عصر پهلوی به روایت اسناد

علیرضا زهیری

نسخه متنی -صفحه : 55/ 49
نمايش فراداده

ب . بحران فزاينده و دولت هاى ناپايدار

برنامه هاى جاه طلبانه شاه براى توسعه اقتصادى به بن بست رسيده بود، به طورى كه در ماه هاى آخر صدارت هويدا، تنگناهاى اقتصادى و اجتماعى ناشى از سياست هاى شاه و دولت، خودنمايى مى كرد. فشار دولتمردان دموكرات امريكا، شاه را ناگزير ساخت تا فضاى باز سياسى اعلام كند. بسيارى از گروه هاى سياسى با استفاده از فضاى باز سياسى به انتقاد از دولت پرداختند. دولت نه فقط در حل مشكلات اقتصادى و بى عدالتى هاى اجتماعى ناكام ماند، بلكه روز به روز شكاف ميان مردم و حاكميت بيشتر شد.

شكست برنامه هاى جاه طلبانه و به بن بست رسيدن برنامه انقلاب شاه و مردم و فشار مجامع بين المللى به رژيم شاه براى كاستن فشارهاى پليسى و رعايت حقوق بشر در ايران، زمينه تغيير سياست شاه را فراهم ساخت. اولين نمود اين تغيير در جايگزين كردن دولت جمشيد آموزگار به جاى هويدا آشكار گشت[س ش 245].

(سند شماره 245)

در يكى از گزارشهاى ساواك در اين باره چنين آمده است: «مدتى است كه مجدداً موضوع تغيير كابينه در بين مردم مطرح است و صحبت از آقايان هوشنگ انصارى، آموزگار، شريف امامى و دكتر اقبال مى باشد. ضمناً از كليه بحث و گفتوگوها بين مردم چنين استنباط مى گردد كه مردم از دولت آقاى هويدا خسته شده اند و اكثراً آقاى آموزگار را تأييد مى نمايند. به خصوص بعد از يكى دو نطق اخيرى كه نامبرده نموده محبوبيت پيدا نموده است.

نظريه پنجشنبه: به سبب وجود نارسايى ها در سطوح مختلف و گرانى روزمره اكثراً نظر خوبى با كابينه آقاى هويدا ندارند و مسبب نارسايى ها را دولت فعلى مى دانند....»

با روى كار آمدن دولت آموزگار (16 مرداد 56) بحرانى كه ريشه هاى عميقى داشت، ابعاد تازه ترى به خود گرفت. وى در ابتدا با شعار مبارزه با فساد در دستگاه هاى دولتى و كنترل تورم و حل نابسامانى اقتصادى، كار خود را شروع كرد. در همين اثنا و با گذشت ده روز از شروع به كار دولت جديد، شاه دو اصل ديگر به منشور انقلاب شاه و ملت افزود:

اصل 18ـ افزايش نسبى بهاى زمين در سال نبايد از ميزان تورم سالانه تجاوز كند.

اصل 19ـ مقامات دولتى بايد در زمان هاى معينى تمام دارايى خود و همسران و فرزندانشان را اعلام كنند.

دولت براى فريب و ارضاى افكار عمومى، محاكمه اى جنجالى برپا ساخت و دو تن از معاونان وزارت بازرگانى را به جرم سوءاستفاده دستگير و به محاكمه كشيد.

حوادث نيمه دوم سال 56، دولت را در كنترل بحران سياسى و اقتصادى ناكام ساخت. جشن هنر شيراز و نمايش صحنه هاى مستهجن احساسات عمومى را جريحه دار ساخت[س ش 246]، درگذشت مشكوك آيت الله سيدمصطفى خمينى فرزند برومند رهبر انقلاب، چاپ مقاله اهانت آميز برضد امام خمينى در روزنامه اطلاعات و قيام مردم قم در 19 دى همان سال، قيام مردم تبريز در چهلم شهداى قم، چهلم شهداى تبريز در يزد و تداوم و توالى چهلم ها در شهرهاى مختلف، تشديد موج نارضايتى ها و گسترش اعتراض هاى مردمى و درخواست آنان براى آزادسازى زندانيان سياسى و سرانجام آغاز اعتصابات گسترده، رژيم شاه را كه دچار عدم تعادل شده بود به استيصال كشاند.

(سند شماره 246)

سياست هاى دولت آموزگار در طول يك سال صدارت خود در قبال ناآرامى هاى سياسى و گسترش نارضايتى هاى اقتصادى، نشانگر عدم توانايى دولت در برخورد واقع بينانه نسبت به بحران هاى سياسى و اقتصادى آن دوره بود.

در تحليلى كه كنسولگرى امريكا در شيراز ارائه داده است; با اشاره به ضعف هاى دولت آموزگار، تأكيد مى كند كه وى نتوانسته است نوميدى هاى حاصل از نابرابرى هاى اقتصادى و ساير مشكلات دولت هويدا را حل كند[س ش 247].

