اندیشه های سیاسی محقق نراقی

محمد صادق مزینانی

نسخه متنی -صفحه : 244/ 31
نمايش فراداده

دسته دوم صاحب منصبان قاجارى بودند كه براى تصاحب قدرت و جانشينى به رقابت پرداختند. شورش على قلى خان در تهران، محمد خان زند در اصفهان، صادق خان قشقايى در آذربايجان، حسين قلى خان در فارس و شاهرخ شاه افشار در خراسان، نمونه هايى از كشمكش هاى داخلى هستند كه در اين مدّت به وقوع پيوستند.سرانجام باباخان، برادر زاده آغا محمد خان قاجار كه سپس فتحعلى شاه نام گرفت، از شيراز روانه تهران شد و در روز عيد فطر 1212 تاج گذارى كرد. تا استقرار دولت او درگيرى هاى گسترده اى وجود داشت. به عقيده برخى نويسندگان، اگر جنگ هاى ايران و روس آغاز نشده بود تا بر اثر رويارويى با خطر بزرگ خارجى، حسّ همدردى و ميهن پرستى ايرانيان بيدار شود، استقرار سلطنت فتحعلى شاه امكان پذير نمى شد. چنان كه سردارانى كه در جبهه جنگ بودند، همين كه جنگ هاى ايران و روس با عقد قراردادهاى گلستان و تركمنچاى پايان يافت، سلاح از دست نگذاشتند و دوباره شورش هايى را عليه فتحعلى شاه به راه انداختند كه با كوشش عباس ميرزا فرو نشانده شد.روزگار سلطنت فتحعلى شاه كه معاصر با حيات و مرجعيت علامه نراقى بود، يكى از بحرانى ترين و حساس ترين مراحل تاريخ ايران و جهان به شمار مى آيد. در آن زمان ميان دولت هاى قدرتمند جهان رقابت شديدى در دست يابى به مناطق آسيا و افريقا شروع شده بود. اين سياست به وسيله قدرتمندان، «سياست مستعمراتى» نام گرفته بود. نقش ايران در مورد هند از اهميت ويژه اى برخوردار بود. ثروت هاى سرشار بى مانع هند دولت هاى بزرگ جهان به ويژه امپراتورى هاى روسيه، فرانسه و اتريش را به طمع انداخته بود. ايران همسايه هندوستان و راه طبيعى رسيدن به آن سرزمين از قاره اروپا به ويژه براى روسيه و فرانسه بود. روسيه براى رسيدن به هدف بايد ايران را هر چه مى توانست كوچك تر كند تا راه خود را به هندوستان نزديك تر سازد. فرانسه نيز اميدوار بود كه از راه ايران به هندوستان دست پيدا كند. (6) انگلستان قصد تصرف خاك ايران را نداشت. هدف آن استقلال افغانستان براى ايجاد ديوارى در برابر هندوستان بود و براى تحقق استقلال افغانستان كه بخشى از خاك ايران بود، تضعيف دولت ايران مطلوب بود. حتى اگر كار به دست كشورى رقيب همانند روسيه انجام مى گرفت. از سوى ديگر براى اين كه راه هندوستان امن باشد، بايد از نفوذ پر دامنه ايران بر اقوام اطراف خليج فارس كاسته مى شد و اين امر تضعيف ايران را در سياست انگلستان ضرورى مى نمود.