در تاريخ 14/8/58 يعني يك هفته قبل از شروع انفجار پاوه، حزب دموكرات نامه سرگشاده اي به حضرت امام خميني نوشت، و در آن به شدت به ارتش حمله كرد و نوشت: «حضرت آيت الله: با صراحت و مسئوليت تمام اعلام مي كنيم كه كردستان در آستانه فاجعه برزگي قرار دارد، و توطئه گسترده اي عليه مردم ستمديده كردستان در شرف تكوين است قرائن و شواهد نشان مي دهد كه فاجعه نزديك است. مانمي خواهيم اين حقيقت تلخ از نظر رهبر عاليقدر انقلاب پنهان بماند، اگر نيروهاي ضدانقلابي كه اكنون دارند از هر طرف بسوي كردستان ارتش گسيل مي دارند به دستاودرهاي انقلابي ما حمله كنند، اگر به روي خلق ما اسحله بكشند يقين داشته باشيد كه خلق ما و زحمتكشان كردستان يكپارچه و متحد از انقلاب و دستاوردهاي آن دفاع خواهد كرد. حضرت آيت الله: شخص آن حضرت به مردم ايران ياد داده ايد كه براي دفاع از حق مسلم خود از هيچ ارتشي نهراسند. مطمئن باشيد مردم كردستان اين درس رهبر انقلاب را فراموش نكرده اند»
در اين نامه، حزب دموكرات رسماً نزديكي فاجعه بزرگي را با تأكيد تمام پيش بيني مي كند، زيرا خود مسئول و طرّاح اين فاجعه است، و بيش از هر كس به جزئيات آن آگاهي دارد، ولي دست پيش را گرفته است كه پس نيافتد.
چه كسي است كه نداند همه فاجعه ها از حمله به پادگان مهاباد و بعد سنندج و بعد نقده و بعد مريوان. همه و همه به ابتكار حزب دموكرات و احزاب همكار آن بوجود آمده است و ارتش در بوجود آوردن آنها بكلي بي خبر و ساكت و غائب بوده است؟! چقدر بي شرمي است كه حزب دموكرات از همان روز اول پيروزي انقلاب دست به توطئه و كشتار بي گناهان و سيطره نظامي به قدرت اسلحه زده است و برادران كرد مؤمن را تصفيه كرده است، و ارتش ساكت و غائب بوده و با تمام اين جنايات در مدت 6ماه گذشته، بازهم باكمال بي انصافي گناه را بگردن ديگران بياندازد! آري، درست است كه فاجعه اي عليه كردستان و عليه مردم ستمديده كردستان در شرف تكوين بود، اما نه بشدت ارتش، بلكه بدست حزب دموكرات! زيرا ديديم كه در جريان خونين پاوه، ارتش اصلاً وجود و حضور نداشت، فاجعه بدست حزب دموكرات اتفاق افتاد، و بي گناهان كرد و غيركرد بدست مسلحين حزب دموكرات و همكارانشان به خاك و خون غلطيدند، ولي بازهم ارتش حركتي نكرد، و اصلاً به فكر حركت نبود! هم چنانكه در مريوان، حزب دموكرات و همكارانشان، 25 پاسدار كرد محلي را بخاك و خون كشيدند و ارتش حركتي نكرد با آنكه فقط 4 كيلومتر با مريوان فاصله داشت، ولي نجنبيد فقط شاهد جنايات وحشيانه احزاب به اصطلاح چپي و شهادت پاسداران كرد محلي بود و بعد به عيان ديديم كه در جريان پاوه، مي رفت كه همه پاسدارانش مثل مريوان قلع و قمع شوند، و ارتش اصلاً قادر به حركت نبود، در پاوه اصلاً ارتش حضور و وجود نداشت، و به هيچ وجه برنامه اي براي حركت ارتش به پاوه پيش بيني نشده بود، و فقط معجزه اي رخ داد كه امام شخصاً فرماندهي قوا را بدست گرفت چيزي كه هيچكس فكرش را نكرده بود- و فقط امام بود كه قدرت داشت فرمان دهد كه ارتش به حركت درآيد و خود را به پاوه برساند، و اگر اين معجزه رخ داده بود و به هيچ وجه ارتش بسوي پاوه حركت نمي كرد و خون پاك پاسداران و مؤمنين كرد پاوه به هدر مي رفت. در اينصورت فاجعه كردستان، همچنانكه ديديم بوجودآمد، اما بدست حزب دموكرات و خود حزب بهتر از هركس به جزئيات اين فاجعه آگاهي داشت، و فقط خود حزب بو دكه مدتي قبل نيرو براي محاصره پاوه مي برد و برنامه وحشيانه اي در سدت اجزا داشت و خود حزب بود كه بي گناهان را در پاوه قتل عام كرد درحاليكه ارتش اصلاً حضور نداشت. و مهمتر اينكه در همين نامه متذكر مي شود كه «نيروهاي ضدانقلابي» بسوي كردستان ارتش گسيل مي دارد «تا به دستاوردهاي انقلابي ما حمله كنند!» يا للعجب كه بزرگترني توطئه گران و خطرناك ترين نيروي ضدانقلابي، ديگران را بر ضدانقلاب متّهم مي كنند! فراموش مي كنند كه تعريف «ضدانقلابي» بيش از هر كس به حزب دموكرات و دستيارانش صدق مي كند، فراموش مي كنند كه خود آنها بيش از هر نيروي ديگري عليه انقلاب اسلامي ايران، به نفع امپرياليسم توطئه كرده اند، و ضدانقلابي واقعي خود حزب دموكرات و همكارانشان هستند. در انفجار پاوه، نيروهاي زيادي تجهيز شده بود كه از هزارها مسلح با انواع و اقسام اسلحه سبك و سنگين تشكيل يافته بودند و بعلاوه همه جناح هاي چپ و راست دست اتحاد بهم داده بودند تا نظام اسلامي ما را بكوبند، از يكطرف عده اي از ايل قلخاني و ايل جوانرود و طرفداران سالارجاف و پاليزبان و عده اي از كامياران كه همه از نوكران طاغوت و وابسته به غرب بودند و از طرف ديگر حزب دموكرات، حزب كومله، چريك هاي فدايي خلق، طرفداران جلال طالباني دست اتحاد بهم داده و همه نيروهاي خود را براي محاصره پاوه تجهيز كرده بودند، دست در دست هم با انقلاب مي جنگيدند.