اُسَيد بن حُضَيربن سَمّاك.
25اُسَيد بن حُضَيربن سَمّاك.( - 21ه.ق).كنيه: ابويحيى، ابوعتيك، ابوعيسى، ابوحضير، ابوعمرو، ابوعتيق.نسب: اشهلى،اوسي.لقب: انصارى، نقيب، كامل.طبقه: صحابي.اُسَيد از طايفه بني الاشهل (فرزندان عبد الاشهل) منسوب به قبيله بزرگ اوس در مدينه است. پدرش حضير - و به روايتي حصين - در جنگ هاي قبيله اي با خزرجيان يكه تاز ميدان و فرمانده آنان در (بعاث) (1) بود. او همانند پدرش مورد احترام مردم در عصر جاهلي بود و در ميان مسلمانان از عقلاي آنان به شمار مي رفت. وي از داشتن فرزند محروم بود. اسيد در زمان جاهليت - كه كمتر كسي در عرب خواندن و نوشتن مي دانست - كتابت را فرا گرفت. وي داراي چهره اي گشاده و اخلاقي نيكو و چون پدرش شناگر و تيراندازي ماهر بود و به سبب اين ويژگي ها او را (الكامل) مي ناميدند. اسيد، قرآن را با صداي خوش و زيبا تلاوت مي كرد. او مي گويد: در سه وقت حالتي پيدا مي كنم كه اگر هميشه آن حالت را داشته باشم بي ترديد اهل بهشتم. هنگام قرائت يا استماع قرآن، هنگام شنيدن سخنان پيامبر(ص) و هنگام ديدن جنازه. اسيد پس از پذيرش اسلام به دست مصعب بن عمير، در بيعت عقبه دوم شركت كرد و از نقباي دوازده گانه به شمار مي رفت.و ي هر چند در جنگ بدر حاضر نشد، پس از مراجعت پيامبر(ص) از تقصيرش عذرخواهي كرد و از آن پس در ديگر جنگ هاي آن حضرت حضور داشت و پس از پيامبر(ص) در فتح بيت المقدس نيز شركت كرد.او در جريان بيعت با ابوبكر نقش عظيمي ايفا كرد و سومين نفري بود كه با وي بيعت نمود. طبري مي نويسد: بشيربن سعد، نخستين انصارىِ خزرجي بود كه از سر حسادت به سعدبن عباده خزرجي با ابوبكر بيعت كرد. شماري از قبيله اوس از جمله اسيدبن حضير - پس از آگاهي از اين موضوع - گفتند: اگر خزرجيان حاكم شوند، براي هميشه مايه برتري آنان شده و شما را در آن سهمي نخواهد بود، برخيزيد با ابوبكر بيعت كنيد (2) .اسيد و اهل بيت (ع)
چنان كه گذشت، او يكي از اصحاب رسول خدا(ص) و به روايتي از نقبا و برگزيدگان آنان به شمار مي رود و پيامبر(ص) نيز او را ستوده است، ليكن پس از وفات آن حضرت با اهل بيت پيامبر(ص) رفتاري شايسته نداشت.و ي از كساني است كه با عمر براي گرفتن بيعت از اميرمؤمنان (ع)به در خانه فاطمه (س) هجوم آورد (3) . او با معاذ بن جبل پيمان بست كه - پس از پيامبر(ص) - از رسيدن خلافت به اميرمؤمنان (ع)جلوگيري كند (4) .شايد بتوان گفت اين حقايق به ضميمه برخي روايت ها در باره اين كه ابوبكر كسي را بر اسيد مقدم نمي داشت و اين كه عايشه در باره او گفت: سه تن از انصار كه همه از فرزندان عبد الاشهل هستند از همه برترند، نشانه هايي از بي مهرىِ اسيد نسبت به اهل بيت پيامبر(ص) است (5) .طبقه و منزلت روايي اُسَيد.
اصحاب تراجم و رجاليون شيعه در توثيق يا تضعيف او سخني نگفته اند، ليكن علامه حلي وي را در قسم اول كتاب خود ميان معتمدين آورده است.مامقاني مي گويد: بسياري از رجاليون بر علامه اشكال كرده اند، چون هيچ گونه مدحي در باره وي وارد نشده است. آية الله خوئي مي نويسد: شايد دليل علاّمه حلي همان روايت خصال است كه وي را در ميان نقباي دوازده گانه شمرده است، ليكن اين روايت از جهت سند قابل اعتماد نيست (6) .روايات اسيد در صحيح بخاري و مسلم آمده است. او از پيامبر(ص) روايت كرده است و راويانش عبارتند از: كعب بن مالك، ابوسعيد خدرى، انس بن مالك، عايشه و ديگران.اسيد روايت مي كند كه پيامبر(ص) خطاب به انصار فرمود: به زودي بعد از من گرفتار فتنه و پيشي گرفتن بعضي بر ديگري خواهيد شد. انصار گفتند: دستور چيست فرمود: شكيبا باشيد تا مرا كنار حوض ملاقات كنيد (7) .و ي تا پايان عمر در مدينه زيست و در زمان خلافت عمربن خطاب به سال 20 يا 21ه.ق. وفات يافت (8) و در قبرستان بقيع دفن شد.منابع ديگر
الطبقات الكبري 3/ 603؛ كتاب التاريخ الكبير 2/ 47؛ المستدرك 3/ 288؛ الجرح والتعديل 1/ ق 1/ 310؛ تاريخ الصحابة 30؛ كتاب الخصال 2/ 491؛ المؤتلف والمختلف 1/ 328و 554؛ حلية الاولياء 9/ 237؛ رجال طوسى 4؛ الاستيعاب 1/ 92؛ الانساب 1/ 172؛ مختصر تاريخ دمشق 4/ 397؛ خلاصة الاقوال 23؛ سير اعلام النبلاء 1/ 340؛ تهذيب التهذيب 1/ 347؛ تقريب التهذيب 1/ 78؛ تنقيح المقال 1/ 148؛ اعيان الشيعة 2/ 444 و 482؛ الغدير 7/ 142؛ قاموس الرجال 2/ 87 (چاپ قديم).1. بعاث: آخرين درگيري ميان اوس و خزرج بود كه شش سال قبل از هجرت پيامبر(ص) به وقوع پيوست (الطبقات الكبري 603/ 3).2. تاريخ طبري 221/ 2.3. شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد 50/ 2 و 11/ 6 و471.4. ارشاد القلوب 391.5. الاصابة 48/ 1 و تهذيب الكمال 246/ 3.6. معجم رجال الحديث 85/ 3؛ الغدير 108/ 11.7. اسد الغابة 92/ 1.8. الطبقات الكبري 3/ 606؛ كتاب الثقات 3/ 7و تهذيب الكمال 3/ 252 .