خيلى محرمانه تا ريخ: 27 آوريل 1978 ـ 7/2/57

از: كنسولگرى امريكا در شيراز، 12 ـ a

به: وزارت امور خارجه

جهت اطلاع: كنسولگرى هاى امريكا در اصفهان و تبريز

موضوع: برداشتهاى عمومى در مورد دولت آموزگار

طى چندماه گذشته اين واحد تلاش كرده است تا با تماس با تعدادى از افراد موجود در جنوب ايران از نظريات آنان در مورد دولت آموزگار كه از تابستان قبل روى كار آمده، مطلع گردد. پاسخ بسيارى از آنها به خصوص مقامات دولتى و افراد داراى جاه طلبى هاى سياسى بيشتر مطالب كليشه اى و معمول از جمله ايران در حال ورود به دروازه هاى تمدن بزرگ است، مى باشد. با اين حال، اظهارات صريحتر حاكى از نارضايتى نسبتاً وسيع است. اين نارضايتى نيز ناشى از خطاهاى ملموس دولت نيست، بلكه علت اصلى آن اين است كه همه معتقدند كه اين دولت هيچ كار خاصى انجام نداده است. از جمله علل احتمالى اين نحوه برداشت مى توان مورد زير را نام برد:

سالهاست كه ايرانى ها تحت تأثير سخنان مقامات براى يافتن پاسخ تمام مسائل، توجه خود را به دولت مركزى معطوف ساخته اند. شخص آموزگار گاهى تأكيد كرده است كه در هيچ موردى راه حل معجزه آسايى وجود ندارد، كه به نظر بسيارى از ناظران بى طرف، نظرى واقع گرايانه و سالم است. با اين حال شخص نخستوزير نيز عارى از مبالغه گريهاى يك سياستمدار نبوده است. نتيجه اين شده كه مستمعين وى علائم گيج كننده اى دريافت كرده اند، يعنى يك روز از آنها خواسته مى شود كه سطح توقعات خود را پائين بياورند و روز ديگر تعاريف پر آب و تاب از وضعيت موجود آغاز مى گردد.

آموزگار به خاطر شهرتى كه در زمينه مديريت داشت به اين سمت منصوب گرديد. بسيارى گمان مى كردند كه او خواهد توانست در آخرين ماههاى دولت هويدا كه توأم با اختلالات اجتماعى و اقتصادى بوده است نظم و ترتيب را حكمفرما سازد. ولى نه ماه بعد هنوز همان نوميدى ها يعنى تورم، افزايش قيمت ها، كمبودها، نابرابرى هاى اقتصادى، كاغذبازيهاى ادارى دوران قبل از انتصاب آموزگار به جاى هويدا، به چشم مى خورد. روند واپسگرايانه اقتصادى سيار پرحرارت كه همزمان به آغاز دولت آموزگار پديدار شده بود، سبب گرديد كه بسيارى از رابط هاى سفارت بخصوص در بخش خصوصى نسبت به دولت وى بدبين شوند. در عين حال كه علت اصلى گسترش سريع اقتصادى از نظر همين افراد ناشى از بسيارى از عدم موازنه ها بود و سكونى موقت مى توانست فرصت ايجاد استحكام و انسجام را پديد آورد، ولى در چند ماهه اخير همه اين افراد از روزهاى پرجنجال سالهاى 1974 و 1975 دم مى زنند.

سياست هاى دولت در قبال ناآراميهاى داخلى، از نظر بسيارى از آنها، نشانه ناتوانى آن در برخورد واقع گرايانه تر با مسائل بحرانى است. طرز برخورد افراد در قبال ناآرامى ها نيز بسيار پيچيده بوده و ناشى از بى ميلى افراطى بسيارى از عناصر متجدد جامعه ايران در درك منابع و مفاهيم آن است، اما همه در برابر نوسانات دولت بهت زده مى شوند چون گاهى متوجه مى گردند كه دولت نمى داند در انتخاب دو راه، يعنى بردبارى در برابر نظرات ناراضيان و سركوب، كدام يك را برگزيند. جاه طلبى ها گرچه شاخص اصلى منتقدين نيست، ولى از نظر آنها اين مسائل نقاط ضعف دولت محسوب مى گردند.

خلاصه اين كه، دولت آموزگار تا حدودى قربانى شرائط موجود گشته است. چنين نتيجه گيرى شده است كه اين دولت به علت عدم توانائى خود در برخورد با شرايط موجود نمى خواهد به صورت وسيله درآيد. شكسته نفسى و واقعگرايى در برخورد با مسائل پيچيده هميشه به عنوان نقاط ضعف تعبير شده است. معذلك، چنين به نظر مى رسد كه دولت نتوانسته است آن چنان رهبريتى را به وجود آورد كه موجب از بين رفتن نارضائى ها از عملكرد آن به خصوص در جنوب ايران گردد. تامست

(سند شماره 247)

فراگير شدن مبارزات و گسترش ناآرامى ها، رژيم شاه را چنان دچار ناكارآمدى ساخت كه حتى فرماندهان نظامى رژيم ـ كه به طور طبيعى بايد آماده مقابله با بحران باشند ـ نيز به نوعى به اين وضعيت اعتراف مى كنند. آنها مى گويند كه ما گرفتار يك جنگ واقعى روانى شده ايم[س ش 248].

