ثابت بن قيس بن شَمّاس.
41ثابت بن قيس بن شَمّاس.( - 12 ه.ق).كنيه: ابومحمد، ابوعبدالرحمن.نسب: خزرجي.لقب: مدنى، خطيب رسول اللهْ ، خطيب انصار.طبقه: صحابي.ثابت بن قيس، نام چهار شخصيت بزرگِ سده نخست اسلام است. يكي از آن ها ثابت بن قيس بن خطيم انصاري خزرجي است كه در زمان پيامبر(ص) غزوه احد و غزوات پس از آن را در محضر پيامبر درك كرد و در عصر خلافت امام على (ع)نيز در همه جنگ ها با آن حضرت بود و در زمان معاويه درگذشت. از اين صحابي جليل القدر روايتي نرسيده و نام او تنها در منابع رجالي عامّه آمده است.و ديگري ثابت بن قيس بن مُنَقَّع نخعى (1) است. او از طبقه سوم راويان كوفي و از جمله كساني است كه به امر عثمان بن عفان از كوفه به شام تبعيد شدند. از اين راوي بزرگوار نيز در منابع شيعي نامي به ميان نيامده است.ثابت بن قيس انصاري زَرَقي سوّمين شخصيتي است كه از طبقه سوم راويان جوامع روايي عامه است و نامش در كتاب هاي شيعه به چشم نمي خورد. و بالأخره ثابت بن قيس بن شَمّاس انصاري خزرجي چهارمين فرد از رجال اين سده و از راويان مشترك فريقين است. همه اسناد تاريخي عامه و نيز شيخ طوسى، علامه حلّي و شهيد ثاني نوشته اند كه او (به سال 11يا 12 ه.ق) در نبرد با اصحاب مسيلمه كذّاب (يا واقعه يمامه) به قتل رسيد.در اين ميان، تنها يعقوبي او را نخستين كس از انصار مي داند كه در جريان بيعت با امام على (ع)در باره منزلت اميرمؤمنان سخن گفت و او را از آغاز سزاوار خلافت خواند، ليكن از آن جا كه ثابت بن قيس بن شمّاس و ثابت بن قيس بن خطيم هر دو، خزرجي و از اَنصار و از شخصيت هاي بنام آنان هستند، بعيد نيست كه يعقوبي اولي را با دوّمي از جهت جدّ خلط كرده و منقبتِ يكي از با وفاترين ياران اميرمؤمنان (ع)يعني ثابت بن قيس بن خطيم را به ابن شمّاس نسبت داده است.از اين روى، هر چند ابن شمّاس از صحابه بزرگ پيامبر(ص) و مورد نظر دانشمندان سني و شيعي است، ليكن نشانه اي دالّ بر رابطه او با غيرپيامبر از اهل بيت (ع)در دست نيست، جز آن چه ابن شهر آشوب از تفسير امام عسكرى (ع)نقل مي كند كه: ثابت بن قيس بن شمّاس روزي على (ع)را ديد كه به چاهي رفته و كساني او را سنگ مي زنند. وي نيز (به حمايت آن حضرت) به چاه رفت و دشمنان هم بر آزارشان افزودند تا هر دو را به قتل برسانند، ليكن با معجزه آن جناب نجات يافتند.برخي ثابت را مولا و آزاد شده پيامبر(ص) دانسته و نوشته اند كه: وي پسراني به نام هاي محمد، عبدالله و يحيي داشت كه در واقعه حرَّه به قتل رسيدند و دو پسر به نام اسماعيل و قيس داشت كه از وي روايت كرده اند. او صداي بلندي داشت و همزمان به عنوان سخن گوي پيامبر(ص) و انصار شناخته مي شد، از اين روي او را خطيب رسول اللّه و خطيب اَنصار ياد كرده اند.پس از آن كه آيه: (يا اَيُّهَا الَّذين آمَنُوا لاتَرْفَعُوا اَصْواتَكُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِىِ ّ) (2) نازل شد و مؤمنان را به خود داري از بلند كردن صدا نزد پيامبر، دستور داد، او همواره بر صداي بلندش نگران و نسبت به حبط اعمال اش ناخرسند بود تا آن كه نبي گرامي اسلام وي را به شهادت و بهشت بشارت داد.او غزوه احد و پس از آن همه مشاهد پيامبر(ص) از جمله بيعت رضوان و حجة الوداع را درك كرد.طبقه و منزلت روايي ثابت.
از مطالب گذشته معلوم گرديد كه وي از بزرگان اصحاب و از ياران خاص پيامبر(ص) بوده است. علامه حلي و ابن داوود از او در قسمِ اوّل كتاب خود ياد كرده اند. مامقاني با استناد به بشارت پيامبر(ص) و آن چه در تفسير امام عسكرى (ع)آمده است، وي را عادل و بلكه اهل بهشت مي داند، ليكن محقّق شوشتري اعتبار مطالب فوق را رد مي كند. آية الله خوئي مي نويسد: ظاهراً علاّمه حلّي براساس اصالة العداله نام ثابت را در قسم اوّل كتاب خود آورده است و شگفت آور آن كه ابن داوود نام وي را در ميان ضُعفا نيز ذكر كرده است.روايات او در جوامع حديثي اهل سنت مانند صحيح بخارى، سنن ترمذي و سنن نسائي آمده است. او تنها از پيامبر(ص) روايت كرده است و كساني چون: سه فرزندنش محمد، قيس و اسماعيل و نيز انس بن مالك و عبدالرحمن بن ابي ليلي از وي روايت كرده اند.و ي در سال 12ه.ق. وهنگام خلافت ابوبكر، در نبرد يمامه به شهادت رسيد (3) .منابع ديگر
المغازي 520، 979 و 1095؛ تاريخ خليفة بن خيّاط102 و 107؛ الجرح والتعديل 1/ ق 1/ 456؛ الاستيعاب 1/ 200؛ الطبقات الكبري 1/ 294 و 8/ 360؛ كتاب الثقات 3/ 43؛ رجال طوسي 11؛ اسد الغابة 1/ 229؛ رجال ابن داوود 60 و 234؛ خلاصة الاقوال 29؛ تهذيب الكمال 4/ 368؛ سير اعلام النبلاء 1/ 308؛ تاريخ الاسلام 1/ 676؛ البداية والنهاية 5/ 342؛ تاريخ يعقوبي 2/ 76؛ تاريخ طبري 4/ 323 و 5/ 501؛ مناقب آل ابي طالب 2/ 336؛ مجمع الزوائد 9/ 321؛ الاصابة 1/ 203؛ تهذيب التهذيب 2/ 12؛ تقريب التهذيب 1/ 116؛ تنقيح المقال 1/ 193؛ اعيان الشيعة 4/ 16؛ معجم رجال الحديث 3/ 397؛ شرح نهج البلاغه 6/ 24؛ موسوعة رجال الكتب التسعة 1/ 216؛ المعجم الموحد 1/ 165؛ قاموس الرجال 2/ 466 (چاپ جديد).1. ابن اثير در الكامل 144/ 3 از او با عنوان (همدانى) نام برده است.2. حجرات، آيه 2.3. كتاب التاريخ الكبير 2/ 167؛ العبر 1/ 12و الوافي بالوفيات 10/ 454 .