اسحاق بن راهويه (ابراهيم) بن مَخْلَد. - راویان مشترک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

راویان مشترک - نسخه متنی

حسین عزیزی، پرویز رستگار، یوسف بیات

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اسحاق بن راهويه (ابراهيم) بن مَخْلَد.

17اسحاق بن راهويه (ابراهيم) بن مَخْلَد.

(161 - 238 ه.ق).

كنيه: ابو راهويه، ابويعقوب، ابومحمد.

نسب: حنظلي.

لقب: مروزي.

طبقه: دهم.

او را به جهت انتساب اش به حنظله (يكي از نوادگان تميم) حنظلي و به جهت تولد پدرش در بين راه، ابن راهويه خوانده اند. پدرش از اين انتساب ناخشنود بود، ولي اسحاق نسبت به آن واكنش خاصي نشان نمي داد.و ي در سال 161ه.ق. متولد شد. بنا به روايت فرزندش علي بن اسحاق، پدر او با دو گوش سوراخ به دنيا آمد، اهل اطلاع اين امر را دال بر فضل و كمال آن فرزند يا شرارت و قساوت او دانستند.

او داراي حافظه اي بسيار قوي بود، به طوري كه هيچ حديثي را به جز از حفظ، روايت نمي كرد. او بسيار با ورع، پرهيزكار و زاهد بود، در طول عمر خود براي كسب علم سفرهاي چندي كرد و در نهايت با اقامت در نيشابور، شاگردان زيادي تربيت نمود. ابن نديم براي اسحاق سه اثر مهم نام برده است: كتاب السنن في الفقه، كتاب المسند و كتاب التفسير.

اگر چه در زمينه فعاليت هاي سياسىِ اسحاق، نقل صريحي نمي توان يافت، ليكن عدم تعلق او به دستگاه خلافت عبّاسي و قرار گرفتنش در رأس راويان حديث معروف سلسلة الذهب، به نوعي نشانه ناخرسندي وي از حكومت وقت است. مسلماً استقبال از امام هشتمِ شيعيان در بدو ورود به نيشابور و در زمان خلافت مأمون، در عصري كه فعاليّت هاي سركوب گرانه عليه شيعه و ائمه اهل بيت (ع)به اوج خود رسيده بود، حاكي از محبت و دل بستگي او به اهل بيت (ع)است.

اسحاق و دانشمندان مسلمان.

به جهت جلالت و عظمت اسحاق نزد اصحاب تراجم و رجال، اكثر آنان علاوه بر توثيق و تعديل وى، سعي در بيان زواياي علمي و درجات فضل وي كرده اند.

خطيب بغدادي مي نويسد: اسحاق از بزرگان دين و از پيشوايان مسلمانان است كه علم حديث و فقه را يك جا دارا بود و صداقت و پارسايي را با قوت و نيرومندي حافظه جمع كرده بود (1) .

احمدبن حنبل وي را برترين دانشمندان خراسان، بلكه عراق مي شناسد و او را فردي بسيار با هوش و فقيهي تيزبين و امامي از ائمه مسلمين معرفي مي كند و روايات وي را در مقام تعارض بر روايات ديگران ترجيح مي دهد (2) .

ابن حبان مي نويسد: اسحاق از سرآمدان فقه و معارف و ضبط و فهم احاديث در روزگار خود بود. او از كساني است كه كتاب هاي متعددي تدوين كرده و داراي اجتهادهايي از كتاب و سنت است.

طبقه و منزلت روايي اسحاق.

خطيب از نسائي نقل مي كند كه اسحاق، ثقه و اَمين است. ابن حجر از او به عنوان ثقه، حافظ و مجتهد در احكام ياد كرده و تصريح مي كند كه وى، معاصر و قرين احمد بن حنبل است. و روايات اش در صحيح بخارى، صحيح مسلم و غير آن ها آمده است. از آن جا كه احمدبن حنبل در طبقه دهم روات قرار دارد، مي توان گفت كه اسحاق نيز از اين طبقه است.

شيخ طوسى، بدون جرح و تعديل، او را از اصحاب امام رضا(ع) شمرده است. اسحاق، استاد محمدبن اسماعيل بخاري است و بخاري به توصيه او كتاب صحيح خود را تدوين كرد (3) .

