معاوية بن صالح بن حُدَير.
249معاوية بن صالح بن حُدَير.
(حدود 80 - 158 ه . ق).
كنيه: ابو عمرو، ابوعبدالرحمن.
نسب: حَضْرَمي.
لقب: حِمْصي اندلسى، شامى، قاضي اندلس.
طبقه: هفتم.
معاويه يكي از فقهاي حافظ حديث از قبيله بزرگ و يمني تبار (بني حَضْرمَوت) است كه شماري از آنان در تاريخ نا معلومي به شام و اطراف آن آمدند. او در حدود سال 80 ه . ق . در زمان سلطنت عبدالملك بن مروان در شهر (حِمْص) زاده شد. (1) .
حدود 45 سال بعد، هم زمان با متزلزل شدن پايه هاي سلطنت اُمويان؛ يعني در سال 125 ه . ق . او و شماري از مروانيان از حمص به اندلس فرار كردند . در آن جا به دستور عبدالرحمن بن معاويه، حاكم اندلس، در سال 142 ه . ق . به قضاوت رسيد (2) . در اواخر عمرش به منظور زيارت خانه خدا حمص را ترك كرد و در مراسم حج حضور يافت. (3) در حال انجام مناسك، شماري از محدثان عراق، مصر، و مدينه از وي حديث نوشتند. در همين سفر بود كه از مدينه و مصر گذر كرد و با ارباب علم و حديث آن دو سرزمين ملاقات نمود.
از آن جا كه شيخ طوسي وي را در شمار اصحاب امام صادق (ع)آورده است، معلوم مي شود كه او پيش از اين تاريخ و احتمالاً در همان سال هجرت به اندلس (125 ه . ق) از مدينه گذر كرده و آن حضرت را ديده است. به هر حال، اگر سفرِ معاوية بن صالح به مكّه و مدينه در سال 158 ه . ق . اوّلين و آخرين سفر وي به حجاز باشد، آن چه گفته شد تنها دليل قانع كننده براي قراردادن او در شمار اصحاب امام صادق (ع)است.
طبقه و منزلت روايي معاويه .
او كه از طبقه هفتم راويان و حفّاظ حديث به شمار مي رود، از كساني چون: اسحق بن عبدالله، يحيي بن سعيد انصارى، مكحول شامى، مسلم بن عامر، ابو عثمان صاحب جُبير، و عبدالله بن ابي قيس روايت كرده است و كساني چون: سفيان ثورى، ليث بن سعد، مَعْن بن عيسى، زيد بن حُباب، عبدالرحمن بن مهدى، حمّاد بن خالد و ابو صالح كاتب ليث از او روايت كرده اند.
ابو صالح كاتب ليث و ديگران، كتاب هايي از احاديث او گردآورده بودند كه اثري از آن ها نمانده است.
رجاليون اهل سنّت در باره منزلت روايي او سه نظريه داده اند: شمار زيادي از آنان وي را توثيق و تصديق كرده اند كه عبدالرحمن بن مهدى، احمد بن حنبل، ترمذى، ابن سعد، عجلى، ابو زرعه، نسائى، ابن حبان، ذهبي و ابن حجر از آن جمله اند. شماري ديگر چون: يحيي بن معين، ابن عدي و ابو حاتم از او به عنوان (صالح الحديث) ياد كرده اند.
دسته سوم كه يحيي بن سعيد، ابو اسحاق فزاري و موسي بن سلمه در شمار آنان قرار دارند او را ضعيف و غير قابل روايت دانسته اند.
به هر حال، روايات او به غير از صحيح بخارى، در ديگر صحاح اهل سنّت و نيز در كتاب القراءة خلف الامام و الادب المفرد بخاري آمده است، امّا در منابع روايي شيعه چيزي از او نقل نشده و تنها در كتاب رجال شيخ طوسي و بدون جرح و تعديل، نام او در فهرست اصحاب و راويان امام صادق (ع)به چشم مي خورد.
معاويه بن صالح به اسناد خود از پيامبر(ص) نقل مي كند كه فرمود: (از هوش مندي و چالاكي مؤمن بهراسيد كه او با نور خدا مي نگرد.) (4) .و ي پس از بازگشت از سفر حج، در سال 158 ه . ق . درگذشت. (5) .
منابع ديگر
الطبقات الكبري 7/ 521؛ التاريخ الصغير 2/ 161؛ كتاب التاريخ الكبير 7/ 335؛ الجامع الصحيح ترمذي 5/ 32؛ الجرح والتعديل 4/ ق 1/ 382؛ رجال صحيح مسلم 2/ 229؛ رجال طوسي 310؛ الكامل في التاريخ 280/ 5 - 294؛ طبقات علماء الحديث 1/ 273؛ تذكرة الحفّاظ 1/ 176؛ ميزان الاعتدال 4/ 135؛ تقريب التهذيب 2/ 259؛ تهذيب التهذيب 10/ 209؛ منهج المقال 336؛ جامع الرواة 2/ 238؛ تنقيح المقال 3/ 224؛ مجمع رجال الحديث 18/ 207.
1. سير اعلام النبلاء 7/ 159 و 160.
2. سير اعلام النبلاء 8/ 246.
3. سال حج او را 154، 155 و 157 ه . ق . نيز نوشته اند. (نك: تهذيب الكمال 28/ 191و كتاب الثقات 7/ 470).
4. الكامل في ضعفاء الرجال 6/ 406.
5. كتاب الثقات 7/ 470؛ تاريخ الاسلام 9/ 623 تهذيب الكمال 28/ 194.