آشفتگى فرماندهان نظامى صرفاً ناشى از فشارهاى انقلابيون نبوده است بلكه نارضايتى هاى گسترده اى در درون ارتش در حال شكل گيرى بود كه سرانجام با پيوستن ارتش به مردم رژيم سلطنتى از هم پاشيد.

[بخشى از مشروح مذاكرات فرماندهان نظامى در مرداد ماه 1357]

(سند شماره 248)

رژيم شاه كه تا حدى قدرت مذهب و رهبران مذهبى را درك كرده بود، چاره اى جز سازش با آنان نداشت. بنابراين در پنجم شهريور 57، آموزگار بركنار شد و شريف امامى كه از يك خانواده مذهبى به شمار مى رفت و در سال 1339 نيز اندك زمانى نخستوزير بود. به نخستوزيرى منصوب شد. وى پس از معرفى كابينه خود آن را «كابينه آشتى ملى» نام نهاد و اختيارات وسيعى گرفت تا با روحانيون ميانه رو گفتوگو كند.

شريف امامى كوشيد تا نظر مذهبى ها را جلب كند. از جمله; تقويم شاهنشاهى را لغو كرد; بيشتر روحانيون عالى رتبه را كه از سال 1354 زندانى شده بودند آزاد ساخت; كمك هاى دولتى به حزب رستاخيز را قطع كرد; 57 قمارخانه وابسته به بنياد پهلوى را بست; از اعضاى فاسدتر خانواده سلطنتى خواست تا كشور را براى مدتى ترك كنند; با تبليغات زياد مبارزه گسترده اى را برضد چهره هاى سرشناس منتسب به بهاييان آغاز كرد; هويدا از پست وزير دربار بركنار شد; هژبر يزدانى سرمايه دار معروف، به جرم يك سرقت بزرگ دستگير شد; دو نظامى عالى رتبه، پزشك مخصوص شاه و مديرعامل هواپيمايى ملى ايران، نيز به بهانه بهايى بودن پاكسازى شدند.

مأموريت دولت جديد، كاهش ناآرامى ها و همكارى با مذهبيون ميانه رو و نيروهاى ملى بود. هرچند اعطاى برخى امتيازات، مخالفان ميانه روى مذهبى مانند آيت ا... شريعتمدارى و نيروهاى ملى را تا حدودى آرام تر ساخت; اما نتوانست فرآيند مبارزات مردمى را به رهبرى امام خمينى كه مصمم بود «شاه بايد برود»، متوقف سازد. امام خمينى در سخنانى كه يك روز بعد از روى كار آمدن دولت شريف امامى ايراد نمود، پرده از نيرنگ تازه شاه برداشت و اين اقدام را وسيله اى براى اغفال روحانيون و مردم قلمداد كرد و گفت: «در محيطى، حكومتِ آشتى ملى اعلام مى كنند كه توپ ها و تانك ها و مسلسل ها توسط ارتش و ساير مأموران در شهرستان ها مشغول سركوبى ملتى است كه حقوق اوليه بشر و اجراى احكام اسلام را خواستار است... آشتى كنيم و بر رژيم ظالمانه و خيانتكار پهلوى سر فرود آوريم؟... عموم ملت در تظاهرات خود مى گويند ما شاه و سلسله پهلوى را نمى خواهيم، خواست ملت اين است، نه وعده پوچ احترام به علما و نه بستن موقت قمارخانه ها و نه امر بى ارزش به كار بردن تاريخ اسلامى به طور فريبكارانه و موقت.»

شكست دولت آشتى ملى در برقرارى آرامش و خنثى سازى اعتراض هاى انفجارآميز، به ويژه در راهپيمايى بسيار گسترده روز عيد فطر (13 شهريور) [س ش 249]، و پس از آن، دولت را وادار به واكنش ساخت و در يك اقدام ناشيانه در يازده شهر ديگر (اصفهان از پيش در حكومت نظامى به سر مى برد) حكومت نظامى برقرار مى سازد. در اولين روز حكومت نظامى در تهران، (17 شهريور)، كشتار وسيعى در ميدان ژاله (شهدا) به وقوع مى پيوندد كه اين قتل عام حتى خشم رهبران ميانه رو ملى و مذهبى را نيز برضد دولت برانگيخت. پيش از اين شريف امامى، هنگام اخذ رأى اعتماد از مجلس، مداركى دالّ بر تحريك كمونيست ها در آشوب هاى ايران ارائه كرد. امّا تحليل گران امريكايى اين ادعاى وى را رد كردند[س ش 250].

