علي بن هاشم بن بريد.
205علي بن هاشم بن بريد.( - 181 ه . ق).كنيه: ابوالحسن.نسب: عائذى، عامرى، قرشى، زبيدي.لقب: كوفى، بَريدى، بزّاز، خزّاز، خرّاز.طبقه: هشتم. وي ساكن كوفه بود و از آن جا كه مولاي زني قرشي و خود از (بني عائذ) بود، به (عائذى) و (قرشى) مشهور شد. پدرش هاشم از راويان و خود از جمله راويان پدرش است.درباره ديگر لقب هايي كه براي او ذكر شده، از جمله: (بَزّاز)، (خَزّاز) و (خَرّاز) كه احتمالاً اشاره به پيشه وي دارد و در عين حال خالي از تصحيف هم نيست، چيزي نگفته اند.ابن حبّان، ابن عدي وجوزجاني او را شيعه غالي دانسته اند. ابن عدي علاوه بر او، پدرش را نيز چنين دانسته و فرزندش علي را از شيعيان بلند آوازه كوفه مي شمارد و مي گويد: علي رواياتي در فضايل امام علي (ع)نقل مي كرد كه ديگران از بيان آن ها پرهيز داشتند. شگفت آن كه مامقاني با اين همه، او را از جهت امامي مذهب بودن ناشناخته مي داند و مانند هميشه تنها از ذكر نام او در رجال شيخ طوسى، امامي مذهب بودن او را استظهار مي كند. (1) .و ي به بغداد رفت و در آن جا به نشر حديث پدرش و ديگر راويان پرداخت.طبقه و منزلت روايي علي .
رجاليون شيعي از پرداختن به زواياي شخصيّت روايي او، سكوت كرده اند، اما بسياري از رجاليون سنى، از جمله: ابن سعد، ابن معين، ابو زرعه، ابن عدى، ابن مديني و يعقوب بن شيبه وي را كه از راويان طبقه هشتم است، تصديق يا توثيق كرده اند.شيخ طوسي او را از اصحاب امام صادق (ع)خوانده است. او از: ابو حمزه ثُمالى، اعمش، عبيداللّه بن وليد وصّافى، پدرش هاشم، محمد بن عبدالرحمن بن ابي ليلي و ديگران روايت كرده است. و كساني چون: احمد بن حنبل، اسماعيل بن ابراهيم قَطيعى، حسين بن حسن اشقر، داوود بن رُشَيد و يحيي بن معين از او روايت كرده اند.احاديث وي در الادب المفردِ بخاري و نيز در صحاح شش گانه اهل سنّت - جز صحيح بخاري - و نيز در برخي از منابع روايي شيعه نقل شده است. (2) .و ي از ابو ثابت مولاي ابوذر روايت كرده است كه گفت: نزد امّ سلمه رفتم و ديدم كه علي (ع)را ياد مي كند و مي گريد و مي گويد: از رسول خدا(ص) شنيدم كه فرمود: (علي با حق و حق با علي است، اين دو هرگز از هم جدا نمي شوند تا در روز قيامت، كنار حوض كوثر، نزد من آيند.) (3) .و ي سرانجام در ماه رجب يا شعبان سال 181 ه . ق . در كوفه درگذشت. (4) .منابع ديگر
كتاب التاريخ الكبير 6/ 300؛ الجرح و التعديل 3/ ق 1/ 207؛ كتاب المجروحين 2/ 110؛ كتاب الثقات 7/ 213؛ 152 و 338؛ الكامل في ضعفاء الرجال 5/ 183؛ رجال صحيح مسلم 2/ 60؛ رجال طوسي 241؛ تاريخ بغداد 14/ 321؛ الانساب 4/ 119؛ اللباب في تهذيب الانساب 2/ 307؛ سير اعلام النبلاء 8/ 342؛ تاريخ الاسلام 12/ 309؛ تهذيب التهذيب 7/ 392؛ تقريب التهذيب 2/ 45؛ منهج المقال 240؛ مجمع الرجال 4/ 233؛ شذرات الذهب 1/ ق 1/ 297؛ جامع الرواة 1/ 607؛ تنقيح المقال 2/ 314؛ معجم رجال الحديث 12/ 219؛ قاموس الرجال 1/ مقدّمه / فصل 15 و 7/ 79 (چاپ قديم)؛ مستدركات علم رجال الحديث 5/ 493.1. ر. ك: ميزان الاعتدال 3/ 160 و فصل پانزدهم از مقدّمه جلد اول قاموس الرجال.2. كتاب الخصال 437؛ الكافي 1/ 372؛ كتاب الامالي (مفيد) 152 و 338؛ بشارة المصطفي 50، 103، 157، 236 و 267 بحار الانوار 47/ 15؛ 58/ 305؛ / 227 38 و 39/ 293و تهذيب الكمال 21/ 163 - 170.3. تاريخ بغداد 321/ 14.4. الطبقات الكبري 392/ 6؛ تاريخ بغداد 118/ 12 و العبر217/ 1 .