عبدالملك بن عُمَيْر بن سُوَيْد.
186عبدالملك بن عُمَيْر بن سُوَيْد.(33 - 136 ه . ق).كنيه: ابوعمرو، و ابوعمر.نسب: قرشى، لَخْمي.لقب: قبطى، كوفي.طبقه: سوم.او در اواخر خلافت عثمان، به سال 33 ه . ق . به دنيا آمد و از آن جا كه هم پيمان با فرزندان (عدي بن كعب) از قريش بود و نيز اسبي به نام (قبطى) داشت، به قرشي و قبطي شهرت يافت.پدرش از كساني بود كه در نبرد جلولاء شركت داشتند و گفته شده است كه اصالتاً از قبيله (لَخْم) و يمني است.و ي در خردسالي امام علي (ع)و ابوموسي اشعري را ديد.پس از ورود عبدالملك بن مروان به كوفه عبدالملك بن عُمير نزد خليفه حضور داشت و پس از آن كه سر بريده مصعب بن زبير را نزد خليفه آوردند، بر خود لرزيد. خليفه از او پرسيد: تو را چه مي شود.گفت: اي خليفه! چيزي شگفت ديدم. در همين جا بود كه سربريده حسين (ع)را ديدم كه نزد ابن زياد نهاده شد. پس از چندى، سربريده ابن زياد را در مقابل مختار و پس از آن، سر بريده مختار را نزد مصعب ديدم. و اينك سر بريده مصعب را نزد شما مي بينم!.چون خليفه اين سخن را شنيد، بي درنگ از جاي برخاست و دستور داد تا آن قصر را خراب كنند. (1) .او بياني شيوا داشت و در باره او گفته اند: فصيحان كوفه چهار تن بوده اند كه عبدالملك يكي از آنان بود.و ي كه قبل از شعبى، قاضي كوفه بود. همراه سعيد (فرزند خليفه سوم) در فتوحات خراسان بزرگ حضور داشت و نخستين كسي بود كه از رود جيحون گذشت. مفيد نوشته است كه او فرستاده امام حسين (ع) قيس بن مسهر را سر بريد. (2) .طبقه و منزلت روايي عبدالملك .
رجاليون شيعي از جرح و تعديل او پرهيز كرده اند، اما رجاليون اهل سنّت از ناحيه اضطراب احاديث او و اين كه به واسطه طول عمر، به عارضه خلط و سوء حفظ و تدليس دچار آمده بود، از او انتقاد كرده اند؛ در عين حال، عجلي و ابن حجر او را توثيق كرده اند و ابو حاتم، همانند عجلى، او را صالح الحديث دانسته است.و ي از كساني چون: اَسيد بن صفوان، جرير بن عبداللّه بَجَلى، رفاعة بن شدّاد، عبداللّه بن زبير، ابن ابي ليلى، مغيرة بن شعبه، نعمان بن بشير، امّ عطيّه انصاري و امّ العلاء انصاري نقل حديث كرده است.جرير بن حازم، حمّاد بن سلمه، زكريا بن ابي زائده، سفيان ثورى، سفيان بن عيينه، اعمش، شعبة بن حجّاج، شهر بن حَوْشَب و ديگران از او نقل حديث كرده اند.شمار احاديث وي كه به گفته احمد بن حنبل، فردي كم روايت بوده است، به ادّعاي ابن مديني به دويست مورد مي رسد كه در صحاح شش گانه اهل سنّت و نيز در تهذيب واستبصار و منابع ديگرشيعه نقل شده است. (3) .او در ذي الحجّه سال 136 ه.ق. و در حالي كه بيش از صد سال از عمرش مي گذشت، در كوفه درگذشت. (4) .منابع ديگر
الجرح والتعديل 2/ ق 2/ 360؛ الكافي 1/ 454؛ كتاب الثقات 5/ 116؛ رجال صحيح البخاري 2/ 477؛ رجال صحيح مسلم 1/ 439؛ الانساب 5/ 132؛ الكامل في التاريخ 5/ 463؛ اللباب في تهذيب الانساب 3/ 130؛ تهذيب الاسماء واللغات ج 1/ ق 1/ 309؛ تهذيب الكمال 18/ 370؛ سير اعلام النبلاء 5/ 438؛ تذكرة الحفّاظ 1/ 135؛ تاريخ الاسلام 8/ 475؛ ميزان الاعتدال 2/ 660؛ تهذيب التهذيب 6/ 411؛ تقريب التهذيب 1/ 521؛ جامع الرواة 1/ 521؛ تنقيح المقال 2/ 231؛ معجم رجال الحديث 11/ 28؛ قاموس الرجال 6/ 188 (چاپ قديم)؛ مستدركات علم رجال الحديث 5/ 145 و 146.1. تاريخ الثقات 311 و وفيات الاعيان 3/ 165.2. بحار الانوار 44/ 370.3. در حديث مذكور در استبصار (4/ 191) و نيز تهذيب (9/ 367) عبدالملك بن عمرو ثبت شده است، علاوه بر آن كه بي واسطه از حضرت على (ع)نقل روايت مي كند كه اين امر با توجّه به تاريخ ولادت وى، بعيد به نظر مي رسد و - احتمالاً - اگر راوى، همين فرد در دست ترجمه باشد، بايد اين حديث را از اين بابت، مرسل شمرد.نيز در باب مولد اميرالمؤمنين (ع)از اصول كافي (1/ 454) روايتي از عبدالملك بن عمرو از اَسيد بن صفوان نقل شده است كه احتمالاً فرد مورد ترجمه باشد، به ويژه كه واسطه ميان وي و آن حضرت، اَسيد بن صفوان است كه نام اش را پيش تر در ميان افرادي كه عبدالملك از آن ها روايت كرده است، آورده ايم (و نك: بحار الأنوار 41/ 44؛ 42/ 303؛ 44/ 370 و عيون اخبار الرضا 1/ 50).4. الطبقات الكبري 6/ 316؛ كتاب التاريخ الكبير 5/ 426؛ كتاب الثقات 5/ 117.