ســـــــــرى

به: 20 هـ ـ 12 شماره 2030/20 هـ ـ ش

از: 20 هـ ـ ش تاريخ 13/6/57

موضوع: برگزارى نماز عيد فطر در تپه هاى قيطريه

پيرو شماره 13/6/572029/ هـ ـ ش

در ساعت 0905 روز جارى نماز عيد فطر در تپه هاى قيطريه به وسيله دكتر محمد مفتح پايان يافت و در حال حاضر دكتر محمد جواد باهنر مشغول سخنرانى مذهبى در باره نهضت اسلام و قيام مسلمانان ايران است و لحظه به لحظه بر تعداد 12000 نفرى جمعيت تپه قيطريه افزوده مى گردد به طورى كه تا اين ساعت جمعيت به حدود 14000 نفر رسيده است ضمناً وضعيت فعلا عادى مى باشد. رئيس سازمان اطلاعات و امنيت شميران ـ اسدى

1ـ ابلاغ كنيد گزارش اسدى از صحنه كافى است ـ كار تكرارى نكنيد.

2ـ اقدامى ندارد.

(سند شماره 249)

خيلى محرمانه تا ريخ: 18 سپتامبر 1978 ـ 27/6/57

از: وزارت امورخارجه ـ واشنگتن 236758

به: هيأت نمايندگى ايالات متحده ـ ناتو، فورى

جهت اطلاع: سفارت امريكا ـ تهران

موضوع: تقاضاى رايزنهاى سياسى براى مبادله نظرات در مورد ايران

مرجع: 8337 usnato

1 ـ هيأت مى تواند از بيانيه هاى 34 ، 35 و 37 براى مبادله نظرات در مورد اوضاع ايران در جلسه رايزنهاى سياسى در 19 سپتامبر بهره بگيرد. پاراگراف آخر بيانيه 34 را حذف كنيد.

2 ـ علاوه بر اين، مطالب تازه زير براى هدفى مشابه آماده شده است. اوضاع كلى امنيتى در ايران پس از 18 سپتامبر بهتر شده است. مقررات منع عبور و مرور در تهران از 11 شب تا 5/4 صبح تقليل يافته است. دولت ايران گفت كه در تبريز تروريستها در لباس مبدل سربازى به يك گشت ارتشى حمله كردند و 9 نفر را كشتند. در اكثر شهرها، مغازه ها پس از يك هفته مقاومت در برابر حكومت نظامى باز مى شوند.

3 ـ دولت شريف امامى در يك جلسه فوق العاده مجلس رأى اعتماد گرفت، اما تعداد زيادى (در حدود 74 نفر) در اين جلسه غائب بودند. دولت اعلام كرد كه به محض اين كه اوضاع اجازه دهد، حكومت نظامى لغو خواهد شد و مفسدين تحت پيگرد قانونى فورى قرار خواهند گرفت. شريعتمدارى، رهبر مذهبى محافظ كار، نفوذ ماركسيسم را در بعضى از گروههاى مذهبى تصديق كرده است. در مجلس، دولت مداركى از تحريك كمونيستها در آشوبهاى ايران را ارائه داد. تاكنون ما هيچ گزارش يا مدركى مبنى بر دخالت خارجيان در آشوبهاى اخير ايران كه توسط دولت ايران ادعا شده است، نداشته ايم. نشانه هايى وجود دارد مبنى بر اين كه برخى از گروههاى مذهبى آماده مذاكرات با دولت هستند. زمين لرزه اخير، حادثه بسيار ناگوارى كه 15 هزار كشته به جاى گذاشته است، توجه و توانائى هر دو طرف يعنى ملت و دولت را در جهت اين مشكل فورى جلب خواهد كرد. عوارض سياسى براى ما روشن نيست، اما اگر عمليات تسكينى دولت ايران بى اثر تلقى شود، اين امر يك مسأله جدى خواهد بود. ونــس

(سند شماره 250)

اخراج امام خمينى از عراق كه با فشار دولت ايران صورت گرفت، از جمله حوادث دوران صدارت شريف امامى بود كه بر شدت نفرت عمومى از دولت وى افزود. رژيم در تلاش خود براى پايان دادن به ناآرامى هاى داخلى نااميد شده بود. هرگونه امتيازى كه به مخالفان داده مى شد، به جاى آنكه آنان را آرام سازد، نشانه ضعف و ناكارآمدى دولت محسوب، و از آن جهت پيشبرد آرمان هاى انقلاب بهره بردارى مى شد.

در دوره اى كه دولت شريف امامى براى ايجاد زمينه هاى سازش با روحانيون

تلاش هاى ناموفقى را به كار بست، در تحليل هاى سياسى روى كارآمدن دولت نظامى

كاملا خود را نمايان ساخت. مشاوران داخلى و خارجى شاه بر اين باور بودند كه هرچند

در دوره شريف امامى حكومت نظامى برقرار بود; اما به واسطه باج دادن هاى

دولت به انقلابيون، ارتش در اعمال زور، همه ابزار و توانايى هاى خود را به كار نبست و همين امر باعث پيشروى آنان گرديد. رهبران امريكا نيز بر اين باور بودند كه راه حل نظامى «عملى» است، اگرچه در دراز مدت بهاى سنگينى براى منافع امريكا و هم چنين ايران در پى خواهد داشت.

