عمر بن علي بن حسين (ع)
209عمر بن علي بن حسين (ع)( - پس از 114 ه . ق).كنيه: ابو حفص.نسب: حسينى، هاشمي.لقب: اشرف، اصغر، مدنى.طبقه: هفتم. او يكي از فرزندان امام علي بن حسين ي است كه از كنيزي زاده شد. از آن جا كه از طرف پدر، به امام حسين بن علي ي و از آن طريق به امام علي بن ابي طالب (ع)و فاطمه زهرا مي رسد، (حسينى) و (اشرف) لقب گرفت وبراي تمايز با عمر بن علي بن ابي طالب (ع)- كه با لقب (اكبر) شناخته مي شود - در آثار ارباب تراجم و رجال با لقبِ (اصغر) معروف است. (1) .او با ام موسي دختر عمر بن علي بن ابي طالب (ع)ازدواج كرد و از وي داراي فرزندان دختر و پسر شد، ولي نسل او از دو فرزندش محمّد و على، ماندگار شد. شريف مرتضي (355 - 436 ه . ق.) و شريف رضي ( - 404 ه . ق.) از نوادگان دختري وي به شمار مي روند. (2) .او كه برادر امام باقر (ع)و زيد بن علي (ع)است، در روزگار امويان و عباسيان منزلتي والا يافت و از دانش و حديث بهره مند شد.نقل كرده اند كه امام باقر (ع)او را چون زيد گرامي مي داشت و مي فرمود: عُمر چون چشمان من است كه با آن ها مي بينم.) (3) .شيخ مفيد از او به عنوان فاضل ارجمندي كه سرپرست صدقات پيامبر(ص) و اميرمؤمنان علي بن ابي طالب (ع)بود و در باره آن با پرهيزكاري و سخاوت رفتار مي كرد، نام برده است.از او روايت كرده اند: آن كس كه در دوستي ما افراط كند، چون كسي مي ماند كه در دشمني ما زياده روي مي كند ... ما را در آن منزلت و جايگاهي بدانيد كه خداوند در آن قرارمان داده است و در باره ما چيزي نگوييد كه در ما نيست. اگر خدا عذاب مان كند، براي گناهان ماست و اگر به ما رحم كند، از سر رحمت و فضل اوست. (4) .اين سخن، از ائمه اهل بيت (ع)نيز روايت شده است از جمله، امام علي بن ابي طالب (ع)فرمود است: در باره من دو كس هلاك شدند، دوست غلو كننده و دشمن كينه توز. (5) .اما روايتي كه ابن سعد و ديگران از وي نقل كرده اند با معارف به جاي مانده از اهل بيت (ع)و حتي با مسلّمات نقل شده در منابع اهل سنّت سازگار نيست. آنان از وي نقل كرده اند كه در برابر پرسش از اين كه آيا پيروي از امام علي (ع) امام حسن (ع) امام حسين (ع) امام زين العابدين (ع)و امام باقر (ع)واجب است و آيا پيامبر(ص) و نيز آنان نسبت به امام پس از خود سفارشي كرده اند گفت: نه. سوگند به خدا، پدرم وفات يافت و در اين باره سفارشي نكرد؛ خدا اينان را بكشد اينان به نام ما زندگي مي كنند. (6) .اين روايت با آن چه كه شيخ طوسي از طريق وي از پيامبر(ص) نقل مي كند، مخالف است. در آن روايت آمده است كه ابوذر گفت: پيامبر خدا(ص) را ديدم كه دست علي بن ابي طالب (ع)را گرفت وبه او چنين فرمود: اي على، تو برادر، برگزيده، وصىّ، وزير، و امين من هستى؛ هر كس با محبّت تو بميرد خداوند فرجام او را به امن و ايمان ختم مي كند و هر كس با دشمني تو بميرد بهره اي از اسلام ندارد. (7) .تنافي و تضاد اين روايت با روايات ديگر منقول از اهل بيت (ع)در منابع روايى، و تاريخى، چون: كافى، ارشاد مفيد، اِعلام الوري و اِثبات الهداة، روشن است.به علاوه، اين روايت با ده ها روايت نقل شده از طريق اهل سنّت چون حديث ثقلين، حديث منزلت، حديث غدير، حديث سفينه و ... منافات دارد. مهم تر آن كه، در اين روايت، صرفاً عقيده عمر بن علي بن حسيني - با فرض صحت آن - منعكس شده است كه براي ديگران حجّيّتي ندارد.به هر حال، او نزد امام باقر (ع)گرامي بود (8) و آن حضرت از وي به عنوان دو چشم كه با آن ها مي بيند، ياد مي كرد. (9) .طبقه و منزلت روايي عمر .
