عمر بن محمّد بن زيد.
207عمر بن محمّد بن زيد.( - 150 ه . ق ).كنيه:.نسب: قرشى، عَدَوى، عمري.لقب: مدني عَسْقَلاني.طبقه: ششم. وي از نوادگان خليفه دوم عمر بن خطّاب و از خانداني بود كه بسيارشان از جمله: پدرش محمّد و برادران اش زيد، عاصم، واقد و ابوبكر، از راويان حديث بوده اند.هرچند شيخ طوسي وخطيب بغدادي آمدن وي به كوفه و بغداد را گزارش كرده اند، امّا بيش ترين سال هاي عمر او در عسقلان (1) سپري شد و در همان جا نيز درگذشت.از ابن معين نقل كرده اند كه فرزندان وي نيز ساكن عسقلان بوده اند، امّا ابن سعد وي را بدون نسل دانسته است كه عدم ذكر كنيه او از سوي ترجمه نگاران، گواه بر اين ادّعاست. وي بلند اندام بود، امّا هرگاه زره جدّش عمر بن خطّاب را - كه به بلندي اندام مشهور است - مي پوشيد، دامن آن برزمين كشيده مي شد!.سفيان ثورى، او را برترين چهره علمي در آل عبداللّه بن عمر مي دانست و به گفته ابوعاصم، برترين فرد زمان خود بود. به كوفه و بغداد رفت و مردم در حالي كه بر گردش فراهم مي آمدند و مي گفتند: (فرزند عمر بن خطّاب!) از او حديث مي شنيدند.طبقه و منزلت روايي عمر .
در كنار سكوت معدودي از رجاليون شيعي كه نام او را در كتاب هاي خود آورده اند، بسياري از رجاليون سنّي وي را كه از راويان طبقه ششم است، توثيق كرده اند كه از جمله مي توان از: ابن سعد، ابن حنبل، ابن معين، ابو داوود، عجلي و ابن حبّان نام برد.و ي كه به گفته شيخ طوسي از اصحاب امام صادق (ع)بوده است، از افرادي مانند: اسماعيل بن رافع مدنى، حفص بن عاصم بن عمر، زيد بن اسلم، پدر بزرگ اش زيد، برادران اش زيد و ابوبكر، عموي پدرش سالم، پسران عموي پدرش عبداللّه، قاسم و ابوبكر، مالك بن انس، زهرى، پدرش محمّد، و نافع غلام جدّش روايت كرده است و سفيان ثورى، سفيان بن عيينه، شعبة بن حجّاج، برادرش عاصم، مالك بن انس، وليد بن مسلم، يزيد بن عبداللّه قرشي و ديگران از او روايت كرده اند. (2) .ابن سعد او را فردي كم روايت خوانده است و نويسندگان صحاح شش گانه اهل سنّت - جز ترمذي - احاديث او را نقل كرده اند.و ي در سال 150 ه . ق . اندكي پس از مرگ برادرش ابوبكر و در حالي كه در عسقلان به حراست از مرزهاي اسلام مي پرداخت، درگذشت. (3) .منابع ديگر
كتاب التاريخ الكبير 6/ 190؛ تاريخ الثقات 360؛ الجرح و التعديل 3/ ق 1/ 131؛ كتاب الثقات 7/ 165؛ الكامل في ضعفاء الرجال 5/ 20؛ رجال صحيح البخاري 2/ 514؛ رجال صحيح مسلم 2/ 40؛ رجال طوسي 254؛ تاريخ بغداد 11/ 180؛ العبر في خبر من غبر 1/ 164؛ ميزان الاعتدال 3/ 220؛ تهذيب التهذيب 7/ 495؛ تقريب التهذيب 2/ 62؛ منهج المقال 251؛ مجمع الرجال 4/ 264؛ جامع الرواة 1/ 636؛ تنقيح المقال 2/ 347؛ معجم رجال الحديث 13/ 52؛ قاموس الرجال 7/ 221 (چاپ قديم).1. شهري است در ناحيه شام كه بر ساحل دريا (ي مديترانه) بين غزّه و جِبْرين قرار دارد و به آن (عروس شام) مي گويند (معجم البلدان 4/ 122).2. تهذيب الكمال 21/ 499 - 502.3. تهذيب الكمال 21/ 503؛ العبر 1/ 164؛ تاريخ الاسلام 9/ 230.