بنابراين، شاه در 15 آبان 57، فرمان تشكيل كابينه نظامى را كه بتواند اهداف او را در سياست هاى داخلى و خارجى بدون انعطاف به پيش برد صادر كرد [س ش 251].

خيلى محرمانه

به: كليه سازمانها به جز اردوگاه شمال

از: 351

در باره: تشريح رويدادهاى كشور

اعليحضرت همايون شاهنشاه آريامهر رهبر دورانديش و ملت خواه ايران بنابه خصلت آزاديخواهى و دموكرات منشى خويش اراده فرمودند تا در فضاى باز سياسى امكان مشاركت كليه گروهها فراهم و از طريق برقرارى سيستمى كه پرورش دهنده افكار مردم باشد جامعه مسير منطقى و معقول خود را براى اجراى كامل قانون اساسى كه منطبق با وحدت و يكپارچگى و بقاى كشور مى باشد بيابد ليكن عليرغم كوششهاى معظم له براى مذاكره و ايجاد تفاهم و تشكيل كابينه ائتلافى و صبر و شكيبايى فراوان به اين اميد كه سرانجام مخالفين، در اصل حفظ استقلال و حاكميت و رژيم قانونى كشور به توافق رسيده و بقاى ايران را فراتر از هر جهت و انديشه اى قرار دهند متأسفانه روحيه عوام فريبى و جنجال طلبى مخالفين و تحريك عناصر شناخته شده باعث بروز حوادث و ناملايماتى گرديد كه در روزهاى 13 و 14 آبان ماه ابعاد گسترده اى يافت و عناصر كمونيست با برقرارى اعتصاب عمومى و تحريك به اغتشاش و نابودى، لحظات حساسى ايجاد تا كه بقا و موجوديت كشور مستقيماً به مخاطره افتاده انجام يك اقدام قاطع و سرنوشت ساز را اقتضا نمود لذا شاهنشاه آريامهر بنابر وظائف رهبرى و نقش خطيرى كه همواره در تاريخ معاصر ايران ايفا نموده اند و عليرغم ميل باطنى فرمان تشكيل كابينه نظامى را صادر تا ارتش شاهنشاهى پاسدار راستين موجوديت كشور قاطعانه و با قدرت تمام به آرام نمودن اوضاع و سركوبى هرگونه جنبش خائنانه كه از سوى استعمارگران و بيگانگان هدايت مى شد و تعقيب مسببين نارضائى ها و عوامل فساد اقدام نمايد و اين وضع تا تعادل كامل اجتماع و حركت در مسير منطقى ادامه خواهد داشت لذا خواهشمند است دستور فرمائيد مراتب را براى پرسنل جمعى تشريح و با انجام سخنرانى اطمينان بخش موجبات تقويت روحيه پرسنل فراهم گردد بديهى است سياست كلى ساواك بر اين اساس خوددارى از هر گونه ضرب و شتم و شدت عمل همچنان ادامه داشته و در حد وظايف قانونى با استحكام و قاطعيت كامل عمل خواهد شد ضمناً چنانچه ميهن پرستان و موافقين در صدد برگزارى تظاهرات ملى و ميهنى باشند حفظ جنبه معقول انسانى و خوددارى از تظاهراتى كه موجب وارد شدن ضرر و زيان به ملت گردد مورد توجه مى باشد. طباطبائى

(سند شماره 251)

شاه پس از صدور فرمان نخستوزيرى ارتشبد ازهارى (رئيس ستاد مشترك)، در نطقى اعلام كرد: «... شما ملت ايران عليه ظلم و فساد به پا خاستيد. انقلاب ملت ايران نمى تواند مورد تأييد من به عنوان پادشاه ايران و به عنوان يك ايرانى نباشد... سوگند خود را تكرار مى كنم و متعهد مى شوم كه خطاهاى گذشته و بى قانونى و ظلم و فساد ديگر تكرار نشود... من نيز پيام انقلاب شما ملت ايران را شنيدم.»

نطق شاه دو پيام به همراه داشت: يكى اين كه نشانگر ضعف و استيصال او تلقى مى شد و ديگر اين كه با روى كار آوردن دولت نظامى در تعارض بود ونظاميان را دچار تزلزل ساخت. يكى از اهداف اصلى روى كار آوردن دولت نظامى، ترس مفرط رژيم از تشديد مبارزات مردم مسلمان ايران در ايام سوگوارى سالار شهيدان بود. اين مطلب در گزارش هاى سفارت امريكا به وزارت خارجه آن كشور نيز انعكاس يافته است: «كمتر شكى در اين باره وجود دارد كه حكومت عمليات پيشگيرى را با توجه به رويارويى واقعى در جريان ماه محرم انجام مى دهد.» رهبرى انقلاب با فرارسيدن ايام ماه محرم، به رغم تمهيدات گسترده اى كه رژيم ربراى جلوگيرى از اعتراضات مردمى تدارك ديده بود [س ش 252]، ابتكار عمل را بيش از گذشته در دست گرفت و با اعلام اين كه «ماه محرم ماه پيروزى خون بر شمشير است» بر دامنه تظاهرات و حتى درگيرى هاى مسلحانه افزود. ازهارى كه ديگر توان مقابله نداشت، در 25 آذرماه دچار حمله قلبى شد و شيرازه امور دولت نظامى عملا از هم پاشيد.