او كه از راويان طبقه هفتم به شمار مي رود، از اصحاب واز راويان پدرش امام زين العابدين و نيز امام باقر و امام صادق (ع)است.جايگاه او نزد شيعه و اهل سنّت چندان شناخته شده نيست. از رجاليون سُنّى، ابن حبان نام وي را در كتاب ثقات خود آورده، در عين حال به خطاي وي در حديث نيز اشاره مي كند و ابن حجر او را صدوق مي داند. از رجاليون شيعى، تنها ابن داوود او را در قسم اوّل كتاب اش و در شمار راويان معتبر، ذكر كرده است.روايات او در منابع روايي اهل سنّت، چون: كتاب الادب المفردِ بخارى، صحيح مسلم، مراسيل ابو داوود، سنن ترمذي و نسائي و در كتب روايي شيعه، مانند الكافي و الارشاد مفيد آمده است.او در اين كتب از كساني چون: امام علي بن الحسين ي امام محمّد بن عليي امام جعفر بن محمدي و سعيد بن مرجانه، روايت مي كند و كساني مانند: دو فرزندش علي و محمّد، پسر برادرش حسين بن زيد بن على، فطر بن خليفه، فضيل بن مرزوق و ابن اسحاق از او روايت كرده اند. (10) كليني به سند خود از عمر بن علي و او از پدرش امام سجاد (ع)روايت مي كند كه پيامبر(ص) فرمود:( هركس طغيان يا آتش دشمني وفتنه را از ميان گروهي از مسلمانان دور كند، بهشت بر او واجب خواهد بود.) (11) .او در 65 و به نقلي 70 سالگي در نيمه اول سده دوم هجرت در عصر امامت امام صادق (ع)(114 - 148 ه . ق .) وفات يافت. (12) .منابع ديگر
كتاب التاريخ الكبير 6/ 179؛ المعارف 215؛ الجرح والتعديل 3/ ق 1/ 124؛ الكافي 2/ 164؛ كتاب الثقات 7/ 180؛ تهذيب الانساب 147 و 185؛ رجال ابن داوود 145؛ تقريب التهذيب 2/ 61؛ جامع الرواة 1/ 636؛ معجم رجال الحديث 13/ 47؛ قاموس الرجال 7/ 218 (چاپ قديم)؛ مستدركات علم رجال الحديث 6/ 103.1. ر.ك: ترجمه عمر بن علي بن ابي طالب (ع)از همين كتاب.2. عمدة الطالب 235 و 236.3. تنقيح المقال 2/ 346.4. ارشاد مفيد 2/ 171 و لباب الانساب 1/ 380.5. صبحي صالح، نهج البلاغه 489 و 558.6. طبقات ابن سعد 5/ 324 و تهذيب الكمال 21/ 467.7. بحار الانوار 40/ 68.8. تهذيب التهذيب 7/ 485.9. تنقيح المقال 2/ 346.10. نك: رجال صحيح مسلم 2/ 38؛ تهذيب الكمال 21/ 467و الارشاد 2/ 170.11. الكافي 2/ 164.12. تاريخ الاسلام 7/ 432و رجال طوسي 251.