جابر بن يزيد بن حارث.
45جابر بن يزيد بن حارث.( - 127/ 128ه.ق).كنيه: ابوعبدالله، ابويزيد، ابومحمد.نسب: جعفي.لقب: كوفى، هروى، قديم.طبقه: پنجم.جابر از طايفه ريشه دار و قديمي جعفي (شاخه اي از قبيله بزرگ مذحج) و از دانشمندان بزرگ شيعه است. تعصب وي در تشيع و منزلت ويژه اش نزد اهل بيت (ع)بر كسي پوشيده نيست. به همين جهت، برخي او را نكوهش كرده و از (سبئيّه) يعني اصحاب عبداللّه بن سبا دانسته اند. او از عنفوان جواني دل بسته دانش علوي بود و بدين جهت بار سفر بست و براي فراگيري علم به مدينه آمد و به محضر امام باقر(ع) بار يافت و از گنجينه هاي حديث، فقه و ادب باقري گوهرهاي فراواني گرفت تا آن جا كه در مسجد كوفه مي نشست و ديگران از حديث و علم اش بهره مند مي شدند و محدثاني چون: سفيان ثوري و شعبه براي همين منظور به خانه اش مي آمدند.او داراي كتاب هايي چون: كتاب التفسير، كتاب الفضائل، كتاب الجمل، كتاب صفين و اصل يا جامع روايي است.جابر و اهل بيت (ع)
او را از راويان و از اصحاب سرّ امام باقر و امام صادقي ذكر كرده اند. از وي نقل كرده اند كه از امام باقر(ع) هفتاد هزار حديث آموختم. به آن حضرت گفتم: مرا از تعليم اسرار خود گران بار ساختيد. گاهي بدان، سينه ام تنگ مي شود و چون ديوانگان مي گردم. فرمود: هر گاه چنين شدي به صحرا برو و گودالي حفر كن و سرت را در آن فرو كن و بگو كه اين مطالب را محمدبن عليي بر من روايت كرده است. و نيز امام باقر(ع) در ضمن حديثي او را مؤمن آزموده اي مي داند كه حامل احاديث اهل بيت است (1) . از مفضل بن عمر روايت است كه امام صادق (ع)در باره جابر فرمود: مكانت او نزد ما بسان منزلت سلمان نزد پيامبر(ص) است (2) . و نيز فرمود: خدا رحمت كند جابر جعفي را كه روايت اش از ما درست و تمام است. فرومايگان را به احاديث وي روايت مكنيد كه آن را تباه مي كنند (3) .طبقه و منزلت روايي جابر.
چنان كه گذشت، جابر كانون نشر حديث و دانش در كوفه بود. به شعبه گفتند: چرا از جابر روايت مي كنى پاسخ داد: او احاديثي دارد كه نمي توان از آن گذشت. ذهبي مي نويسد: او به رغم تشيّع و ضعف اش، يكي از كانون هاي دانش بود. در ميان اهل سنت، دو ديدگاه متفاوت در باره جابر به چشم مي خورد. از طرفي سفيان ثورى، شعبه، زهير بن معاويه، وكيع و ابن شيبه او را موثق، پارسا و راست گوترين مردم معرفي كرده اند. ابن عدي تصريح مي كند كه حديث او بسامان است و مردم از وي روايت حديث كرده اند و همه سخن در سرزنش جابر آن است كه او به رجعت علي بن ابي طالب (ع)باور دارد (4) . يعقوب بن شيبه گفته است: كسي جز (زائده) حديث جابر را ترك نكرده است و او مردي است كه در حديث اش اضطراب است. ابوحاتم از سفيان ثوري نقل مي كند كه: جابر در روايت حديث، پرهيزكار است و از شعبه روايت مي كند كه: جابر راست گوست (5) .از سوي ديگر ابوحنيفه، شعبى، يحيي بن معين، ابو زرعه، ابن سعد، ابن جارود، ابن قتيبه، نسائى، مسلم، ذهبي و ابن حجر او را به دروغ گويي نسبت داده و يا تضعيف كرده اند.