ســـرى و زارت جنگ

فرماندارى نظامى تهران و حومه

به: فهرست گيرندگان زير مراجعه شود

از: ستاد فرماندارى نظامى تهران و حومه (ركن 2)

شماره: 11/2/03/504 تا ريخ: 7/9/57

موضوع: دستورالعمل تشكيل مجالس عزادارى در ماههاى محرم و صفر

1 ـ منظور: برقرارى روش يكنواخت و پيش بينى هاى لازم جهت برگزارى مجالس عزادارى در ماههاى محرم و صفر سال 1399 هجرى قمرى.

2 ـ هدف: جلوگيرى از هرگونه بى نظمى و اخلال در جريان برگزارى مجالس عزادارى.

3 ـ اجراء:

الف ـ از طريق دولت به طور قاطع طى اعلاميه اى نكاتى را كه مردم بايستى در ايام عزادارى ماههاى محرم و صفر رعايت نمايند وسيله دستگاههاى ارتباط جمعى ابلاغ مى گردد.

ب ـ در شهرهايى كه مقرارت حكومت نظامى برقرار مى باشد اجراى دستورات در باره نحوه برگزارى مجالس عزادارى با فرماندارى نظامى بوده و در ساير شهرها با شهربانى و ژاندارمرى محل مى باشد.

پ ـ مجالس عزادارى در مساجد و تكايا و حسينيه ها در تهران و شهرستانها محدود گردد به طورى كه در حوزه استحفاظى هر كلانترى بيش از دو مجلس تشكيل نشود.

ت ـ حركت دستجات عزادارى در سطح كشور ممنوع مى باشد.

ث ـ مساجد، تكايا، حسينيه ها و منازلى كه مردم مى توانند در آنجا مجالس عزادارى برپا نمايند قبلا تعيين گردد و در منازل مى توانند مجالس عزادارى برپا نموده مشروط بر اينكه قبلا از مراجع مربوط اجازه اخذ و تعهد بسپارند كه مجلس عزادارى تبديل به تظاهرات نشود.

ج ـ متصديان، بانيان و متوليان هر مجلس عزادارى كه مجاز به تشكيل جلسه عزادارى مى باشند احضار و از آنان تعهد اخذ گردد تا وعاظى را دعوت نمايند كه موجبات اخلال نظم و اغتشاش را فراهم نسازند و اگر غير از صورت داده شده وعاظ ديگرى به منبر بروند و يا وعاظ به جاى ذكر مصيبت حضرت سيدالشهداء عليه السلام مطالبى را براى تحريك مردم جهت بلوا بيان نمايند ضمن دستگير نمودن آنان صاحب مجلس عزادارى نيز مسؤول مى باشد. ضمناً به آنان ابلاغ گردد چنانچه در هر يك از روزهاى عزادارى كوچكترين اخلال نظم در آن مجلس مشاهده گردد با اقدام شديد مأمورين مواجه و بلافاصله مجلس عزادارى تعطيل و تشكيل مجدد جلسه در آن محل ممنوع و مراتب نيز باطلاع اهالى شهر خواهد رسيد.

چ ـ مأمورين انتظامى ضمن مراقبت از مجالس عزادارى، در موقع خاتمه مجالس از پيوستگى جمعيت ها شديداً جلوگيرى نمايند.

ح ـ در ايام محرم و صفر مراكز حساس با دقت مراقبت شود.

خ ـ فرمانداران نظامى مناطق نه گانه تهران و حومه بايد به وسيله ژاندارمرى و شهربانى از بانيان مجالس بخواهند كه مسؤوليت نظم و عدم اجازه ايراد مطالب غيرمذهبى را بر عهده بگيرند و نگذارند عناصرى به نام روحانيت ايجاد آشوب و بلوا نمايند.

د ـ برنامه برگزارى مجالس عزادارى طورى تنظيم گردد كه تا ساعت 1700 خاتمه يابد.

ذ ـ مدت برگزارى مجالس عزادارى 12 روز از تاريخ اول محرم الحرام 1399 هجرى قمرى تا خاتمه روز دوازدهم محرم مطابق با 11/9/1357 الى خاتمه روز 22/9/1357 خواهد بود.

ر ـ سازمانهاى مسؤول با توجه به وظايف محوله در اين باره طرحهاى لازم را تهيه نمايند.