اسحاق از كساني چون: امام رضا (ع) جريربن عبدالحميد رازى، اسماعيل بن عليّه، سفيان بن عيينه، وكيع بن جراح، ابو اسامه، يحيي بن آدم، بقية بن وليد، عبدالرزاق بن همام، نضربن شميل، عبدالعزيز دراوردى، عيسي بن يونس و ابوبكر بن عياش روايت مي كند.

از وى، محمدبن اسماعيل بخارى، اسحاق بن منصور كوسج، مسلم بن حجاج نيشابورى، محمدبن نصر مروزى، ابو عيسي ترمذى، احمدبن سلمه، احمدبن حنبل و ديگران روايت مي كنند. مسلم در صحيح خود، اسحاق را از راويان حديث غدير ذكر كرده و علامه اميني وي را در شمار راويان حديث غدير آورده است (4) .

اسحاق از امام رضا(ع) روايت مي كند كه ايشان هنگام عبور از نيشابور چنين فرمودند: از پدرم موسي بن جعفري شنيدم و او از پدرش جعفربن محمدي و او از پدرش محمدبن عليي و او از پدرش علي بن حسيني و او از پدرش حسين بن عليي و او از پدرش اميرمؤمنان (ع)و او از پيامبر(ص) و پيامبر از خداوند كه فرمود: (كلمه لا اِلهَ اِلاَّ اللَّه؛ پناه گاه و دژِ من است. هر كه در آن داخل شد از عذابم بياسود. چون كاروان كمي جلوتر رفت ما را فرا خواند و فرمود: با شروطش و من از شروط آن هستم (5) .

خطيب از ابو داوود نقل مي كند كه حال اسحاق پنج ماه پيش از مرگش دگرگون شد و او احاديثي را كه در اين ايام از وي شنيده بود طرد كرد (6) .

ذهبي ضمن نقل اين مطلب سعي در توجيه آن نموده و گفته است: خطاهايي كه در برخي احاديث منقول از اسحاق ديده مي شود ناشي از خطاي راويان اسحاق است يا اين كه وي چون از حفظ روايت مي نمود، به ندرت اشتباه مي كرد (7) .

اسحاق سرانجام با خشوعي سرشار و خضوعي كه شايسته چنين عالمي است به سال 238ه.ق. در نيشابور درگذشت (8) و در همان جا دفن شد و قبرش مدت ها زيارتگاه علاقه مندان بود.

منابع ديگر

العلل ومعرفة الرجال 1/ (513)؛ الجرح والتعديل 1/ ق 1/ 209؛ فهرست ابن نديم 286؛ رجال صحيح البخاري 1/ 72؛ حلية الاولياء 9/ 102 و 234؛ رجال طوسي 367؛ موضح اوهام الجمع والتفريق 1/ 428؛ المنتظم 15/ 266؛ الكامل في التاريخ 7/ 70؛ وفيات الاعيان 1/ 80؛ تهذيب الكمال 2/ 373 - 390؛ تذكرة الحفاظ 2/ 433؛ تاريخ الاسلام 17/ 80؛ سير اعلام النبلاء 3/ 132و 5/ 176و 6/ 236؛ العبر في خبر من غبر 1/ 334؛ دول الاسلام 1/ 145؛ الوافي بالوفيات 1/ 199و 8/ 386؛ طبقات الشافعية الكبري 2/ 83 - 89؛ البداية والنهاية 10/ 317؛ تهذيب التهذيب 1/ 190؛ تقريب التهذيب 1/ 54؛ لسان الميزان 7/ 174؛ النجوم الزاهرة 2/ 293؛ طبقات المفسرين (داوودى) 1/ 103؛ طبقات الحفاظ191؛ شذرات الذهب 1/ ج 1/ 89؛ تهذيب تاريخ دمشق 2/ 412؛ الاعلام 1/ 284؛ معجم المؤلفين 2/ 288؛ معجم رجال الحديث 3/ 46؛ قاموس الرجال 1/ 731 و 749 (چاپ جديد)؛ مسند الرضا 2/ 519؛ معجم المفسرين 85.

1. تاريخ بغداد 348/ 6 - 352.

2. تاريخ بغداد 348/ 6 - 352.

3. تاريخ التراث العربي 208/ 1.

4. الغدير 72/ 1.

5. عيون الاخبار 135/ 2؛ امالي صدوق 195 و معاني الاخبار 370.

6. تاريخ بغداد 354/ 6.

7. ميزان الاعتدال 182/ 1.

8. كتاب التاريخ الكبير 1/ 379؛ كتاب الثقات 8/ 116 و تاريخ بغداد 6/ 355 .

/ 160