي وى، توجّهي نشده است. آن چه از زندگي وي مي دانيم اين است كه او يكي از پارسايان و بزرگان تابعي بود كه هر شب قرآن را از آغاز تا پايان مي خواند و از قارياني بود كه نزد ابو عبدالرحمن سُلَمي قرائت قرآن را فرا گرفت و در نبرد (دير الجماجم) به سال 82ه.ق. همراه ديگر قاريان، به سركردگي عبدالرحمن بن محمد بن اشعث (... پس از 90 ه . ق .) با سپاه حجّاج نبرد كرد. (2) .

ابو بكر بن عياش در باره تهجّد وخشيت او گفته است: (در هر برخوردي كه با عطاء بن سائب داشتم، اثر گريه را بر گونه او مشاهده مي كردم. (3) .

طبقه و منزلت روايي عطاء .

او از طبقه پنجم راويان، از بزرگان تابعي و از مردم كوفه است. ظاهراً علماي اهل سنّت در وثاقت و صداقت وي ترديدي ندارند جز ابن عُلَيَّه كه او را از ليث هم ضعيف تر مي داند.

آنان كه وي را توثيق كرده اند، برخي به اطلاق آن اكتفا كرده و شمار زيادي به نسيان و فراموشي او در آخر عمرش اشاره كرده اند. از اين رو جز اندكي از روايات وي را كه آن هم از طريق شعبه، سفيان ثورى، زهير، زائدة، حماد بن زيد و ايّوب نقل شده باشد، معتبر ندانسته اند. دارقطني گفته است: او دوبار به بصره رفته است. آنان كه در سفر اول از وي حديث شنيده اند روايت شان صحيح است.

ذهبي تصريح مي كند: او از عالمان بزرگ است، اما در اواخر عمرش اندكي دچار فراموشي شد.

او در منابع رجالي شيعه - جز نزد مشيخه صدوق كه وي را از راويان معتبر خود مي داند - مجهول و ناشناخته است، ليكن رواياتي با واسطه وي از امام علي بن حسيني و امام محمد بن عليي در كتاب هايي چون: من لا يحضره الفقيه، تهذيب الاحكام وامالي شيخ طوسي ومنابع ديگرآمده است. (4) .

برخي با استناد به روايات وي درباره دوازده امام وتقيّه، به تشيّع و حسن حال وي بسنده و برخي چون محدّث نوري با استناد به روايات ابان بن عثمان (از اصحاب اجماع) و ابن ابي عمير از وى، به او اعتماد كرده اند. (5) .

روايات او در منابع حديثي اهل سنّت - جز در صحيح مسلم - آمده است.

او در منابع شيعي از امام علي بن حسيني و محمد بن عليي و كساني چون: پدرش سائب، ابراهيم نخعى، انس بن مالك، حسن بصرى، سالم برّاد، طاووس بن كيسان، سعيد بن جبير، عكرمه (مولاي ابن عبّاس) و ابو عبدالرحمن سُلَمي روايت كرده است. محمد بن زياد بن ابي عمير، ابان بن احمر، حريز، ابراهيم بن طهمان، ابو وكيع جرّاح بن مليح، حماد بن زيد، سفيان ثورى، شعبه، حماد بن سلمه، اعمش و عبدالملك بن جُريج از او روايت كرده اند. (6) .

ذهبي به اسناد خود از وي روايت مي كند كه پيامبر(ص) فرمود: در صفوف نماز، فاصله ها را پر كنيد كه شيطان در جاهاي خالي مي ايستد. و نيز فرمود: طواف در خانه (خدا) نماز است . (7) .

صدوق به اسناد خود از او چنين روايت مي كند: امام علي بن حسين ي فرمود: هرگاه در زمان پيشوايان ستم كار بوديد، با احكامِ آنان همراهي كنيد و (انديشه ومذهب) خود را آشكار نسازيد كه كشته مي شويد. و اگر به احكام ما رفتار كرديد براي شما بهتر است. (8) .

او سرانجام نابينا شد و پس از عمري طولاني در سال 136 ه . ق . در كوفه درگذشت. (9) .

منابع ديگر

كتاب وقعة صفين 243 و 324؛ كتاب الضعفاء الصغير 177؛ تاريخ الثقات 332؛ كتاب الضعفاء الكبير 3/ 398؛ الجرح والتعديل 3/ ق 1/ 333؛ كتاب الثقات 7/ 251؛ الكامل في ضعفاء الرجال 5/ 361؛ كتاب التوحيد 21 و 26؛ كتاب الامالي مفيد 294؛ تاريخ صحيح بخاري 2/ 863؛ امالي طوسي 2/ 98؛ بشارة المصطفي 16 و 185و 20/ 86؛ سير اعلام النبلاء 6/ 110؛ تهذيب التهذيب 7/ 203؛ تقريب التهذيب 2/ 22؛ جامع الرواة 1/ 538؛ مستدرك الوسايل 3/ 633؛ تنقيح المقال 2/ 253؛ معجم رجال الحديث 11/ 144؛ قاموس الرجال 6/ 307 (چاپ قديم)؛ مستدركات علم رجال الحديث 5/ 239.

1. غاية النهاية في طبقات القراء 1/ 513 و ميزان الاعتدال 3/ 70.

2. تاريخ خليفه 221.

3. تهذيب الكمال 20/ 93.

4. نك: معجم رجال الحديث 11/ 144؛ كتاب الخصال 28؛ كتاب الامالي مفيد 294و كتاب التوحيد 21 و26.

5. مستدرك الوسايل 3/ 632؛ معجم رجال الحديث 11/ 144 و مستدركات علم الرجال 5/ 239.

6. نك: رجال صحيح بخاري 3/ 863 و تهذيب الكمال 20/ 86 - 88.

7. ميزان الاعتدال 3/ 72.

8. من لا يحضره الفقيه 3/ 3.

9. الطبقات الكبري 6/ 338؛ تاريخ خليفه 336و كتاب التاريخ الكبير 6/ 465.

/ 160