فرماندار نظامى تهران و حومه

ارتشبد غلامعلى اويسى

(سند شماره 252)

در پى بحران فزاينده، كه هيچ دولتى ياراى مقاومت در برابر آن را نداشت، اين بار سياست جديدى به كار گرفته شد تا با بهره بردارى از جبهه ملى، براى پيشگيرى از به قدرت رسيدن نيروهاى مذهبى اقدام شود. در ابتدا دكتر كريم سنجابى براى اين كار در نظر گرفته شد. وى مى گويد: «شاهنشاه از من خواستند كه حكومت را در دست بگيرم و من ضمن تشريح اعلاميه مورخ 14/7/57 صادر شده در پاريس، تأكيد نمودم كه بنابر بند 3 اعلاميه مذكور در اوضاع و احوال كنونى در هيچ تركيب حكومتى شركت نخواهم كرد.» [س ش 253].

(سند شماره 253)

سنجابى كه مى دانست در اين شرايط بدون حمايت و موافقت امام خمينى، پذيرفتن حكومت يك انتحار سياسى است، با هوشيارى خود را كنار مى كشد.

پس از وى، غلامحسين صديقى از عناصر قديمى جبهه ملى مورد توجه رژيم قرار

مى گيرد [س ش 254]. همكارى صديقى با شاه و توافق بر سر تشكيل كابينه از سوى وى، سبب شد كه جبهه ملى در اعلاميه اى ارتباط صديقى با جبهه ملى را نفى كند [س ش 255].

ســـــــرى

اظهارات خصوصى غلامحسين صديقى در مورد قبول تشكيل كابينه

طبق اطلاع ، روز 2/10/57 (2537 شاهنشاهى) غلامحسين صديقى در يك مذاكره خصوصى اظهار داشته: تا كنون دوبار به اتفاق على امينى، عبدالله انتظام و وارسته به حضور اعليحضرت همايون شاهنشاه آريامهر شرفياب شده و مذاكرات مفصلى براى قبول سمت نخستوزيرى با شاهنشاه به عمل آورده اند و سرانجام اين سمت را با شرايطى قبول كرده كه مورد موافقت اعليحضرت همايونى نيز قرار گرفته است و اكنون مشغول تهيه ليست اعضاء هيأت دولت مى باشد.

غلامحسين صديقى باتوجه به مخالفت هايى كه از طرف گروهى از عناصر جبهه به اصطلاح ملى با قبول سمت نخستوزيرى از طرف وى شده، اظهار داشته:

من چون قول داده ام، تا آخرين قطره خونم در اين راه كوشش خواهم نمود و مخالفين در جبهه ملى نمى توانند براى من تعيين تكليف نمايند، زيرا من خودم جبهه ملى را پايه گذارى كرده ام و عقيده مخالفين در اين شرايط براى من اهميتى ندارد.

غلامحسين صديقى در جاى ديگرى با انتقاد از روش كريم سنجابى و گروه وابسته به وى در جبهه مذكور گفته:

اينها جبهه ملى را خراب كردند و آن را به خمينى فلان ... فروختند و گناه بزرگى مرتكب شدند كه از راه مصدق به راه خمينى آمدند.

ارزيابى خبر:

مطالب بالا توسط نامبرده عنوان گرديده است.

(سند شماره 254)

ســـــــــرى

انتشار و توزيع اعلاميه از طرف جبهه به اصطلاح ملى در رابطه با احتمال تشكيل كابينه از طرف دكتر غلامحسين صديقى

روز 30/9/57 (2537 شاهنشاهى) ، اعلاميه اى از طرف جبهه به اصطلاح ملى با تاريخ چهارشنبه بيست و نهم آذرماه 1357، در رابطه با احتمال تشكيل كابينه از طرف دكتر غلامحسين صديقى، منتشر و توسط برخى از وابستگان به جبهه موصوف در نقاطى از شهر تهران توزيع گرديده است.

متن اعلاميه به شرح زير است:

چون بعضى از خبرگزاريها گزارش داده اند كه آقاى دكتر غلامحسين صديقى مأمور تشكيل دولت خواهند شد و از ايشان به عنوان يكى از رهبران جبهه ملى ايران ياد كرده اند، لازم ديده شد به آگاهى عموم برساند كه آقاى دكتر غلامحسين صديقى از نيمه سال 42 ـ 41 با هيچ يك از سازمانهاى جبهه ملى ايران كوچكترين همكارى نداشته اند و اكنون هم با كمال تأسف در هيچ يك از ارگانهاى اين جبهه سمتى ندارند.

بجاست يادآور شود همچنان كه بارها اعلام گرديده «جبهه ملى ايران با وجود بقاى نظام سلطنتى غيرقانونى با هيچ حكومتى موافقت نخواهد كرد.»

ارزيابى خبر:

انتشار و توزيع اعلاميه با متن بالا از طرف جبهه مذكور در تهران صحت دارد.

اقدامات انجام شده:

مراتب به نخستوزيرى اعلام گرديده است.

