عوّام بن حَوْشَب بن يزيد.
215عوّام بن حَوْشَب بن يزيد.( - 148 ه . ق).كنيه: ابو عيسي.نسب: رَبَعى (1) ، شَيْباني.لقب: واسطي.طبقه: ششم. بني شيبان يكي از قبايل عرب عدناني است و از ميان آنان محدثان و فقيهان بزرگي برخاسته اند. يكي از محدّثانِ جوامع روايي شيعه وسنّي كه به اين قبيله منسوب است و در واسط زاده شد (عَوّام) است.او نواده يزيد بن رُوَيم است كه به دست امام علي بن ابي طالب (ع)اسلام آورد سپس رئيس شرطه آن حضرت شد. يزيد يكي از ياران برجسته امام علي (ع)در جنگ با شورشيان نهروان بود. او از آن حضرت نقل مي كند كه فرمود: (امروز چهار هزار تن از خوارج از جمله (ذوالثُديّه) كشته خواهند شد. (2) .عجلي مي نويسد: عوّام مرد صالحي است، ولي پدرش رئيس شرطه و مرد بدي بود وبرادرش (خَراش) رئيس شرطه يوسف بن عمرو (فرمان دار كوفه و بصره در خلافت هشام بن عبد الملك.) بوده است (3) ابن حجر به نقل از عجلي تصريح مي كند كه پدرش حوشب رئيس شرطه حجاج بن يوسف بوده است.در برخي منابع از او با عنوان (اخو يوسف) تعبير شده است، و براي وي برادران ديگري به نام هاى: رخراش، ثُمامه، مَزْيَدَه، مالك و طَهب نيز ذكر كرده اند. از ميان آنان، طَهب در جوامع رجالي شيعه توثيق شده و همو راوي كتاب روايي عوّام از امام صادق (ع)است. (4) البته در كتب رجالي اهل سنّت در باره برادرانِ عوّام، حتّي (طَلاب) كه از او كوچك تر بوده است چيزي غير از ذكر نام آن ها، به چشم نمي خورد.او از آمران به معروف و ناهيان از منكر خوانده شده است و شايد همين روحيّه بود كه او را به ياري ياران ابراهيم بن عبد الله بن حسن بن حسن بن علي ي - مقتول 145 ه . ق . - در قيام بر ضد خلافتِ منصور دوانيقى، واداشت و از اين روي مورد خشم و پيگرد كارگزاران حكومتِ وقت قرار گرفت و سرانجام پس از دو سال اِختفا اَمان يافت. (5) .اين جريان را مامقانى، علاوه بر ظهور كلام نجاشى، دليل بر امامي بودن وي گرفته است، امّا شوشتري تصريح مي كند كه شيعيان اماميّه با چنين قيام هايي موافق نبوده اند، و ياران ابراهيم بن عبداللّه از عامّه و زيدي ها بوده اند.جالب است كه طبري در كتاب خود، نام او و برادرزاده اش شهاب بن خراش را در ميان كساني آورده است كه امام علي (ع)را سبّ و بدگويي مي كرده اند. (6) .طبقه و منزلت روايي عوّام .
او از طبقه ششم راويان حديث است. غالب رجاليون اهل سنت او را توثيق و تأييد كرده اند، ولي از رجاليون شيعه، تنها ابن داوود نام او را در ميان راويان معتبر آورده است.نجاشي به كتاب روايي او كه احاديث امام صادق (ع)را در آن نقل و برادرش طَهب آن را روايت كرده است، اشاره مي كند و سخني در جرح وتعديل وي ندارد. شايان ذكر است كه اكنون اين كتاب در دست نيست.عجلي پس از اشاره به صلاح و اعتبار او، مي نويسد: حدود دويست روايت از وي نقل شده است.شماري از رواياتي كه عجلي بدان ها اشاره كرده در صحاح سته نقل شده است.او از كساني چون امام صادق (ع) ابو اسحاق سبيعى، سعيد بن جُمْهان، ابراهيم بن عبدالرحمن سكسكى، سلمة بن كهيل، ازهر بن راشد روايت كرده است و فرزندش سلمه، عبدالله و شهاب فرزندان برادرش خراش، شعبة بن حجّاج، سفيان بن حبيب، برادرش طهب، حفص بن عمر رازي و ديگران از او روايت كرده اند. (7) .ابن ابي الحديد به طريق او از پيامبر(ص) نقل مي كند كه فرمود: (هر كس با عمار دشمني كند خدا با او دشمن است و هر كس او را به خشم آورد خداوند بر او خشم مي گيرد.) (8) .عوّام به سال 148 ه . ق . در عصر خلافت ابو جعفر منصور دوانيقي و هم زمان با وفات امام صادق (ع)بدرود حيات گفت. (9) .منابع ديگر
الطبقات الكبري 7/ 311؛ كتاب التاريخ الكبير 7/ 67؛ التاريخ الصغير 2/ 44؛ المعارف 448؛ الجرح والتعديل 3/ ق 2/ 22؛ كتاب الثقات 7/ 298؛ رجال ابن داوود 265؛ سير اعلام النبلاء 6/ 354؛ تهذيب التهذيب 8/ 163؛ تقريب التهذيب 2/ 89؛ شذرات الذهب 1/ ج 1/ 224؛ جامع الرواة 1/ 647؛ تنقيح المقال 2/ 354؛ معجم رجال الحديث 9/ 162 و 13/ 166؛ قاموس الرجال 7/ 244 (چاپ قديم)؛ مستدركات علم رجال الحديث 6/ 139.1. ربعى، به فتح با يا سكون آن، منسوب به (ربيعة الأزد) است (الانساب 3/ 43).2. شرح نهج البلاغه 2/ 276 و تاريخ الاسلام 9/ 246.3. تاريخ الثقات 377.4. رجال نجاشي / ش 547 و 824.5. مقاتل الطالبيّين 239.6. نك: المسترشد 208.7. نك: رجال صحيح بخاري 2/ 597؛ رجال صحيح مسلم 2/ 124؛ تهذيب الكمال 22/ 428 و بحار الانوار 33/ 352، 41/ 340.8. شرح نهج البلاغه 3/ 52.9. الطبقات الكبري 7/ 311؛ كتاب التاريخ الكبير 7/ 67 و المعارف 448 .