عبيداللّه بن وليد بن عبدالرحمن. - راویان مشترک نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

راویان مشترک - نسخه متنی

حسین عزیزی، پرویز رستگار، یوسف بیات

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عبيداللّه بن وليد بن عبدالرحمن.

191عبيداللّه بن وليد بن عبدالرحمن.

( - پس از 141 ه . ق).

كنيه: ابواسماعيل، ابوسعيد.

نسب: عِجلى، وَصّافى (1) .

لقب: كوفي.

طبقه: ششم.

وي از راويان انگشت شماري است كه از مواليان به شمار نمي رود و عرب نژاد است و چون از فرزندان وَصّاف بن عامر و نيز از وابستگان (بني عِجل) است به (وصّافى) و (عِجلى) شهرت يافته است.

او اهل كوفه بود و پسري به نام سعيد داشت كه در شمار راويان او بود و نيز برادري به نام عبداللّه داشت كه از راويان و صحابيان امام باقر (ع)و امام صادق (ع)بود.

نجاشي او را داراي كتاب دانسته و با اين وجود و بنا به تصريح شوشترى، شيخ طوسي از ذكر او در كتاب فهرست خويش غفلت كرده است.

طبقه و منزلت روايي عبيداللّه .

بسياري از رجاليون اهل سنّت، مانند: ابن حجر، احمد بن حنبل، ابو حاتم، ابن معين، ابو زرعه، عمر بن على، نسائي و عقيلي او را كه از راويان طبقه ششم است، تضعيف كرده و البتّه بيش تر به محتواي روايات او نظر داشته اند.

نجاشي او را توثيق كرده است و علامه حلّي و نيز ابن داوود وي را در قسم اول كتاب خويش آورده، بدين ترتيب اعتماد خود را نسبت به او ابراز كرده اند.

برقي وي را در شمار صحابيان امام باقر (ع)و امام صادق (ع)نام برده و شيخ طوسي تنها به ذكر او در شمار اصحاب امام صادق (ع)بسنده كرده است. (2) .و ي از امام باقر (ع) امام صادق (ع) طاووس بن كَيْسان، عبدالله بن حسن بن حسن (ع)عطاء بن ابي رَباح، عطيّه عوفى، محارب بن دثار، محمّد بن سوقه و ديگران روايت كرده است و افرادي چون: فرزندش سعيد، سفيان ثورى، عيسي بن يونس، محمّد بن خالد، محمّد بن عيينه، هارون بن مغيره و وكيع بن جرّاح از او روايت كرده اند.

احاديث او را بخاري در الادب المفرد ترمذي و ابن ماجه در جوامع حديثي خود و نيز كليني در كافي نقل كرده است. (3) .و ي از امام باقر (ع)روايت كرده است كه فرمود: خداوند در ضمن مناجات هاي موسي با او فرمود: من بندگاني دارم كه بهشتم را بر آن ها مباح و آنان را در آن جا حاكم مي كنم.

موسي گفت: اينان كيانند كه با آنان چنين مي كنى فرمود: هر كه بنده با ايماني را شاد كند، از اينان است.

سپس امام باقر (ع)فرمود: بنده با ايماني در سرزمين فرمانرواي ستم گر مي زيست و چون آن ستم گر قصد او كرد، به سرزمين مشركان گريخت و به مردي مشرك پناه برد. مشرك وي را پذيرفت و مهرباني و مهمان نوازي كرد و چون مرگ مشرك دررسيد خداوند به او خطاب كرد: (به عزّت و جلالم سوگند، اگر در بهشتم جاي داشتي بي شك تو را در آن جاي مي دادم، امّا بهشت براي هر كس كه مشرك بميرد، حرام است. با اين همه اي آتش! به اين مشرك آزار نرسان.) و هر صبح و شام روزي او مي رسد. عبيداللّه پرسيد: يعني از بهشت! امام فرمود: از هر كجا كه خدا بخواهد. (4) .

به تاريخ درگذشت او تصريح نشده است، امّا ذهبي وي را در شمار درگذشتگان بين سال هاى 141 تا 150ه.ق. نام برده است. (5) .

منابع ديگر

كتاب التاريخ الكبير 5/ 402؛ رجال برقى 21 - 10؛ كتاب الضعفاء الكبير 3/ 128؛ الجرح و التعديل 2/ ق 2/ 336؛ كتاب المجروحين 2/ 63؛ الكامل في ضعفاء الرجال 4/ 322؛ رجال نجاشي 2/ 38؛ رجال طوسي 229؛ الانساب 5/ 606؛ اللباب في تهذيب الانساب 3/ 368؛ خلاصة الاقوال 113؛ رجال ابن داوود 219؛ ميزان الاعتدال 3/ 17؛ تهذيب التهذيب 7/ 55؛ تقريب التهذيب 1/ 540؛ منهج المقال 218؛ مجمع الرجال 4/ 127؛ جامع الرواة 1/ 530؛ تنقيح المقال 2/ 242؛ قاموس الرجال 6/ 233 (چاپ قديم).

1. برخي از رجاليون شيعي هم چون عهمه حلّى، بر خلاف اجماع رجاليون اهل سنّت، اين لقب را (وضافى) و برخي ديگر چون قهپائى، (رصافى) ثبت كرده اند و ابن داوود بدون آن كه نامي از علاّمه ببرد، سخن او را در اين زمينه نادرست دانسته است.

2. البتّه از تصريح برخي رجاليون سنّي و شيعى، هم چون مزّي و نجاشى، به روايت عبيداللّه از امام باقر(ع)، بر مي آيد كه وي از اصحاب آن حضرت نيز بوده كه احتمالاً شيخ طوسي از بردن نام او در شمار اصحاب امام باقر(ع) غفلت كرده باشد.

3. نك: تهذيب الكمال 19/ 174 و معجم رجال الحديث 11/ 87.

4. الكافي 2/ 188.

5. تاريخ الاسلام 9/ 216.

/ 160