(سند شماره 255)

على رغم تلاش هاى صديقى براى تشكيل كابينه جديد، همان گونه كه در گزارش ساواك آمده است، مخالفت و كارشكنى سران جبهه ملى و عدم تأييد او از طرف كريم سنجابى و تحريكاتى كه از سوى محافل افراطى ديگر انجام شد، كار تشكيل كابينه از طرف صديقى با كاميابى مواجه نشد. و سرانجام دكتر شاپور بختيار مأمور تشكيل كابينه گرديد [س ش 256]. به محض انتشار خبر نخستوزيرى بختيار، شوراى مركزى جبهه ملى، وى را از عضويت جبهه ملى بركنار كرد و به اين ترتيب، بختيار تنها پشتيبان خود يعنى دوستان و هم مسلكان قديمى را نيز از دست داد [س ش 257].

خيلى محرمانه

به: كليه سازمانهاى اطلاعات و امنيت (به استثناء اردوگاه شمال)

از: مركز

شماره: تا ريخ:

رمز شود

با توجه به شرايط بحرانى كشور و خطراتى كه موجوديت و امنيت ملى را مورد تهديد قرار مى دهد، شاهنشاه آريامهر اراده فرمودند كه براى خاتمه دادن به شرايط نابسامان موجود، با به روى كار آوردن يك دولت غيرنظامى كه مقبوليت عمومى هم داشته باشد، نقطه نظرهاى ويژه در مورد نجات وطن و تماميت و امنيت آن را مورد عمل قرار دهند. به اين منظور پس از بررسى هاى لازم، دكتر غلامحسين صديقى به عنوان يكى از سياستمداران قديمى عضو جبهه ملى مورد نظر قرار گرفت و تلاشهايى را آغاز كرد. اما مخالفت و كارشكنى سران جبهه ملى و عدم تأييد او از طرف كريم سنجابى و تحريكاتى كه از سوى محافل افراطى ديگر انجام شد، كار تشكيل كابينه از طرف صديقى با كاميابى مواجه نشد.

متعاقباً دكتر شاپور بختيار عضو قديمى حزب ايران و جبهه ملى به اين منظور كانديدا شد و پس از شرفيابى و مذاكرات لازم، آمادگى خود را براى تشكيل كابينه به شرف عرض رسانيده و قريباً تركيب دولت خود را تعيين و معرفى خواهد كرد.

مراتب جهت اطلاع اعلام. طباطبايى

1/10/5710909/312

(سند شماره 256)

بنام خدا استقرار حاكميت ملى

هم ميهنان هدف جبهه ملى ايران است

اطلاعيـــه

طبق گزارشهاى رسيده آقاى دكتر شاپور بختيار عضو جبهه ملى ايران بدون رعايت انضباط سازمانى مأموريت تشكيل دولت را پذيرفته است.

جبهه ملى ايران بدان سان كه اعلام داشته است «نمى تواند با وجود نظام سلطنتى غيرقانونى با هيچ تركيب حكومتى موافقت نمايد.»

شوارى مركزى جبهه ضمن تقبيح شديد اقدام آقاى دكتر شاپور بختيار به آگاهى همگان مى رساند كه در اين شرايط، تشكيل دولت از طرف ايشان به هيچ روى با مصوبات آرمانى و سازمانى جبهه ملى ايران سازگارى ندارد و به همين دليل از عضويت جبهه ملى ايران بركنار مى شوند.

شنبه نهم دى ماه 1357

شوراى مركزى

جبهه ملى ايران

(سند شماره 257)

هرچند جبهه ملى تمايل فراوانى داشت تا حكومت را با تأسى به قانون اساسى

به دست گيرد و در اين مسير مذاكراتى ميان برخى رهبران جبهه ملى با نمايندگان

شاه و سفارت امريكا صورت گرفت، اما فرآيند انقلاب اسلامى و رهبرى هوشمند آن،كه كاملاً شرايط را در كنترل خود داشت، اين فرصت را از آنان گرفت. بنابراين با

تشكيل دولت بختيار، براى اين كه موقعيت خود را كاملاً در خطر مى ديدند، به سرعتو ى را از جبهه ملى اخراج كردند.

با اعلام عدم مشروعيت دولت بختيار از سوى امام خمينى، رهبر انقلاب رئوس برنامه هاى سياسى خود را اعلام كرد و زمينه را براى انتقال قدرت و تشكيل حكومت

فراهم ساخت.

شاه كه در اين ايام در انديشه خروج از كشور بود، پس از تعيين شوراى سلطنت بلافاصله در 26 دى ماه 57 از كشور خارج شد. با اخطار امام به شوراى سلطنت، اين شورا نيز كاركرد خود را از دست داد و بسيارى از اعضاى آن استعفا كردند. با ورود امام خمينى در 12 بهمن به ايران و استقبال بى سابقه اى كه از ايشان صورت گرفت، ايشان وعده تشكيل دولت موقت را به منظور انتقال قدرت به مردم دادند. سرانجام دولت موقت به رياست مهندس بازرگان به مردم معرفى شد و دولت بختيار به رغم تمام مقاومت ها با پيروزى انقلاب اسلامى و الغاى سلطنت، سقوط كرد.