همان گونه كه از ابن عدي نقل كرديم و تلويحاً از تضعيف ذهبي و ابن حجر نيز معلوم مي شود، عمده يا همه ضعف جابر به تشيّع (رفض) و ايمانش به رجعت برمي گردد وگرنه او در مقام روايت، راست گو، امين و پرهيزكار است. سيد محسن امين پس از اشاره به نكوهش هاي مُسلِم در آغاز كتاب صحيحش، همه آن ها را در اين دو چيز خلاصه مي كند و سپس در توضيح معناي رجعت، به نقل سيد مرتضي چنين مي نويسد: خداي بلند مرتبه به هنگام ظهور مهدي موعود(عج) گروهي از دوستان و شيعيان اهل بيت را با شماري از دشمنان شان به اين جهان بازمي گرداند. اين معنا در اخبار و روايات آمده است. كساني كه اين روايات را تمام مي دانند به رجعت ايمان مي آورند وگر نه مي توانند به آن معتقد نباشند، ليكن رجعت ذاتاً يك امرِ ممكن است و محال شمردن آن مانند ترديد در معاد و انكار قيامت است (6) .از دانشمندان شيعى، شيخ مفيد او را در شمار فقها و بزرگان فتوا و اصول و صاحب تأليفاتي مي داند كه راهي براي نكوهش و جرح شان نيست (7) . شيخ طوسي در رجال او را از اصحاب امام باقر و امام صادقي دانسته و در الفهرست او را صاحب اصل و جامع روايي مي داند. ابن شهر آشوب او را از اصحاب خاص امام صادق (ع)شمرده است. علامه حلي در خلاصه از ابن عقده روايت مي كند: امام صادق (ع)وي را راست گو معرفي كرده است. سپس مي نويسد: ابن غضائري او را توثيق كرده است.مامقاني او را در اوج جلالت و عظمت مي داند. سيد محسن امين به تشيّع و وثوق و راست گويي اش تصريح مي كند. آية الله خوئي مي نويسد: به گواهي ابن قولويه علي بن ابراهيم، شيخ مفيد، ابن غضائري و پيش از اين ها به مقتضاي روايت صحيح از امام صادق، جابرِ جعفي ثقه و راست گوست.و ي از كساني چون: امام باقر(ع)، امام صادق(ع)، حارث بن مسلم، خيثمه بصرى، سالم بن عبدالله بن عمر، طاووس بن كيسان، عامر بن شراحيل شعبى، ابوطفيل، عكرمه مولاي ابن عباس، شعبي و مجاهد روايت كرده است. و از وي كساني چون: سفيان ثورى، شعبة بن حجاج، زهير بن معاويه، سفيان بن عيينه، شريك بن عبدالله، ابو عوانه و اسرائيل بن يونس روايت كرده اند.او كه از طبقه پنجم تابعين است، رواياتش در برخي جوامع روايي اهل سنت مانند: سنن ترمذى، ابن ماجه و ابو داوود آمده است، چنان كه روايات زيادي از وي در ميان منابع روايي شيعه نيز نقل شده است (8) .جابر از امام باقر(ع) نقل مي كند كه: حديث ما اهل بيت، سخت و عميق و دركش براي اذهان ضعيف، دشوار است. به ژرفاي آن نرسد مگر پيامبر يا فرشته مقرب يا مؤمني آزموده. اگر چيزي از ما به تو رسيد و فهم كردي خدا را بستاي و اگر درك آن بر تو گران آمد، فهمش را به خود ما اهل بيت واگذار و چون و چرا مكن كه اين شرك است (9) .و فات او را در سال هاي 128.127و 132ه.ق. دانسته اند، ليكن مشهور آن است كه جابر به سال 127 يا 128ه.ق. در عصر امام صادق (ع)بدرود حيات گفت (10) .منابع ديگر
الطبقات الكبري 6/ 346؛ طبقات خليفه 163؛ كتاب التاريخ الكبير 2/ 210؛ كتاب الضعفاء والمتروكين 287؛ كتاب المجروحين 1/ 208؛ رجال نجاشي / ش 330؛ رجال طوسي 111و 163؛ فهرست طوسى 45؛ مناقب آل ابي طالب 303/ 4؛ خلاصة الاقوال 35؛ ميزان الاعتدال 1/ 379؛ تهذيب التهذيب 2/ 46؛ تقريب التهذيب 1/ 123؛ البداية والنهاية 10/ 29؛ جامع الرواة 1/ 144؛ تنقيح المقال 1/ 204؛ قاموس الرجال 2/ 323 (چاپ قديم)؛ موسوعة رجال الكتب التسعة 1/ 228؛ معجم قبائل العرب 1/ 195.1. رجال كشى / ش 343.2. الاختصاص 216.3. رجال كشى / ش 338.4. الكامل في ضعفاء الرجال 113/ 2.5. الجرح و التعديل 1/ ق 1/ 497.6. اعيان الشيعه 51/ 4.7. مصنفات الشيخ المفيد 9 و رسالة الرد علي اهل العدد 25 و 35.8. تهذيب الكمال 465/ 4؛ كامل الزيارات 71 و معجم رجال الحديث 17/ 4.9. اختيار معرفة الرجال / ش 341.10. تاريخ خليفه 302؛ الكامل في التاريخ 5/ 352 و تاريخ الاسلام 5/ 60 .