جَرير بن حازم بن زيد.
47جَرير بن حازم بن زيد.(85 - 170ه.ق).كنيه: ابونضر.نسب :اَزْدى، عَتَكى، جهضمي.لقب: بصري.طبقه: ششم. وي از بزرگان بصره و از طايفه اَزْد است و از مُعمّرين به شمار مي رود. فرزندش وهب و عمويش جرير در زمره رجال حديث قرار دارند.و ي ناقل برخي وجوه قرائت قرآن از ابن كثير و حميد بن قيس است و فرزندش وهب، حجاج بن محمد و علي بن نضر راويان قرائت او هستند.عموم رجاليون اهل سنت، مانند: شُعبه، ابوحاتم، ابن عدى، ابن مَعين، عجلى، ابن سعد و نسائي او را توثيق كرده اند.ابوحاتم ضمن صدوق خواندن وى، اشاره به اختلال حواس جرير در اواخر عمر مي كند و مي گويد: در اين زمان فرزندان او - كه خود از اصحاب حديث بودند - وي را از نقل حديث منع مي كردند. به همين جهت در آن مقطع، كسي از او حديثي نشنيد.حماد بن سلمه كه خود از بزرگان رجال و حديث است، كسي را مانند جرير گرامي نمي داشت.ابن عدي ضمن اشاره به مشايخ بزرگ وى، چون ايوب سختياني (سجستانى) و ليث بن سعد، او را توثيق مي كند، ليكن همانند ابن معين، روايات وي از قتاده را قابل قبول نمي داند. ابن حبّان ضمن توثيق وى، تكيه زياد او بر حافظه اش را تنها منشأ بروز لغزش ها و خطاهايي در روايات اش مي داند. شعبه، او و هاشم دستوائي را حافظ ترين راويان معرفي مي كند. ذهبي ضمن اين كه او را حافظي ثقه معرفي مي كند، خطاهاي او را به جهت وسعت روايات اش قابل چشم پوشي مي داند.احاديث وي در تمام جوامع روايي اهل سنت مانند: صحيح بخاري و مُسلم و نيز در برخي جوامع روايي شيعه، مانند عيون اخبار الرضا(ع) ذكر شده است.و ي كه از طبقه ششم راويان بصري است، از كساني چون: ايوب سختيانى، ليث بن سعد، ابو مسروق ابراهيم بن يزيد مصرى، اسماء بنت عبيد ضبعى، عمويش جرير بن زيد، حسن بصرى، سليمان اعمش، شعبة بن حجاج و نعمان بن راشد جزري روايت كرده است.و كساني چون: ابن عون، حماد بن زيد، سفيان ثورى، سفيان بن عيينه، يحيي بن ايوب، عبدالله بن مبارك، عبدالله بن وهب، وكيع بن جراح، يحيي بن سعيد قطان و يحيي بن آدم از او روايت كرده اند.جرير سرانجام در سال 170ه.ق. كه 85 ساله بود، درگذشت (1) .منابع ديگر
الطبقات الكبري 7/ 258؛ طبقات خليفه 223؛ كتاب التاريخ الكبير 2/ 213؛ الجرح والتعديل 1/ ق 1/ 504؛ تهذيب الكمال 4/ 524؛ سير اعلام النبلاء 7/ 98؛ ميزان الاعتدال 1/ 392؛ العبر في خبر من غبر 1/ 258؛ تهذيب التهذيب 2/ 69؛ تقريب التهذيب 1/ 127؛ لسان الميزان 7/ 189؛ شذرات الذهب 1/ ج 1/ 270؛ الكامل في ضعفاء الرجال 2/ 124؛ غاية النهاية في طبقات القراء 1/ 190؛ طبقات الحفاظ 85؛ اعيان الشيعه 4/ 76؛ معجم رجال الحديث 4/ 40.1. تاريخ خليفه 366؛ كتاب الثقات 6/ 145و تذكرة الحفّاظ 1/ 199 .